|

4 اصل مهم در آموزش کودکان در شرایط آسیب

درس‌هایی که باید از تکتم آموخت

فعال کودکی که حالا نیست...

اگر بشود زیست اجتماعی تکتم معصومیان را در چند جمله خلاصه کرد، باید چنین نوشت: «او قریب به یک‌ دهه ‌و نیم، برای کودکانِ در شرایط آسیب، معلمی کرد و چنان تمام‌قد درگیر این معلمی بود که تحصیلات، کار و بسیاری از فضاهای زندگی‌اش را بر‌اساس آن بنا نهاد».

درس‌هایی که باید  از  تکتم  آموخت

مهراوه موسوی: اگر بشود زیست اجتماعی تکتم معصومیان را در چند جمله خلاصه کرد، باید چنین نوشت: «او قریب به یک‌ دهه ‌و نیم، برای کودکانِ در شرایط آسیب، معلمی کرد و چنان تمام‌قد درگیر این معلمی بود که تحصیلات، کار و بسیاری از فضاهای زندگی‌اش را بر‌اساس آن بنا نهاد».

در روزهایی که همه ما آن‌قدر درگیر مشغله‌های روزمره، درد معیشت و مشکلات زندگی فردی و اجتماعی‌مان هستیم، عجیب نیست که نام تکتم معصومیان، نامی ناشناخته باشد. نه‌تنها تکتم بلکه انبوهی از کنشگران عرصه حقوق کودک و دیگر گروه‌های در معرض آسیب ما، بی‌ادعا و ناشناخته بهترین سال‌های زندگی خود را وقف اصلاح وضعیت جامعه کردند، بی‌آنکه جایی در رسانه و شبکه‌های اجتماعی داشته باشند. البته بخشی از این گمنامی و گریز از رسانه، تصمیم آگاهانه خود این فعالان به دلایل فردی و اجتماعی بوده. با این حال به نظر می‌رسد نپرداختن به تجربه زیسته چنین کنشگرانی، در واقع محروم‌کردن دیگران از درس‌های گران‌بهایی است که می‌توان از سال‌ها کار اجتماعی آنها آموخت؛ تجربه‌ای که مستند‌کردن آن باعث می‌شود نسل بعدی فعالان این عرصه، دوباره به آزمون و خطا و تکرار راه‌های رفته مبتلا نشوند. به‌همین‌دلیل حالا که تکتم در ابتدای جوانی ما را ترک کرد و دیگر در میان ما نیست، چکیده‌کردن بنیادی‌ترین درس‌های او در این مسیر، وظیفه آنهایی است که در زمان حیاتش کنار او بوده‌اند و این درس‌ها را از او فرا‌گرفته‌اند. در این نوشتار به طور خلاصه به چهار مورد از آنها اشاره می‌کنیم.

حقوق  بنیادین  کودک

براساس تعریف فعالان حقوق کودک، کودک در شرایط آسیب به کودکی گفته می‌شود که به دلایل فردی، خانوادگی و اجتماعی به او آسیبی جسمی، روانی یا اجتماعی وارد شده باشد. از این منظر، کودکانی که تکتم برای آنها معلمی کرد؛ یعنی کودکان کار، کودکان مهاجر، کودکان زلزله‌زده و کودکان درگیر اختلالات یادگیری را می‌توان در دسته کودکان در شرایط آسیب قرار داد. ممکن است در ارتباط با این کودکان، چنین به نظر برسد که نیازهای فوری و ابتدایی آنها بتواند توجیه‌کننده این وضعیت باشد که برخی از حقوق کودکی آنها به نفع حقوق پایه‌تری مانند حق دسترسی به آب و غذا و درمان معطل بماند؛ اما از ویژگی‌های اصلی کار تکتم این بود که همه این حقوق را در اولویت قرار می‌داد. طبق پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک، آموزش، بازی، شادی، حق اظهارنظر و دسترسی به جریان آزاد اطلاعات ازجمله حقوق همه کودکان جهان محسوب می‌شود. تکتم علاوه بر اینکه تلاش داشت منابع مالی و انسانی لازم را برای تأمین خوراک و درمان این کودکان فراهم کند، در‌عین‌حال سر کلاس‌های درس به این کودکان آموزش می‌داد که مطالبه‌گر باشند، آموزش می‌داد که به‌هیچ‌وجه اجازه ندهند هیچ‌کس از تصویر آنها حتی برای مقاصد خیر در فضای عمومی استفاده کند، آموزش می‌داد که بدن آنها حریم خصوصی آنهاست و دیگران حق ندارند بدون اجازه آنها و به شکل آسیب‌زایی به آن نزدیک شوند. آنچه تکتم سر کلاس‌هایش در مدارس مناطق محروم به آنها آموش می‌داد، شاید هنوز در بسیاری از مدارس غیرانتفاعی و مرفه کشور نیز آموزش داده نشود.

آموزش   زبان   مادری

یکی دیگر از دغدغه‌های تکتم، حق آموزش زبان مادری برای کودکانی بود که در فضای خانه و خانواده به زبان دیگری صحبت می‌کنند. بسیاری از دانش‌آموزان او، کودکانی بودند که زبان مادری یا گویش آنها، زبان و گویش متفاوتی از زبان فارسی بود. اغلب کودکانی با زبان مادری متفاوت از زبان فارسی، کودکان آذری، کودکان افغانستانی، کودکان کُرد و... در مواجهه با نظام آموزش رسمی، احساس ناتوانی بسیاری می‌کنند؛ چراکه تا قبل از سال‌های مدرسه، در خانه‌های‌شان عادت به زبان یا گویش دیگری داشته‌اند. این ناتوانی و نبود تطابق، باعث گسست آنها از مدرسه و آموزش می‌شود. تکتم معصومیان در این موارد اغلب از همراهی تسهیلگران و معلمانی از جامعه محلی استفاده می‌کرد. وجود این تسهیلگران باعث می‌شد کودک، آموزش را با زبانی که با آن انس گرفته و آشناست، فرا بگیرد و سپس به‌تدریج بتواند با زبان رسمی کشور نیز در فرایند آموزش آشنا شود. علاوه بر اینکه این کار باعث می‌شود زبان‌ها و گویش‌های کهن این سرزمین که میراث تاریخی غنی ما هستند نیز نسل به نسل ادامه پیدا کند.

تخصص‌گرایی

تکتم معصومیان، در ابتدا به‌عنوان دانشجوی رشته حقوق وارد دانشگاه شد؛ اما وقتی متوجه شد که کار داوطلبانه او در فضای آسیب، نیازمند تخصص و دانش روز است، تغییر رشته داد و به ادامه تحصیل در زمینه مدیریت آموزشی پرداخت. او به تحصیلات دانشگاهی اکتفا نکرد و دوره‌های آموزشی زیادی را در کشورهای مختلف و در حیطه‌هایی مانند آموزش به شیوه والدورف گذراند. او همچنین جلسات بسیاری را با دیگر فعالان حیطه آموزش برای مطالعه شیوه‌های کاری اثرگذاران آموزش ایران مانند توران میرهادی، محمد بهمن‌بیگی، صمد بهرنگی و... گذراند. آنها در این جلسات علاوه بر مطالعه این سیر تاریخی، در تلاش بودند تا بتوانند راهی برای بومی و ایرانی‌کردن شیوه‌های مدرن آموزش جهان پیدا کنند. تکتم همچنین به‌عنوان یک مدیر آموزشی در استفاده از نیروهای داوطلب یا رسمی کار آموزش کودکان در شرایط آسیب همیشه شیوه گزینش سختی را در پیش می‌گرفت و علاوه ‌بر این دوره‌های مهارت‌ و دانش‌افزایی ضمن خدمت مستمری را برای این معلمان برگزار می‌کرد.

ادبیات  و  آموزش

یکی از ویژگی‌های کار آموزش تکتم معصومیان، درآمیختن آموزش و ادبیات برای کودکان بود. تکتم بر این باور بود که قصه‌ها و زبان شفابخش هستند. کودکانی که شاگرد او بودند، خاطرات بسیاری از بلندخوانی‌ها و کتاب‌خوانی‌های او تعریف می‌کنند. او در کنار یاد‌دادن سرفصل‌های آموزش رسمی، راه‌اندازی کتابخانه‌هایی با کتاب‌های باکیفیت را همیشه در اولویت فضاهای آموزشی مناطق محروم قرار می‌داد. علاوه بر اینکه به باور او کودکان در شرایط آسیب نیز مانند همه کودکان دیگر جهان، باید از کتاب‌های باکیفیت برخوردار شوند. او در انتخاب کتاب برای کتابخانه‌های مدارس کودکان در شرایط آسیب، دقت و وسواس بسیاری به خرج داده و آنها را از منابع تأیید‌شده صاحب‌نظران عرصه ادبیات کودک تهیه می‌کرد.

کار در فضای آسیب با تکتم معصومیان، برای همه آنهایی که همراه او در این مسیر بودند، درس‌های بسیار دیگری علاوه بر آنچه در این یادداشت گفته شد، در بر داشت؛ اما شاید از بین همه آنها، بتوان به بزرگ‌ترین آنها اشاره کرد؛ اینکه یک کنشگر اجتماعی، باید عاشقانه و شورمندانه دلش برای کودک و رنج‌هایش بتپد؛ عشق و شوری که می‌تواند برای او تضمین‌کننده استمرار راه در این شرایط سخت و توفانی باشد. یادش گرامی باد.