گلها در جوانی پرپر میشوند و خارها میمانند
دکتر رضا یوسفیان همکار ما در مجلس ششم و از نمایندگان سربلند شیراز، جان به جهانآفرین تسلیم کرد و دار فانی را وداع گفت. یوسفیان به معنای واقعی آزاده بود و آزاده زیست.
دکتر رضا یوسفیان همکار ما در مجلس ششم و از نمایندگان سربلند شیراز، جان به جهانآفرین تسلیم کرد و دار فانی را وداع گفت. یوسفیان به معنای واقعی آزاده بود و آزاده زیست. خوشاخلاق بود و مهربان، سخاوتمند بود و نازنین، شجاع بود و سیاستمدار، ملیگرا بود و مذهبی. از شهر سعدی و حافظ برخاسته بود، اهل عشق و محبت و مدارا و مروت بود. به تسامح و تساهل در جامعه اعتقاد داشت. آسایش خلق و امنیت آنان را از آرزوهای خود میدانست. برادر و کاکای دوستان و همکاران بود. اهل نفاق نبود، بلکه صریحاللهجه و شفاف، مردمدار و اهل گذشت و در فکر و اندیشه ملت بود و موکلانش. اصلاحطلب واقعی بود و بیتوقع و ادعا، چندین سال ایام جوانی را در اسارت به سر برد و یک بار بر زبان نیاورد...
یوسفیان عزیز، هرگز چهره معصوم و خندانت از لوح دل دوستان و یاران پاک نمیشود و مهربانی، مردمدوستی، خاطرات و برخوردها و تحلیلهایت در ذهن ما میماند.
به چه کسانی تسلیت باید گفت؟ به کسانی که به جوانی و تجارب و توانت رحم نکردند و تو را تحمل نکردند یا خانواده داغدیدهات؟ این مصیبت ناگوار را به خانواده داغدار و مصیبتدیده، مردم خوب و شریف شیراز و همه آزادیخواهان ایران تسلیت میگویم و از خداوند مهربان برای آن مرحوم غفران و آمرزش و برای بازماندگان و وابستگان صبر و بردباری همراه با صحت و سلامتی خواهانم.