|

در گفت‌وگو با سفیر پیشین ایران در ترکیه مطرح شد

چشم انداز کار با آنکارا

فیروز دولت‌آبادی از آن دست کارشناسان، تحلیلگران و دیپلمات‌هایی است که درباره ارزیابی روابط تهران - آنکارا از کم‌کاری برخی مقامات ایران برای بهبود روابط با ترکیه می‌گوید. به گفته سفیر پیشین ایران در ترکیه، آنکارا همواره نیازمند توجه تهران به حساسیت‌های خود است. در‌عین‌حال ترکیه به‌شدت تمایل دارد که مناسبات و سطح روابط با ایران بیش‌ازپیش ارتقا پیدا کند؛ اما لازمه آن پاسخ مثبت و دلگرم‌کننده از طرف جمهوری اسلامی است

چشم انداز  کار با آنکارا

فیروز دولت‌آبادی از آن دست کارشناسان، تحلیلگران و دیپلمات‌هایی است که درباره ارزیابی روابط تهران - آنکارا از کم‌کاری برخی مقامات ایران برای بهبود روابط با ترکیه می‌گوید. به گفته سفیر پیشین ایران در ترکیه، آنکارا همواره نیازمند توجه تهران به حساسیت‌های خود است. در‌عین‌حال ترکیه به‌شدت تمایل دارد که مناسبات و سطح روابط با ایران بیش‌ازپیش ارتقا پیدا کند؛ اما لازمه آن پاسخ مثبت و دلگرم‌کننده از طرف جمهوری اسلامی است. با چنین خوانشی، فیروز دولت‌آبادی در ارزیابی پیروزی یا شکست رجب طیب اردوغان در انتخابات ریاست‌جمهوری فردا یکشنبه و تأثیر آن بر منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران هم از عدم تأثیرگذاری مستقیم و فوری می‌گوید. به باور او اگرچه برای تهران کار‌کردن با رجب طیب اردوغان راحت‌تر است؛ اما لزوما روی‌کارآمدن کمال قلیچدار اوغلو هم نمی‌تواند به معنای از‌بین‌رفتن منافع و امنیت ملی ایران در منطقه باشد. متن پیش‌رو ماحصل گفت‌وگو با معاون وزیر بازرگانی در دوران جنگ و کابینه هاشمی‌رفسنجانی است که سمت‌های مختلفی در وزارت امور خارجه و شورای امنیت ملی مانند مشاور دبیر شورای امنیت ملی و مدیر کل سیاست خارجی وزارت‌ خارجه را در کارنامه خود ثبت کرده است.

 

‌ مسجل است که پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری فردا یکشنبه بین رجب طیب اردوغان یا کمال قلیچدار اوغلو خواهد بود؛ اما به باور حضرت‌عالی پیروزی کدام‌یک از این دو گزینه می‌تواند در راستای منافع ایران باشد. در‌این‌بین بسیاری معتقدند رهبر جریان اپوزیسیون با تبار ایرانی و خراسانی، سیاست‌های منعطف‌تری را در قبال منطقه پی خواهد گرفت و زمینه‌ساز مناسبی برای ارتقای روابط با تهران خواهد بود. در مقابل طیفی هم تأکید دارند اردوغان با پایگاه رأی ضعیف، گزینه مناسب‌تری برای ایران خواهد بود.

نکته مهمی که در‌این‌میان نباید فراموش کرد، این است که فارغ از اینکه کمال قلیچدار اوغلو یا رجب طیب اردوغان برنده انتخابات ریاست‌جمهوری شوند، ما حداقلی از روابط حسنه بین ایران و ترکیه را داریم که با تغییر رؤسای جمهور کماکان ادامه دارد. این مرزهای روابطی است که به‌صورت تاریخی بین دو کشور حفظ شده است و با تغییر و تحولات در ساختارهای سیاسی دو طرف به همان شکل سابق باعث تداوم روابط تهران و آنکارا می‌شود. پس در یک سناریوی احتمالی اگر کمال قلیچدار اوغلو هم پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری شود، نمی‌تواند این مرزهای تاریخی در روابط ایران و ترکیه را تغییر دهد یا از این مرزها عبور کند.

‌ از دل نگاه کمال قلیچدار اوغلو چنین بر‌نمی‌آید که تمایلی به عبور از این خط قرمزها در روابط تهران - آنکارا وجود داشته باشد. او به سمت برقراری روابط حسنه با تهران نگاه دارد. اگر نگرانی در‌این‌باره است، به اردوغان باز‌می‌گردد؛ اما در کل به باورتان برای منافع ایران کدام‌یک از این دو گزینه می‌تواند بهتر باشد؟

ما نمی‌توانیم قضاوت قطعی و صددرصدی بدهیم که کدام گزینه (اردوغان یا قلیچدار اوغلو) برای ایران بهتر است؛ اما می‌توان یک ارزیابی و تحلیل را در این زمینه داشت که آیا ادامه ریاست‌جمهوری اردوغان برای ایران بهتر است یا روی‌کار‌آمدن رئیس‌جمهور جدید در ترکیه و به‌قدرت‌رسیدن کمال قلیچدار اوغلو؟ اگر بخواهم صریح و کوتاه بگویم، به باور من کار‌کردن با رجب طیب اردوغان راحت‌تر است تا بخواهیم دوباره مسیر آزمون و خطا را با رئیس‌جمهور جدید ترکیه طی کنیم. در‌عین‌حال باید در نظر گرفت که چند نقطه اختلافی و مشکلاتی در روابط دو کشور ایران و ترکیه هم وجود دارند که در صورت ابقای اردوغان در پست ریاست‌جمهوری باید تهران و آنکارا فکری به حال آنها بکنند تا ...

‌ مثلا؟

به نظر من یکی از موضوعات به حوزه سیاست خارجی دولت اردوغان در دو دهه گذشته باز‌می‌گردد. در این حوزه عملکرد اردوغان در موارد متعددی مانند سوریه، جمهوری آذربایجان، قره‌باغ، عراق و... با ایران در اختلاف و تضاد بوده است و به‌همین‌دلیل ما در مقاطعی شاهد تعارض منافع دو کشور بوده‌ایم؛ پس در صورت ادامه قدرت آقای اردوغان باید برنامه‌ریزی برای حل آن داشت. در مقابل اگر کمال قلیچدار اوغلو به ریاست‌جمهوری ترکیه برسد، در موضوعات منطقه‌ای به دلیل گرایش‌های همکاری با اروپا و آمریکا شاید باعث شود که سیاست‌های منطقه‌ای ترکیه با انعطاف بیشتری همراه باشد و این فضای تنفسی را برای تهران ایجاد می‌کند و به دنبالش می‌تواند همکاری بهتر و مناسب‌تری را بین دو کشور ایجاد کند. حتی این احتمال هم وجود دارد که ترکیه در دوره قلیچدار اوغلو بتواند برخی میانجیگری‌ها و موازنه‌سازی‌ها در روابط ایران با غرب داشته باشد؛ در‌عین‌حال باید این را هم در نظر گرفت که همراهی، همکاری و همسویی بیشتر ترکیه و کمال قلیچدار اوغلو با آمریکا و اروپا می‌تواند یک تهدید برای تهران هم باشد؛ بنابراین باز‌هم تکرار می‌کنم به باور من در‌مجموع ابقای آقای اردوغان در ریاست‌جمهوری برای منافع جمهوری اسلامی ایران بهتر است؛ به‌ویژه آنکه اردوغان در سیاست‌های منطقه‌ای خود به یک شکست رسیده و سعی در باز‌تنظیم، بازتعریف و اصلاح تصمیمات و اقدامات گذشته خود دارد که می‌تواند فضای بهتری را در روابط ایران و ترکیه ایجاد کند و از طرف دیگر شرایط داخلی ترکیه به‌ویژه در حوزه اقتصادی و معیشتی هم دیگر اجازه برخی ماجراجویی‌ها را به ترکیه و اردوغان نمی‌دهد؛ پس بهتر است که اردوغان کماکان در قدرت باقی بماند تا مسیر فعلی بین تهران و آنکارا با جدیت بیشتری ادامه پیدا کند.

‌ اتفاقا جناب دولت‌آبادی نکته همین‌جاست که برخی با تأیید گزاره شما از «اردوغان با پایگاه رأی ضعیف» سخن می‌گویند؛ ولی اردوغان یا هر رئیس‌جمهور با پایگاه رأی ضعیف یا قوی در مناسبات دیپلماتیک معنا و اعتبار ندارد؛ بلکه بیشتر خوانشی داخلی دارد. همچنان که نحوه پیروزی یا میزان آرای سیدابراهیم رئیسی ملاک اعتبار دیپلماتیک نیست. همه کشورها رئیسی را به‌عنوان رئیس‌جمهور ایران می‌شناسند؛ پس اردوغان با پایگاه‌های ضعیف یا قوی نمی‌تواند ملاکی برای تأمین منافع ایران باشد. غیر از این است؟

نکته شما درست است و باید از دو جنبه به آن نگاه کرد. اولا اگر به چهار دوره انتخابات گذشته در ترکیه نگاه کنیم، به جز دوره اول که اردوغان از طریق پارلمان و جابه‌جایی قدرت با رأی بالا به نخست‌وزیری رسید، در ادوار بعدی انتخابات و همچنین نخستین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری همواره پایگاه رأی اردوغان بین ۵۲ تا ۵۶ درصد در نوسان بوده است؛ اما در‌هر‌حال اردوغان ۱+۵۰ رأی را در سبد آرای خود داشته است و به قول شما اردوغان چه در قالب نخست‌وزیر و بعد از آن رئیس‌جمهور همیشه رئیس قوه مجریه ترکیه بوده است؛ بنابراین تضعیفی در کار نیست. اتفاقا تضعیف یک رئیس‌جمهور به قابلیت او و کابینه‌اش در انجام وظایف محوله بازمی‌گردد. اگر رئیس‌جمهور یا نخست‌وزیری در شرح وظایف، تصمیمات، اقدامات و مدیریت کشور ناتوان عمل کند، باعث شکاف و کاهش اعتبار در افکار عمومی خواهد شد و این مسئله تضعیف توان دیپلماتیک را به دنبال دارد. پس در راستای همان مثال شما با انتخابات ۱۴۰۰، آقای رئیسی از نگاه جامعه بین‌الملل رئیس‌جمهور است. اگر انتقادی هم به آن وجود دارد، در سطح داخلی است؛ ولی عملکرد نامطلوب دولت سیزدهم در حل مسائل مختلف و همچنین بروز برخی اتفاقات باعث شده است که در ادامه وجهه دیپلماتیک او و دولتش در منطقه و جهان دچار چالش شده و تضعیف شود. اتفاقا اگر ضعفی در اردوغان وجود دارد، به دلیل همین شرایط مشابه در داخل ترکیه است. اکنون مسائل اقتصادی و معیشتی و برخی محدودیت‌ها باعث شده است که شکافی بین او و جامعه ترکیه شکل بگیرد و همین مسئله نیز مورد توجه جامعه جهانی و به‌ویژه اروپا و آمریکا قرار گرفته است و به تبعش هم مناسبات دیپلماتیک را تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ اما من هم تأکید دارم اردوغان، کمال قلیچدار اوغلو یا هر کس دیگری ۱+۵۰ رأی را به دست بیاورد، او طبق قانون انتخابات ترکیه رئیس‌جمهور این کشور خواهد بود و از توان و صلاحیت لازم برای پیشبرد مسائل برخوردار است و این ملاکی برای ضعیف یا قوی‌بودن رئیس‌جمهور ترکیه در حوزه دیپلماتیک نیست.

‌ روی بخشی از ارزیابی شما درباره تلاش اردوغان برای بازتعریف، بازتنظیم و اصلاح سیاست منطقه‌ای ترکیه تمرکز کنیم. مشخصا اردوغان در پرونده سوریه دست به تغییر رویکرد جدی زده است. همین پنجشنبه هفته گذشته شاهد برگزاری نشست چهارجانبه در روسیه بودیم؛ در‌عین‌حال این گزاره نیز مطرح است که اقدامات اردوغان صرفا کارکرد تبلیغاتی و انتخاباتی داشته باشد و بعد از پیروزی احتمالی او، وی کماکان بر همان مدار قبلی حرکت خواهد کرد. ارزیابی شما چیست؟

سؤال مهمی را مطرح کردید. من قبلا هم اشاره کردم که اگر اردوغان حتی با نگاه تبلیغاتی دست به اصلاح رفتارهای غلط خود در حوزه منطقه و سیاست خارجی هم زده باشد و بخواهد بعد از پیروزی احتمالی در انتخابات ریاست‌جمهوری، سیاست قبلی خود را ادامه بدهد، شرایط داخلی ترکیه به‌ویژه در حوزه اقتصادی و معیشتی این اجازه را به او نمی‌دهد؛ اما در کنار آن باید به این نکته مهم نیز اشاره داشت که برگشت از برخی اشتباهات در حوزه سیاست خارجی یک رویه معمول در دیپلماسی اردوغان است؛ چرا‌که در ترکیه شناخت از حقیقت سیاست خارجی و روندهای سیاسی - امنیتیِ بین‌المللی بسیار پایین است و... .

‌ همین‌جا توقف کنیم. اقتضائات منطقه‌ای به‌ویژه نحوه عملکرد اردوغان در جنگ اوکراین خلاف تصور شما را به ذهن متبادر می‌کند که ...

جنگ اوکراین موضوعی جداست که به آن می‌پردازم؛ اما اگر به عقب برگردیم، تا قبل از دوره اردوغان، ترکیه پرهیز جدی از مداخلات در حوزه سیاست خارجی داشت و تقریبا هیچ ورودی نداشته است؛ چون شناخت پایین آنکارا از روندهای بین‌الملل سبب تحمیل هزینه‌های مزمنی بر سیاست خارجی ترکیه شده است. مثال مهم آن به دخالت ترکیه در قبرس باز‌می‌گردد. اکنون بیش از ۴۰ سال است که هزینه و اصطکاک سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی جدی روی دست آنکارا گذاشته است. کار به جایی رسیده است که ترکیه تمایل دارد کشوری با وساطت و میانجیگری خود بتواند آنکارا را از مهلکه قبرس نجات دهد؛ چون تمام مناسبات ترکیه با اروپا و جامعه جهانی را تحت‌الشعاع قرار داده است. از‌همین‌رو من رفتارهای ترکیه در عرصه سیاست خارجی را چندان پایدار نمی‌دانم و به دنبالش موفقیت‌های دیپلماتیک آنکارا را هم با‌ثبات نمی‌بینم، چه در سوریه، لیبی، جمهوری آذربایجان، قره‌باغ، اوکراین یا قبل از همه قبرس. اگر مشخصا روی سوریه تمرکز کنیم، واقعا دخالت‌ها و تجاوزات ترکیه و اردوغان در این کشور (سوریه) تمام اصلاحات مثبت داخلی اردوغان در ترکیه را به باد فنا داد؛ یعنی رؤیای اخوانی‌کردن حکومت در سوریه تمام دستاوردها و کارنامه موفق اردوغان در سال‌های قبل از ۲۰۱۱ را کلا از بین برد. درباره جنگ اوکراین هم من چنین تصوری ندارم که واقعا اردوغان با یک دیپلماسی موازنه بین روسیه با ناتو، اوکراین و آمریکا توانسته است به‌عنوان برنده جنگ اوکراین عمل کند؛ چون معادلات در پایان جنگ نشان می‌دهد که آیا ترکیه و اردوغان توانسته است موج‌سواری خود را روی جنگ اوکراین داشته باشد. در ضمن اردوغان در اوایل جنگ اوکراین سیاست موازنه قدرت را نداشت؛ ولی اقتضائات سبب شد که ترکیه به‌سرعت سیاست موازنه را عملیاتی کند و به‌همین‌دلیل اردوغان سعی کرد از جانبداری مستقیم به نفع روسیه یا اوکراین خودداری کند. با این حال در راستای تحلیل قبلی‌ام من مطمئنم که این سیاست در ترکیه چندان پایدار نخواهد بود. اگر اردوغان در انتخابات ریاست‌جمهوری بتواند قدرت خود را حفظ کند، مجبور است در ادامه جنگ اوکراین موضع‌گیری‌اش را تغییر دهد.

‌ مجددا به بخشی از ارزیابی شما رجوع کنیم. در راستای گفته حضرت‌عالی مبنی بر اینکه ادامه ریاست‌جمهوری اردوغان در مجموع برای تحقق و پیشبرد منافع جمهوری اسلامی ایران بهتر است، این‌چنین به نظر می‌رسد که هم تهران و هم مسکو نگاهی مشابه دارند و به‌صورت آشکار و پنهان حمایت از اردوغان را در دستور کار دارند؛ کما‌اینکه ولادیمیر پوتین ۷ اردیبهشت/۲۷ آوریل با حضور آنلاین در مراسم تحویل سوخت هسته‌ای به نیروگاه «آق‌ قویو»، عملا حمایت رسمی خود را از تداوم ریاست‌جمهوری اردوغان نشان داد. به‌هر‌حال سیاست خارجی متوازن اردوغان برای تهران و مسکو ایدئال‌تر از گرایش‌های اوغلو به اروپا و آمریکا است. آیا کنار‌رفتن اردوغان را تهدیدی برای منافع روسیه و ایران تلقی می‌کنید؟

‌مسائل در حوزه دیپلماسی و روابط بین‌الملل به سرعتی که شما تحلیل کردید، پیش نمی‌روند. هر اقدام، تصمیم یا سیاستی در عرصه بین‌المللی و سیاست خارجی برای عملیاتی‌شدن به یک اقناع عمومی نیاز دارد تا به یک حقیقت و روند دیپلماتیک تبدیل شود؛ بنابراین ما به یک بازه و فرجه زمانی برای این تغییر و تحولات در عرصه سیاست خارجی ترکیه و کنارگذاشته‌شدن سیاست موازنه در دوره ریاست‌جمهوری احتمالی کمال قلیچدار اوغلو نیاز داریم. از طرف دیگر ما نمی‌توانیم این پیش‌داوری منفی و صد درصدی را داشته باشیم که با پیروزی کمال قلیچدار اوغلو قطعا ترکیه حوزه نفوذی برای آمریکا و ناتو و تهدیدی برای روسیه و ایران خواهد بود. حتی اگر کمال قلیچدار اوغلو به ریاست‌جمهوری هم برسد با چالش‌ها و مشکلات بسیار زیادی در حوزه‌های مختلف روبه‌رو است و این‌طور نیست که فردای ریاست‌جمهوری او همه‌چیز تغییر می‌کند. مضافا نگاه و سیاست اعمالی دروان ریاست‌جمهوری متفاوت از دوره تبلیغات و انتخابات خواهد بود. نباید فضای مبارزات انتخاباتی را با دوره ریاست‌جمهوری یکی دانست، چون واقعیت‌هایی که بعد از روی‌کارآمدن احتمالی کمال قلیچدار اوغلو بر او و دولتش سایه می‌اندازد باعث می‌شود او متفاوت از دوره انتخاباتی رفتار کند. در‌عین‌حال قطعا تیم کارشناسی و مشاوره او هم این پیشنهاد را نخواهند داشت که مطابق با فضای انتخاباتی در عرصه داخلی و سیاست خارجی رفتار کند؛ شعار صرفا کارکرد تبلیغاتی و انتخاباتی دارد و لزوما به‌معنای آن نیست که در دوره قدرت هم عملیاتی می‌شود، چون سختی‌ها و دشواری‌های عرصه تصمیم‌گیری خود را به دولت جدید تحمیل می‌کند؛ ازاین‌رو من این تصور را ندارم که حتی اگر کمال قلیچدار اوغلو به قدرت برسد، نگاه وی به ناتو یا غرب و اروپا به حداقل مناسبات ایران با ترکیه لطمه بزند‌ اما در‌عین‌حال ما یک دوره گذار و دوره تسلط دولت جدید ترکیه بر چالش‌ها، بحران‌ها و پرونده‌های حاد سیاست خارجی را شاهد خواهیم بود. در ضمن اگرچه شاید نگاه اوغلو به اروپا، ناتو و آمریکا برای ما وضعیت را سخت‌تر کند‌ اما اقتضائات و جبر ژئوپلیتیک به‌واسطه همسایگی ایران و ترکیه و همچنین منافع حفظ روابط حداقلی دو کشور نهایتا ما را به سمت همکاری پیش خواهد برد. در کل تکرار می‌کنم که اگر آقای اردوغان بتواند در پست ریاست‌جمهوری ابقا شود، برای ما بهتر است، به‌خصوص آنکه اردوغان در برهه اصلاح روابط منطقه‌ای و سیاست خارجی قرار دارد.

‌ در مقابل تأکید چندباره شما درباره انتخاب مجدد اردوغان و ایجاد بستر مناسب در جهت پیشبرد منافع ایران در منطقه به نظر می‌رسد در دو دهه اخیر اردوغان تقریبا در برخورد با هر مسئله داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی از ابزار امنیتی‌سازی استفاده کرده است. به همین دلیل برخی تأکید دارند اگر کمال قلیچدار اوغلو به قدرت برسد روند امنیت‌زدایی در قبال مسائل و موضوعات باعث ایجاد بستر مناسب‌تری در راستای تحقق منافع ایران خواهد بود که... .

من چنین تصوری ندارم، چون ماهیت موضوعاتی که اردوغان با آنها برخورد کرده در ذات و بن‌مایه خود سطحی از حوزه امنیتی را به همراه داشت است. به همین دلیل برخورد امنیتی و راه‌حل نظامی اردوغان عملا اجتناب‌ناپذیر بوده است؛ برای مثال شما نمی‌توانید موضوع کردها را صرفا در یک چارچوب دیپلماتیک، سیاسی و قومی ببینید. به‌هرحال کردها، هم در داخل خاک ترکیه و هم در عراق و سوریه و حتی ایران بخشی از یک نگاه امنیتی را در اردوغان و ترکیه ایجاد کرده است. حتی من معتقدم این مسئله یک موضوع صرفا امنیتی برای ترکیه نیست، بلکه موضوع امنیتی برای کل منطقه است. البته که من نمی‌توانم با همه روندها و برخوردهای امنیتی‌زایی اردوغان موافقت کنم. زمانی که رئیس‌جمهور ترکیه بخشی از پروژه حمایت از داعش برای حمله به سوریه را بر عهده دارد، خواه ناخواه یک وضعیت امنیتی را برای سوریه، ترکیه و کل منطقه رقم زده است که منجر به تحولات عظیمی در سال‌های بعدی شد. در کل موضوعات و تحولات اساسا در منطقه خاورمیانه بستری از نگاه امنیتی را دارند. من حتی معتقدم برخی از این موضوعات راه‌حل سیاسی و دیپلماتیک ندارند؛ چون کشورها و بازیگرانی که به موضوعات ورود می‌کنند، هنوز راه‌حل خروج دیپلماتیک و سیاسی از آن را بلد نیستند. برای مثال اردوغان به هیچ‌کدام از اهداف خود در سوریه نرسیده است‌ اما قطعا نمی‌تواند از طریق سیاسی و دیپلماتیک هم خروج از سوریه را کلید بزند. بله عربستان سعودی، اسرائیل، قطر و امارات متحده عربی از حمایت از داعش به اهداف خود نرسیدند و به‌تدریج از صحنه تحولات سوریه کنار رفتند ولی این سبب نمی‌شود که تصور کنیم موضوعات در بستر سیاسی و دیپلماتیک پی گرفته خواهد شد. قطعا ما در سوریه با روندی مواجهیم که برخوردهای امنیتی را به همراه دارد. در چنین شرایطی حتی اگر کمال قلیچدار اوغلو هم به قدرت برسد نمی‌تواند این روند‌های امنیتی را تغییر دهد و یک روند «امنیتی‌زدایی» را به سرعت عملیاتی کند. چون این روندها ماهیتا امنیتی و نظامی هستند که سابقه قرن‌ها اختلافات و تقابلات ژئوپلیتیک، تاریخی، قومی و مذهبی در پشت آن نهفته است. با‌این‌حال من معتقدم که کمال قلیچدار اوغلو در صورت رسیدن به قدرت به شکل راحت‌تری از اردوغان می‌تواند از موضوعات عبور کند که قدری زمان‌بر و پیچپده خواهد بود. به‌خصوص آنکه وقتی یک سیاست‌مدار در حوزه ژئوپلیتیک رؤیای «پیش‌ روی» دارد باعث ایجاد روند امنیتی برای مناطق پیرامونی و تحمیل هزینه‌ها خواهد شد.

‌ به نکته مهمی اشاره کردید، رؤیای پیش روی. در همین راستا بسیاری کلیدواژه شما سیاست نئوعثمانی‌گری اردوغان را تهدیدی برای تحرکات و معادلات منطقه‌ای ایران می‌دانند. آیا به همین دلیل نمی‌توان پایان قدرت اردوغان را سناریوی بهتری برای ایران دانست؟

با تأکید می‌گویم در دنیای واقعی چیزی به نام سیاست نئوعثمانی‌گری وجود ندارد. این کلیدواژه در دنیای امروز یک کلید واژه مرده است. اساسا خود جریان اخوان‌المسلمین در دنیای امروز یک جریان مرده است. کافی است به تحولات مصر و بلایی که سر دولت محمد مرسی آوردند، نگاه کنید. اگر جریان اخوان‌المسلمین در مصر که مهد آن است، زنده بود قطعا این فرصت داده نمی‌شد که حکومت محمد مرسی ساقط شود. به همین دلیل اخوان‌المسلمین در سایر کشورها مانند سوریه قدرت نداشت، چون اگر اخوان‌المسلمین در سوریه قدرت داشت، ترکیه با حمایت خود می‌توانست یک دولت اخوانی را در دمشق روی کار آورد. اما بعد از نزدیک به ۱۰ سال جنگ داخلی، اردوغان در این رابطه ناکام ماند. در یک گام رو به جلو آنچه از دل سیاست اخوان‌المسلمین درمی‌آید، حتی ایدئولوژی دینی هم نیست بلکه بیشتر یک خوانش رفرمیستی و اصلاحی است که امروز ظرفیت قابل‌توجهی برای پذیرش در جریان‌های سیاسی را ندارد. به همین دلیل اردوغان اگر با ملغمه‌ای از سیاست نئوعثمانی‌گری بر مبنای خوانش اخوان‌المسلمین به دنبال فتوحات ژئوپلیتیک در مناطق پیرامونی است، اکنون شکست سیاست‌های خود را می‌بیند و به همین دلیل قبلا گفتم که اردوغان در مقطع فعلی درصدد اصلاح آن شکست‌ها برآمده است. پس چون سیاست نئوعثمانی‌گری از اساس محلی از اعراب ندارد، نمی‌تواند منشأ اثر و تهدیدی برای معادلات منطقه به‌ویژه منافع جمهوری اسلامی ایران باشد.

‌ در مصاحبه پیشین «شرق» با حضرت‌عالی از منظری متفاوت به آسیب‌شناسی مناسبات تهران - آنکارا ورود کردید و از کم‌کاری مسئولان ایران در قبال افزایش مناسبات خود با ترکیه گفتید و به همین دلیل معتقد بودید که در موضوعات مختلف از حوزه سیاست خارجی تا محیط زیست، مسائل مرزی، قومی، فرهنگی، تاریخی، اقتصادی و تجاری با اختلافات و تضاد منافع روبه‌رو هستیم. اکنون که شاهد انتخابات ریاست‌جمهوری در ترکیه هستیم که با پیروزی اردوغان یا اغلو تمام می‌شود، از نگاه شما تهران باید چه سیاستی را با دولت جدید پیش ببرد تا کم‌کاری مد نظرتان رفع شود؟

اولا من معتقدم که آن آسیب‌شناسی همچنان به قوت خود جریان دارد و متأسفانه ما هیچ تغییری در دولت رئیسی برای بهبود روابط مشخصا با ترکیه نداشتیم. در ثانی باید این آسیب‌شناسی را عمیق‌تر کرد. از نگاه من سیاست خارجی ایران از محمود احمدی‌نژاد به دلیل نوع نگاه مدیران اجرائی کشور، دیگر حرفی برای گفتن ندارد و هیچ فعالیتی به مفهوم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نداریم؛ بنابراین تهران هیچ ظرفیتی به‌عنوان نقطه تعادل استراتژیک در مناسبت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ندارد. درحالی‌که از منظر غرب و به‌خصوص آمریکا، ایران نقطه تعادل استراتژیک در خاورمیانه است‌ اما متأسفانه در سیاست خارجی ایران هیچ ظرفیتی برای آن تعریف نشده است. در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران هیچ نسبتی برای بروز و ظهور این توانایی تعریف نشده است. هیچ‌یک از اعضای قدرت جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی تجلی نمی‌کنند. در‌حالی‌که تجلی هر نظام و ساختار سیاسی در سیاست خارجی آن است. باید اذعان داشت که سیاست خارجی ما از تجلی قدرت جمهوری اسلامی ایران فراری است. ما واقعا نمی‌دانیم یا نمی‌توانیم در سیاست خارجی یک روند پایدار را پی بگیریم، یا مانند احمدی‌نژاد دست به برخی اشتباهات فاحش در سیاست خارجی و پیگیری شعار می‌زنیم یا اینکه مانند دولت روحانی صرفا همه‌چیز را در کاسه غرب می‌گذاریم. دولت رئیسی که اصلا چیزی در سیاست خارجی برای گفتن ندارد. به همین دلیل واقعا تلاشی برای ارتقای توان و ظرفیت سیاست خارجی در جهت تجلی قدرت ایران وجود ندارد. همه‌چیز در حوزه دفاعی، نظامی و هسته‌ای خلاصه شده است و زبان سیاست خارجی و زبان دیپلماسی ایران کوتاه و قاصر است. این نوع سیاست خارجی گیج و بلاتکلیف بدون شک قادر به بهبود و ارتقای روابط با ترکیه، چه با اردوغان و چه با قلیچدار اوغلو نیست؛ اساسا نوع سیاست خارجی گیج و بلاتکلیف قادر به بهبود و ارتقای روابط با هیچ کشوری نیست. البته «رابطه» به معنا و مفهوم رابطه در سیاست خارجی، یعنی داشتن یک رابطه پایدار و مبتنی بر منافع دوجانبه که به تأمین منافع و امنیت ملی منجر شود و در‌نهایت نوعی از هم‌زیستی مسالمت‌آمیز و طولانی‌مدت را به دنبال داشته باشد. ایران باید سیاست خارجی خود را از یک سیاست خارجی صلح‌بانی و روند خنثی خارج کرده و یک دیپلماسی مبتنی بر قدرت و منطق را به‌خصوص در حوزه روابط با همسایگان پی بگیرد. تحلیل درست، منطق درست و قدرت محکم می‌تواند ما را در این مسیر به شکل جدی کمک کند. این سه محور تأمین‌کننده و تسهیل‌کننده نفوذ ما در منطقه و همچنین تعمیق‌دهنده روابط ایران با همسایگان برای داشتن روابط متقابل، همسو، هم‌پایه و مبتنی بر منافع و منابع مشترک است. من سابق بر این، چه زمانی که به عنوان مدیرعامل بازرگانی خارجی فعالیت داشتم، چه موقعی که در مقام سفیر جمهوری اسلامی ایران در ترکیه خدمت می‌کردم یا زمانی که در دیگر سمت‌های وزارت امور خارجه حضور داشتم این نگاه را به شدت پیگیری می‌کردم، ایران باید در مسیری گام بردارد که تسهیل‌کننده روابط و ارتقا‌دهنده مناسبات با کشورهای پیرامونی به‌خصوص کشورهای کلیدی مانند ترکیه باشد. ما باید به این اصل استراتژیک بازگردیم که روابط اقتصادی و تجاری را اولویت سیاست خارجی خود قرار دهیم، این سیاستی است که تماما سود، فایده و درآمد است، نه مانند صلح‌بانی که فقط به هزینه مضاعف می‌انجامد. اینکه ما در حوزه سیاست خارجی فکر کنیم همه خوب هستند که سیاست خارجی نیست. این نگاه با مؤلفه‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تطابق ندارد و حتی متضاد آن است؛ بنابراین سیاست صلح‌بانی ما محکوم به شکست است. ما در این ۱۷ سال فرصت‌های مغتنم و بزرگی را در تعمیق روابط با ترکیه از دست دادیم. به‌هر‌حال از زمان آقای احمدی‌نژاد تمرکز ما روی مسئله مبارزه با آمریکا قرار گرفت و بعد از آن در دولت روحانی مسئله برجام مطرح بود. در یک‌سالی هم که از عمر دولت سیزدهم می‌گذرد، محتوای درخور و قابل‌توجهی در حوزه سیاست خارجی به‌ویژه ارتقای روابط با ترکیه را مشاهده نکردیم.