|

راه‌های مقابله با خشونت خانگی

آنچه باید بدانیم

خشونت خانگی، جزء موضوعاتی است که همچنان برای کارشناسان حوزه خانواده از اهمیت بالایی برخوردار است، از این جهت، در این مقاله به‌طور کامل درباره چگونگی مقابله با این خشونت توضیحات داده می‌شود که چندی پیش بخش‌هایی از آن را ایسنا منتشر کرده بود. قابل ذکر است که سالانه افراد زیادی دچار چنین خشونت‌هایی می‌شوند و بسیاری مجبور به سکوت و تحمل هستند و تعداد کمی به مقابله با این نوع خشونت‌ها می‌پردازند، اما عکس‌العمل صحیح و مقابله درست با چنین خشونت‌هایی از ضروریات است؛

آنچه باید بدانیم

خشونت خانگی، جزء موضوعاتی است که همچنان برای کارشناسان حوزه خانواده از اهمیت بالایی برخوردار است، از این جهت، در این مقاله به‌طور کامل درباره چگونگی مقابله با این خشونت توضیحات داده می‌شود که چندی پیش بخش‌هایی از آن را ایسنا منتشر کرده بود. قابل ذکر است که سالانه افراد زیادی دچار چنین خشونت‌هایی می‌شوند و بسیاری مجبور به سکوت و تحمل هستند و تعداد کمی به مقابله با این نوع خشونت‌ها می‌پردازند، اما عکس‌العمل صحیح و مقابله درست با چنین خشونت‌هایی از ضروریات است؛ چرا‌که چه‌بسا عکس‌العمل‌های ناشیانه و نادرست در مقابل خشونت، اتفاقات ناگواری را پیش آورد. عوامل متعددی باعث ایجاد خشونت در میان خانواده‌ها می‌شود که با دانستن آنها می‌توانند بهتر با خشونت مقابله کنند. دکتر جواد شادی، روان‌شناس و مشاور خانواده و عضو انجمن روان‌شناسی ایران درباره تعریف خشونت خانگی اظهار می‌کند: خشونت خانگی به معنای رفتار خشونت‌آمیز و سلطه‌گرایانه یکی از اعضای خانواده علیه عضو یا اعضای همان خانواده است، این خشونت‌های خانگی می‌تواند علیه تمامی اعضای خانواده باشد؛ مثلا مرد علیه زن یا برعکس یا از طرف والدین علیه فرزندان یا می‌شود گفت از طرف یکی از والدین علیه دختر خانواده است. او در پاسخ به این سؤال که چه عواملی باعث خشونت خانگی می‌شود، می‌گوید: عوامل مستعدکننده خشونت در خانواده از طرف زنان معمولا به دلیل چشم‌و‌هم‌چشمی، حاضرجوابی یا عدم تمکین در روابط جنسی با شوهر، غرغرکردن و ایرادگیری است. او ادامه می‌دهد: خشونت از طرف مردان معمولا به دلیل بی‌کاری، اعتیاد، دخالت اطرافیان، پیروی از الگوهای مردسالارانه، غرور و لجبازی و تعدد زوجات است. او می‌افزاید: این عوامل از شهری به شهر دیگر متفاوت است. در بعضی شهرها اعتیاد بسیار بارز است و در برخی شهرهای دیگر تعدد زوجات غالب است و به‌این‌ترتیب در هر منطقه و شهری عاملی غالب‌تر است. شادی بیان می‌کند: رفتارهایی مانند مقابله‌به‌مثل، قهر به مدت طولانی و ترک منزل از‌جمله روش‌های مقابله‌ای غیرمؤثر و غیرکارآمد است و رفتارهایی مانند سکوت یکی از طرفین، گفت‌وگو و صحبت پس از آرامش، کمک و راهنمایی خواستن از بزرگان خانواده و مراجعه به مراکز مشاوره از بهترین کارها در زمینه مقابله با خشونت بوده و ما باید این موضوع را در جامعه فرهنگ‌سازی کنیم. او درباره تأثیر خشونت‌های خانگی بر افزایش فرار دختران و زنان از خانه می‌گوید: در حالت کلی از انگیزه‌های فرار دختران و زنان از خانه رهایی از هنجارها، فشارها، تحمیل‌ها، قید‌و‌بندها، خشونت‌ها، آزارهای خانواده و در‌نهایت کسب آزادی عمل در رفتارهای فردی و اجتماعی و بسیاری از عوامل دیگر را می‌شود نام برد اما در این میان باید توجه داشته باشیم که خشونت علیه دختران و زنان یکی از عوامل جدی مؤثر بر فرار دختران و زنان از خانه است. او درخصوص نشانه‌های رابطه مبتنی بر آزار و اذیت اظهار می‌کند: آزار و اذیت علامت‌های زیادی دارد که ترس از شریک زندگی، بارزترین این مسئله است. برای مثال اگر فردی احساس می‌کند که مدام باید مراقب باشد که چه می‌گوید و چه می‌کند تا دعوا نشود احتمالا رابطه آنها ناسالم و سوء‌استفاده‌گرایانه است. فردی که همسرش را کوچک می‌کند یا سعی می‌کند او را کنترل کند و باعث احساس تنفر از خود، درماندگی و افسردگی همسرش می‌شود، این دو نفر به احتمال قوی درون رابطه خشونت‌آمیز قرار دارند. شادی اضافه می‌کند: برای اینکه تعیین کنیم رابطه فردی مبتنی بر آزار و اذیت است یا نه باید به چند سؤال پاسخ بدهیم و در‌نهایت اگر پاسخ‌های مثبت بیشتر بودند، احتمال اینکه رابطه مبتنی بر خشونت است، قوی‌تر است. او درباره راه‌های مقابله با این نوع خشونت‌ها بیان می‌کند: برای مقابله، راه‌های مختلفی وجود دارد اما در‌نهایت و در حالت کلی ارتقای آگاهی والدین به‌خصوص آقایان در‌خصوص شیوه برخورد مناسب با همسر و فرزندان نوجوان، شناسایی و حمایت از خانواده‌های در معرض آسیب، کنترل فقر و اعتیاد، مقابله با تجمل‌گرایی و تشویق فرهنگ ساده‌زیستی، اصلاح الگوهای مردسالارانه، توجه بیشتر به حقوق زنان و رعایت آن از طرف مردان، بالابردن فرهنگ فردی و اجتماعی، تقویت اعتقادات مذهبی و خداترسی می‌تواند در زمینه کنترل خشونت با خانواده مفید باشد. بایدها و نبایدهایی در مقابل کسی که در معرض خشونت خانوادگی قرار گرفته ‌است وجود دارد. از‌جمله نبایدها این است که صبر نکنیم تا او پیش‌قدم شود، او را قضاوت و نکوهش نکنیم، به او فشار نیاوریم، او را نصیحت نکنیم و برای حمایت‌هایمان شرط نگذاریم. شادی ادامه می‌دهد: از‌جمله بایدها هم این است که از او سؤال کنیم که آیا مشکلی دارد؟ نگرانی خود را ابراز کنیم تا متوجه شود که نگران او هستیم، حرف‌هایش را بشنویم و او را تأیید کنیم، در‌نهایت پیشنهاد کمک بدهیم و از تصمیم‌هایش حمایت کنیم. او در پاسخ به این سؤال که کسانی که در خانه دچار آزار و اذیت می‌شوند چه باید بکنند، می‌گوید: اگر فردی در زندگی مشترک احساسات ناخوشایندی را تجربه می‌کند، باید به بررسی شناخت احساسات و دلایل آنها بپردازد. نادیده‌گرفتن احساسات یا تبدیل احساسات به گلایه‌های تمام‌نشدنی باعث می‌شود هیچ‌گاه نتواند علت اصلی مشکلات خود را پیدا کرده و آنها را حل کند. در این زمینه باید 12 مؤلفه را بررسی و تحلیل کنیم:

«مؤلفه اول: شناخت احساسات خود: فرد باید روی شناخت احساسات خود به چند سؤال پاسخ داده و آنها را بررسی کند. چه رفتاری از همسرش او را رنج می‌دهد؟ این رفتار در او چه احساسی به وجود می‌آورد؟ این احساسات در بدن او چگونه ظهور می‌کند؟ این احساسات و رفتارها او را یاد چه کسی می‌اندازد؟ آیا قبلا این احساسات را تجربه کرده بود؟

مؤلفه دوم: ایجاد فضایی آرام و دست‌کشیدن از سیاست‌های زنانه: هیچ کسی مسئول انتخاب‌ها و تفکرات ما نیست و ما باید هر روز به دنبال راه‌هایی برای کم‌کردن تنش‌های اطراف خود باشیم تا میزانی از آرامش را تجربه کنیم. در نظر داشته باشیم که دامن‌زدن به تنش‌ها و واردشدن به بازی‌های روانی مشکلی را کم یا حل نمی‌کند.

مؤلفه سوم: تغییر نگرش زندگی: هر رابطه‌ای هرچند سخت، می‌تواند ابعاد مثبتی نیز داشته باشد. فرد باید ابعاد مثبت زندگی خود یعنی در‌واقع نیمه پر لیوان را ببیند و اگر در دیدن ابعاد مثبت زندگی خود عاجز است، از یک مشاور روان‌شناس خانواده برای پیش‌بینی متفاوت راهکار بگیرد و به دنبال دستاوردهای جدیدی برای بهبود روابط خود باشد.

مؤلفه چهارم: رفتارهای هیجانی و تکانه‌ای ممنوع: اگر فرد به‌صورت هیجانی و یکباره رفتار می‌کند، تصمیم می‌گیرد یا عصبانی می‌شود، باید به دنبال میزانی از صبر برود. این‌گونه رفتارها بازخوردهای مثبت دائمی ندارد و می‌تواند در معاشرت با دیگران فرد را ناامید کند.

مؤلفه پنجم: ترک رفتارهای خودخواهانه: فرد باید خودخواهی‌ها و زیاده‌خواهی‌های خود را ببیند و بداند دقیقا در چه وضعیتی از زیاده‌خواهی قرار دارد و احساس می‌کند که همسرش او را دیوانه می‌کند. شاید این احساس شخصی او باشد یا اگر کس دیگر در شرایط او بود، احساس خوشبختی را در زندگی تجربه می‌کرد. سیکل کلی رفتار از منظر منطقی‌بودن باید بررسی شود.

مؤلفه ششم: دانستن اینکه به اندازه تحمل رنج از جانب شما بقیه هم در سختی و رنج هستند: قطعا هیچ کسی در جهان هستی بدون مشکل نیست و در آرامش کامل به سر نمی‌برد، مگر اینکه روش‌های دستیابی به کمال و سعادت را بداند. فرد باید آگاه باشد که دیگران نیز به میزان خودشان در رنج‌ها و سختی‌هایی هستند و به‌ناچار در آن شرایط قرار گرفته‌اند.

مؤلفه هفتم: ابراز علاقه و کمک به دیگران: حمایت‌کردن، دوست‌داشتن، ابراز علاقه و کمک به بقیه می‌تواند به میزان درخورتوجهی تفکرات منفی را از روی دیگران در نگاه شما بردارد و به عشق و علاقه و حمایت به دیگران تبدیل کند. از هر راه ممکنی برای کمک به دیگران اعلام آمادگی کنید و در این شرایط پیش‌قدم باشید.

مؤلفه هشتم: تغییر یکباره شرایط امکان‌پذیر نیست: این نکته را باید دانست که رنج‌های قدیمی و مشکلات به‌مرور در ذهن و روان ما اثر می‌گذارند و باعث می‌شوند به این باور برسیم که برای درمان آنها زمان لازم و کافی را صرف کنیم تا به بهبودی کامل برسیم. انتظار معجزه و دستیابی یکباره به یک رابطه مؤثر بسیار نابجا‌ست و باید صبورانه در بهبود روابط خود تلاش کرد تا در لحظاتی از زندگی به آرامش رسید.

مؤلفه نهم: مسئولیت‌پذیری و قبول نقش خود در هر رابطه‌ای: یکی از نکاتی که در خانواده‌درمانی و همچنین در مشاوره‌های مختلف بارها اشاره می‌شود، مسئولیت‌پذیری است. با مسئولیت‌پذیری و قبول نقش خود می‌توانیم سهم خود را از مؤثر‌بودن یا نبودن در رابطه به دست آوریم و در این زمینه باید از خود چند سؤال ساده بپرسیم: اینکه من به چه میزان در این احساس ناخوشایند مسئول هستم؟ چه رفتاری از من می‌تواند این رابطه را غیرمؤثر کند؟ چه احساسی در من می‌تواند به رشد رابطه کمک کند؟ این سؤالات باعث می‌شود بدانیم به چه دلیل در یک رابطه قرار داریم، انتخاب ما چه بوده و ما در‌حال‌حاضر مسئول انتخاب خود هستیم یا خیر؛ بنابراین برای بهبود آن باید قدم‌های مهمی برداریم.

مؤلفه دهم: اعمال راهکارهای روان‌شناسی برای تحلیل شرایط مبنی بر بهبود روابط: اینجا واضح است که روابطی که به گره‌های کور برمی‌خورند یا هر دو نفر در آن روابط احساس ناامیدی می‌کنند، این ناامیدی در هر دو نفر این حس را ایجاد می‌کند که اینجا پایان خط است و راهی به‌جز جدایی پس از بحث‌های بی‌نتیجه ندارند؛ اما علم روان‌شناسی، تحلیل شرایط و مشاوره خانواده می‌تواند به‌صورت واضح اثرگذاری مستقیم و مثبتی در روابط افراد با خودشان و اطرافیان‌شان داشته باشد. تلاش برای رسیدن به یک نتیجه مشخص در بهبود روابط و قدم‌گذاشتن در راه درمان به‌واسطه یک مشاور روان‌شناس خوب و مجرب می‌تواند هر شرایطی را به‌واسطه تغییر بینش در قدم اول بهبود بخشد؛ بنابراین با اعتماد به خود و یک روان‌شناس از اضطراب‌ها و گلایه‌کردن و دوست‌نداشتن‌ها دور بمانید و یک رابطه مؤثر و مفید را تجربه کنید.

مؤلفه یازدهم: به فکر تغییر رفتارهای منفی خودتان باشید، نه همسرتان: برخی‌ افراد هنگام ازدواج به فکر این می‌افتند که برخی از رفتارهای همسر آینده‌شان‌ را بعد از ازدواج تغییر دهند و به قول خودشان درستش کنند. این بارزترین اشتباه حین ازدواج است. این وسوسه‌کننده است که سعی کنیم شریک زندگی‌مان را تغییر دهیم تا رفتارهایش کمتر آزاردهنده باشد؛ اما امکان‌پذیر نیست. در عوض باید دیدگاه‌مان را تغییر دهیم، از یکدیگر پشتیبانی کنیم و در جهت بهبود شخصیت و رشد شخصی خودمان متمرکز شویم.

مؤلفه دوازدهم: بدانید که شما به‌صورت مشترک ‌ یک زندگی دارید و دشمن هم نیستید: هر دو نفر یک رابطه در یک تیم هستند و باید در همان تیم تلاش کنند. این هدف را باید از هر نظر حفظ کرد، آن را به یک نیت تبدیل کرده و اغلب آن را تجدید کرد. با خودمان تجدید پیمان کنیم که این موارد را رعایت کنیم».

شادی در پایان اظهار کرد: این رویکردها می‌تواند به افراد کمک کند تا چرخه ناراحتی مزمن را بشکنند و شروع به ترمیم آسیب‌های ناشی از شکایت‌های مزمن کنند. اگر در رابطه فردی فشارهای اضافی مثل اعتیاد، حسادت و عصبانیت وجود دارد و فرد از این مسائل رنج می‌برد، ممکن است به مداخله حرفه‌ای نیاز باشد که در این مواقع حضور یک روان‌شناس خوب و مجرب می‌تواند به فرد کمک کند تا به اندازه درخورتوجهی احساس به‌زیستی خود را در روابطش حفظ کند.