حاشیهنگاری بر جبهه رسانهای سازمانها
بیجان و بیرمق مثل روابطعمومی
هفدهم می در تقویم جهان به عنوان روز جهانی ارتباطات نامگذاری شده است و بر همین اساس این روز که مصادف با 27 اردیبهشتماه خورشیدی است در تقویم ایران عبارت روابطعمومی را نیز در کنار خود گنجانده و تحت عنوان روز «ارتباطات و روابطعمومی» شناخته میشود.
هفدهم می در تقویم جهان به عنوان روز جهانی ارتباطات نامگذاری شده است و بر همین اساس این روز که مصادف با 27 اردیبهشتماه خورشیدی است در تقویم ایران عبارت روابطعمومی را نیز در کنار خود گنجانده و تحت عنوان روز «ارتباطات و روابطعمومی» شناخته میشود.
از 72 سال پیش که دکتر حمید نطقی اولین تشکیلات این حرفه جدید را که بعدها به نام هنر هشتم نیز معروف شد، در شرکت نفت بنا نهاد، تا به امروز در هر اداره و سازمانی لااقل برای رعایت پرستیژ تابلویی با عنوان روابطعمومی نصب شده است، حتی اگر این اتاق صرفا حیاطخلوتی باشد برای منصوبان و نزدیکان آقای مدیر. اما به هر جهت خارج از تبریکهای مرسوم، روز روابطعمومی فرصتی مغتنم است برای پرداختن به دغدغهها و چالشهای این عرصه مهم مدیریتی.
در عصر اطلاعات و ارتباطات که جهان بر مدار رسانه و اطلاعات و دانایی میچرخد، روابطعمومی یکی از بنیادیترین دانشها و از مهمترین عوامل پیشرفت جوامع و ملتهای مختلف به شمار میرود. در نگاه کلان این روابطعمومی است که با استفاده از ابزارهای مختلف ارتباطی و شیوههای نوین انتشار اطلاعات و تبلیغات و ایجاد پلهای ارتباطی با مخاطبان و مشتریان و مشارکتدادن آنان در تصمیمگیریها و تصمیمسازیها و بهرهمندسازی مدیران از ظرفیتهای خرد جمعی و دانش همگانی و... مجموعهای را در مسیر رشد و تعالی قرار میدهد.
در حالی که روابطعمومی و رسانه به عنوان دو حوزه مهم در نظام ارتباطی از جایگاه ویژهای برخوردارند، نبود سواد رسانهای از یک سو و خلأ فرهنگ پاسخگویی به مردم و کماهمیتی افکار عمومی در ذهن برخی از مدیران از سوی دیگر باعث شده است تا این حوزه مهم در کشور ما به یمن نگاه بالادستی اینگونه مدیران در احتضار باقی بماند. از همین رو است که نگاه سازمانها به روابطعمومی نگاه دستچندمی است و اغلب بود و نبود آن برای ادارات و سازمان مهم نیست؛ در حالی که روابطعمومی باید قلب راهبری تصمیمهای سازمانی باشد و همگام با مدیر و بدنه سازمان، گامهای محکم بردارد.
هرچند علیرغم گذشت چندین دهه از اولین تشکیلات روابطعمومی تلاشهای بسیاری برای توسعه علمی این نهاد ارزشمند در کشور صورت گرفته است و هزاران کارشناس روابطعمومی از دانشگاههای مختلف کشور راهی دفاتر روابطعمومی ادارات، ارگانها، مؤسسات و... شدند، اما این دانش عظیم اغلب در برابر میل، سلیقه و خواسته مدیرانی که کمترین دانشی درخصوص ارتباطات، رسانه، فضای مجازی و... دارند، راه به جایی نبرده است و همچنان برای این طیف از مدیران حرکت در سایه و تأمین طیب خاطر مدیران مافوق در درجه اهمیت بالاتری از روابطعمومی و گزارش به مردم قرار دارد.
همچنین است که روابطعمومی نیازمند فضایی علمی و فارغ از محدودیتهای درونسازمانی برای انجام مأموریتها بهویژه شناخت جامعه مخاطب است که اغلب در کشور ما چنین ایدهای متأسفانه زیادی گنگ و مبهم به نظر میرسد. روابطعمومی با توجه به همین شناخت و متناسب با آن است که باید دست به طراحی رسانهای و تأمین خوراک تبلیغاتی و محتوای مناسب برای اطلاعرسانی بزند، اما همین طراحیها اغلب در پیچوخم نگاههای سلیقهای مدیران قدرتاندیش در محاق میماند.
اینگونه میتوان گفت که مدیران متولی روابطعمومی پیش از هر چیزی نیازمند سواد رسانهای، درک درست از فراگرد ارتباطات و شناخت کافی از جامعه هدف هستند تا هم در تحقق اهداف سازمانی گام بردارند و هم با اعتقاد بر شفافیت امور و پاسخگویی، حقوق ذاتی شهروندان را محقق کنند.
بنابراین مادامی که روابطعمومی صرفا به عنوان یک کالای لوکس و ویترینی برای ادارات باشد و مدیران نگاه تخصصی به این مجموعه نداشته باشند و روابطعمومی حیاطخلوتی باشد برای منصوبان و نورچشمیها، هزاران ساعت آموزش دانشگاهی و دهها همایش و کنفرانس سالانه روابطعمومی و همچنین تعریف و تمجیدهای پوشالی راه به جایی نخواهد برد و روابطعمومی علیرغم همه دانشها و توانمندیها (با فرض درست) تهیدست در دست مدیران فرادست باقی خواهد ماند.