|

افغانستان در سال 2023

نظامی‌گری و جنگ قدرت در داخل طالبان

افغانستان در سال 2023، چه در دست ‌هیبت‌الله آخوندزاده، بماند یا نماند، به هر صورت بر تمام تصمیمات خود استوار باقی می‌ماند. دومین نیروی مهم در این کشور، تروریسم و ستیزه‌جویی خواهد بود. بعید است که طالبان بتواند بیش از این ‌تسلط یابد. جبهه ضعیف مقاومت ملی و سایر گروه‌هایی که برای بازگرداندن جمهوری افغانستان تلاش می‌کنند، نمی‌توانند تهدید مهمی برای حکومت طالبان ایجاد کنند.

نظامی‌گری و جنگ قدرت  در  داخل طالبان

وندا فلباب- براون-ترجمه: حسن توان:‌ افغانستان در سال 2023، چه در دست ‌هیبت‌الله آخوندزاده، بماند یا نماند، به هر صورت بر تمام تصمیمات خود استوار باقی می‌ماند. دومین نیروی مهم در این کشور، تروریسم و ستیزه‌جویی خواهد بود. بعید است که طالبان بتواند بیش از این ‌تسلط یابد. جبهه ضعیف مقاومت ملی و سایر گروه‌هایی که برای بازگرداندن جمهوری افغانستان تلاش می‌کنند، نمی‌توانند تهدید مهمی برای حکومت طالبان ایجاد کنند. در این میان دو سؤال باقی می‌ماند: آیا طالبان می‌تواند جلوی شکاف‌های مهم را بگیرد؟ و اینکه آیا آنها می‌توانند تروریسم برخاسته از افغانستان را مهار کنند تا قدرت‌های خارجی همچنان تمایلی برای حمایت از گروه‌های ضدطالبان نداشته باشند؟

تحولات مهم  سال 2022

در سال گذشته، حکومت طالبان مانند دهه 1990، به‌طور پیوسته سخت‌تر، اقتدارگراتر و جزم‌گراتر شد. حکمرانی استثنائی و پشتون‌محور طالبان، رویکرد سرکوب شدید در قبال همه انواع اپوزیسیون را در پیش گرفته است. نقش‌های مهم و تصمیم‌ساز به کنار، طالبان حتی در سطح ملی هم فرصت‌های شغلی کمی برای اقلیت‌ها و آنها که با جمهوری ساقط‌شده افغان مرتبط بودند، ایجاد کرده است. حقوق شهروندان به شدت پایمال شد، دسترسی زنان به آموزش، شغل و حتی سپهر عمومی برای مسافرت و مراقبت‌های پزشکی از بین رفته است. اداره عمومی اطلاعات که زیر نظر سراج‌الدین حقانی، وزیر داخله افغانستان اداره می‌شود و وزارت امر به معروف و نهی از منکر، به عمده‌ترین ابزارهای سرکوب تبدیل شده‌اند. طالبان با تکرار خطاهای نظام پیشین و وارونه‌کردن اولویت طالبان که بیشتر بر اداره محلی استوار بود، تصمیم‌سازی را در دستان اقلیتی شامل امیر هیبت‌الله و دارودسته قندهار او، متمرکز کرده است. هیبت‌الله که تقریبا تمام قدرت را از آن خود کرده است، مکررا مشارکت سایر جناح‌های طالبان به‌خصوص جناح عمل‌گراتر و رهبرانی را که چهره بین‌المللی دارند، رد کرده است. برخی افغان‌ها به من گفتند هرچه غرب بیشتر از تصمیم طالبان، مبنی بر محروم‌کردن زنان و دختران انتقاد کند و تقاضای برقراری یک حکومت فراگیر بدهد، هیبت‌الله و مریدان او بیشتر خود را محق حس خواهند کرد. هیبت‌الله، حتی به انتقادهای سایر سازمان‌ها و کشورهای اسلامی و حتی علمای محافظه‌کار نیز اعتنایی نمی‌کند. او روایت خود را از شریعت، تنها تفسیر درست از اسلام حنفی، به شمار می‌آورد.

فرمان 2022 او، که زنان را از کار برای سازمان‌های غیردولتی افغانستان، به بهانه پوشش ناکافی منع کرده بود، نتایج مخربی دربر داشت. سازمان‌های غیردولتی به همراه دفاتر نمایندگی سازمان ملل، کمک‌های اساسی به کشور فقرزده افغانستان ارائه می‌کردند. کارکنان زن این سازمان‌ها، تنها کسانی بودند که به زنان و کودکان دسترسی داشتند. پس از این فرمان بود که سازمان‌های غیردولتی عمده، تمام فعالیت‌های خود در افغانستان را به حال تعلیق درآوردند؛ زیرا، هم ظرفیت عملیاتی آنها بسیار آسیب دید و هم اینکه امیدوار بودند که این کار، طالبان را مجبور به لغو تصمیم خود کند. عاقبت هر دو چراغ چشمک زد! طالبان اعلام کرد که این تصمیم، زنان شاغل در حوزه بهداشت و آموزش را دربر نمی‌گیرد. پس از آن بود که نهادهای غیردولتی، برخی فعالیت‌های خود را از سر گرفتند. از منظر انسانی نیز افغانستان وضع خوبی ندارد. برآوردها حاکی از آن است که از نوامبر 2022 تا مارس 2023، حدود نیمی از جمعیت افغانستان به شدت دچار ناامنی غذایی خواهند شد. ضمن اینکه شش میلیون نفر نیز در آستانه قحطی قرار خواهند گرفت. بیش از یک‌چهارم جمعیت 40 میلیونی افغانستان، بسته‌های غذایی و پول نقد از برنامه جهانی غذای سازمان ملل، دریافت کرده‌اند.

طالبان تا حدودی توانست به اقتصاد افغانستان که از تحریم‌های بانکی، مصادره بین‌المللی دارایی‌های بانک مرکزی افغانستان و پایان برنامه کمک‌های غربی، به شدت آسیب دیده بود، ثبات ببخشد. آنها توانستند تورم را کاهش دهند، وضع واردات را بهتر کنند، پول ملی را تثبیت کنند و صادرات را دو برابر کنند. ضمن اینکه طالبان در زمینه دریافت مالیات و عوارض گمرکی، بسیار موفق‌تر از رهبران فاسد جمهوری افغانستان عمل کرد. اما همان‌گونه که اقتصاددان توسعه ویلیام برد، به درستی گفته است ایجاد ثبات، بخشی از «تعادل فقر» است. سرکوب فزاینده زنان، اقلیت‌ها و منتقدان سیاسی، جریان کمک‌های بشردوستانه غربی را نیز به خطر انداخته است. امید کمی وجود دارد که سرمایه‌گذاری اقتصادی چین در آینده در افغانستان که تا به حال اندک بوده، بتواند فقدان کمک‌های غربی را جبران کند. با این حال، هیبت‌الله و مریدان حلقه قندهار او، زندگی روی زمین، شامل مرگ و رنج زیاد را تنها گامی به سوی زندگی پس از مرگ تعریف می‌کنند و از باورهای جزمی ‌خود، فارغ از پیامدهای اقتصادی و انسانی آن، احساس رضایت می‌کنند.

سناریوهای  تغییر  قدرت

با این حال باید دانست که همه رهبران طالبان به یکسان عمل نمی‌کنند. آنها می‌خواهند تا دوباره زمام امور افغانستان را به مدت طولانی در دست داشته باشند. این رهبران، می‌دانند در صورتی که اوضاع اقتصادی افغانستان یکباره فروبریزد، انزوای بین‌المللی بیشتر و منابع خارجی قطع شود، قادر نیستند به این هدف دست یابند. به همین خاطر، آنها برخی چهره‌های بین‌المللی و دیپلمات‌های طالبان، نظیر ملاعبدالغنی برادر، معاون اول نخست‌وزیر و برخی فرماندهان بسیار قدرتمند و بانفوذ نظامی، شامل وزیر دفاع فعلی ملایعقوب، پسر ملاعمر رهبر پیشین طالبان در دهه 1990 و سراج‌الدین حقانی، وزیر فعلی امور داخله را اضافه کردند. برخی افغان‌ها و مقامات غربی به من گفتند که این رهبران و سایر مقامات طالبان، بارها تلاش کردند تا هیبت‌الله را قانع کنند که منع تحصیل و اشتغال دختران و زنان را لغو کند. اما همه این تقاضاها، توسط هیبت‌الله رد شد. شورای طالبان، هیبت‌الله را که از اعتبار مذهبی برخوردار بود، ولی تصور می‌شد دچار ضعف تصمیم‌گیری باشد، در سال 2016 به رهبری برگزید و او نیز با مشت آهنین رفتار کرده است. ابرام یا لغو این فرمان‌ها، مسئله‌ای مربوط به نبرد قدرت در داخل نیز هست. آیا در سال 2023، یک تغییر قدرت برای مهارکردن یا کنارزدن هیبت‌الله در دستگاه طالبان اتفاق خواهد افتاد؟

انجام کودتا در داخل بسیار خطرناک است؛ چراکه احتمال فروپاشی طالبان و اعدام سازمان‌دهندگان آن وجود دارد. کودتا به اتحاد میان برادر، سراج و یعقوب- که هیچ‌یک از آنان به هم اعتماد ندارند- و به همکاری برخی دیگر از فرماندهان مهم نظامی نیاز دارد. در حال حاضر، احتمال آن بسیار کم است.

یک شیوه دشوار، اما کم‌خطرتر تغییر قدرت، اخیرا به طور آشکار توسط برخی رهبران ناراضی طالبان دنبال شد که باعث می‌شود شورای رهبری دوباره احیا شود. تصمیمات در این شورا، توسط اکثریت گرفته می‌شود و سپس به تصویب امیر هیبت‌الله می‌رسد. اما او نشان داد که تمایلی برای سلب قدرت از خود ندارد. موافقت آمریکا با آزادی بشیر نورزَی، قاچاقچی مشهور افغان، از زندان و مبادله او با یک گروگان آمریکایی، امکان تغییر درونی قدرت را افزایش داده است. بشیر مانند هیبت‌الله، از موقعیت مهمی در شبکه‌های قبیله‌ای برخوردار است و نفوذ زیادی در درون طالبان دارد. حمایت او از ترمیم دستگاه ‌ مشروعیت و وزن لازم برای چنین تغییری را افزایش خواهد داد. ترور هیبت‌الله توسط عوامل خارجی، ممکن است نتیجه عکس دهد و باعث سخت‌ترشدن روش‌های متعصبانه، توسط آن دسته از فرماندهان طالبان شود که در واقع، از آن سیاست‌ها حمایت نمی‌کنند- زیرا آنها ناچارند وفاداری خود را در ظاهر نشان دهند. ترور رهبر سابق طالبان، یعنی ملامنصور در سال 2016 توسط آمریکا، یک خطای بزرگ راهبردی بود. مشکل دیگر این است که درخصوص جانشینی نیز تردیدهایی وجود دارد. برادر، اگرچه از اعتبار داخلی زیادی سود می‌برد، اما از قدرت نظامی چندانی برخوردار نیست؛ ضمن اینکه، به شدت با مخالفت پاکستان نیز روبه‌رو خواهد شد. اگرچه پاکستان از ناتوانی و عدم تمایل سراج برای مهار جنبش طالبان پاکستان (تحریک طالبان پاکستان) و اعمال تروریستی آنها علیه اهداف امنیتی پاکستان ناراضی است؛ اما سراج همچنان مهم‌ترین دارایی پاکستان در میان افغان‌هاست. شاخه قندهار طالبان، شامل یعقوب و برادر، تمایلی ندارند که او به عنوان امیر جدید منصوب شود. اگرچه به قدرت رسیدن یعقوب برای غرب خوشایند نیست، اما کنارآمدن با او آسان‌تر از هیبت‌الله خواهد بود.

نظامی‌گری  در  داخل- تروریسم  در  خارج

همان‌گونه که در آگوست 2022 شرح دادم، از زمان به قدرت رسیدن طالبان، تروریست‌ها از سراسر آسیای مرکزی و پاکستان به سمت افغانستان سرازیر شدند. همان‌گونه که برخی مقامات غربی به طور خصوصی به من گفتند، برخی از اینها توسط دولت‌های غربی حمایت مالی شدند.

سراج در یک گستاخی آشکار، به ایمن الظواهری، رهبر القاعده اجازه داد که در یک خانه امن در مرکز کابل مستقر شود و زندگی کند که البته آمریکا با حمله پهپادی او را از پای درآورد.

طالبان به دلیل حفظ اعتبار جهادی خود، دین سیاسی که بر گردن دارد و نیاز به کمک مالی خارجی، به هیچ روی مایل نیست تا پیوند خود با سایر گروه‌های جهادی را قطع کند. در تمام این مدت، موضوع حساس این بود که آیا طالبان گروه‌های تروریستی موجود در افغانستان را از حمله به اهداف خارجی، باز خواهد داشت یا خیر. غیر از جنبش طالبان پاکستان، هیچ گروهی اقدام به حمله نکرد و طالبان توانست بر تلاش خود برای آرام‌کردن بازیگران بین‌المللی نظیر چین- با دورکردن جنگجویان اویغور از مرز افغانستان و چین- بیفزاید. اما طالبان به سختی تلاش کرد تا با حملات تروریستی دشمن قدیمی‌اش‌ مقابله کند. این گروه، سعی دارد جنگ‌های فرقه‌ای در افغانستان را شعله‌ور کند؛ طالبان را قطعه قطعه کند و منابع اقتصادی خارجی آن را نیز قطع کند. به همین خاطر است که آنها چندین بار به دارایی‌های چین و روسیه در کابل حمله کرده‌اند. سؤال مهم این است که اگر در سال 2023، حملات تروریستی توسط دولت اسلامی ‌و سایر گروه‌های افغان در خارج از کشور ادامه یابد، آیا بازیگران خارجی، شروع به حمایت گسترده از سایر گروه‌های مسلح ضدطالبان نخواهند کرد؟ جبهه مقاومت ملی افغانستان، به عنوان شناخته‌شده‌ترین گروه‌های ضد طالبان، همچنان ضعیف است و از حمایت قبیله‌ای هم برخوردار نیست. تحرکات این گروه، تاکنون مزاحمت‌های اندکی برای طالبان ایجاد کرده است.

دشواری اصلی پیش‌روی طالبان این است که میان جناح‌های گوناگون آن شکاف به وجود بیاید. این شکاف می‌تواند در اثر وقوع کودتا، ناامیدی ناشی از فروریزی اقتصادی و کاهش درآمد برخی جناح‌های خاص به وجود آید. ضمن اینکه منع امیر از قاچاق مواد مخدر نیز می‌تواند آن را تشدید کند. در صورتی که جنگ داخلی در افغانستان احیا شود، نه تنها جبهه مقاومت ملی، بخت زیادی برای پیروزی ندارد، بلکه جناح‌های مختلف طالبان و دولت اسلامی خراسان، افغانستان را قطعه‌قطعه خواهند کرد.

منبع: Brookings