زنانی که رنگ میفروشند
در گوشه دیگر جهان، در آمریکای مرکزی، بازارهای محلی قرار است فرصتی برای توانمندسازی زنان باشند. آمریکای مرکزی بهصورت یک باریکه خاکی در ادامه جنوبی آمریکای شمالی است. در این خط باریک، هفت کشور مستقل به نامهای بلیز، کاستاریکا، السالوادور، گواتمالا، هندوراس، نیکاراگوئه و پاناما وجود دارند که زبان رسمی شش کشور اسپانیایی است نه انگلیسی.
در گوشه دیگر جهان، در آمریکای مرکزی، بازارهای محلی قرار است فرصتی برای توانمندسازی زنان باشند. آمریکای مرکزی بهصورت یک باریکه خاکی در ادامه جنوبی آمریکای شمالی است. در این خط باریک، هفت کشور مستقل به نامهای بلیز، کاستاریکا، السالوادور، گواتمالا، هندوراس، نیکاراگوئه و پاناما وجود دارند که زبان رسمی شش کشور اسپانیایی است نه انگلیسی.
در گواتمالا، کشوری که با کوه و درهها احاطه شده است، میتوان تنوع طبقاتی را کاملا مشاهده کرد؛ از آخرین مدل ماشینهای بیامو تا دستفروشانی که در خرابه حضور دارند! اما بازارهای محلی فرصتی است تا اقتصاد کشور را تحت تأثیر قرار دهد و در این میان زنان سهم زیادی دارند؛ هرچند زنان گواتمالایی تحت خشونت بسیاری هستند و حتی بیشترین انتظار از آنها حضور در خانه و ایفای نقش مادری و خانهداری است. در این بین زنان این کشور سعی میکنند برای بهبود شرایط خود و مقابله با خشونت رایج در این کشور، گامهایی بردارند. در گوشه و کنار گواتمالا، اغلب بازارهایی وجود دارند که لباسهای بافتهشده با رنگهای روشن و زیبا در آنها به فروش میرسد. این لباسها توسط گروههای مختلف مایاهای بومی پوشیده و عرضه میشود. بیشتر گردشگران برای خرید بخشی از این خاطره حتما سراغ بازارهای محلی میروند.
ازجمله مشهورترین بازارهای محلی این کشور، بازار «چیچی کاستنانگو» است که در زبان محلی «چیچی» نامیده میشود و در شهری با همین نام قرار دارد. شهری که فقط در روز آخر هفته از خواب برمیخیزد و آماده میزبانی میشود و هر خردهریزی که برای گردشگران جذابیت دارد، میتوان در آن پیدا کرد؛ از خوردنی تا پوشیدنی. مردم از دور و نزدیک با حضور دو تا چهارساعته در همان اتوبوسهای مرغی به این مکان میآیند و محصولاتشان را ارائه میدهند. این اتوبوسهای مرغی برای سفر در داخل این کشور است. هرچند این اتوبوسها به گردشگران پیشنهاد نمیشود اما به خاطر جادههای خراب و رانندگی بیاحتیاط، یکی از امکانهای استفاده است. این اتوبوسها همانهایی هستند که بسیاری از روستاییان برای توسعه کسبوکار خود همراه با دامها و پرندگانشان سوار آنها میشوند، اما نقل مکان با این اتوبوسها به دلیل توقفهای بیش از حد، شلوغی بسیار و احتمال وجود سرقت، صبر زیادی میطلبد.
در بازار «چیچی» میتوان حتی با چند پنی هم چیزی برای خرید پیدا کرد که دوستداشتنی باشد.
گردشگران در روز یکشنبه وقتی وارد شهر میشوند، در هر گوشه شهر غرفهها را مشاهده میکنند. اگر کمی زودتر برسند، میتوانند ببینند که مردان مشغول بستن داربست و گذاشتن پلاستیک محافظ هستند و زنان با ظرافت لباسها را باز میکنند و این لباسهای زیبا را با طرحهای درخشان به دیوار میآویزند. دستآویزها و گوشوارهها به دقت در اطراف میزهای چوبی کوچک چیده شدهاند. زنان سعی میکنند تمرین کنند تا بتوانند با گردشگران صحبت کنند. در ورودی شهر، دختر کوچکی تابلوی خوشامدگویی به دست دارد، اما تعداد بچههایی که سعی میکنند وسایل خود را بفروشند زیاد است. آنها «نه» را نمیپذیرند و مصرانه گردشگران را برای خرید تشویق و دنبال میکنند. معمولا استمرار آنها نتیجه میدهد. بازار چیچی یک کارناوال بزرگ برای فروش است؛ یک مکان زیبا، پر از
صنایع دستی برآمده از فرهنگ سنتی مایاها. اما این همه آن چیزی نیست که چیچی دارد؛ آن گوشه شهر یک قبرستان جالب با مجموعهای از سنگ قبرهای رنگارنگ و قبرهای تزیینشده وجود دارد. این قبرها نشانههایی از دسترنج زنان را به یاد میآورند. زنانی که سعی میکنند در بین نیروی کار این کشور حضور فعال داشته باشند. البته ۵۳ درصد از نیروی کاری این کشور مشغول به کشاورزی هستند و محصولات عمدهای از قبیل ذرت، لوبیا و قهوه نیز در صورت ازدیاد تولید برای صادرات در نظر گرفته میشوند. البته اقتصاد کشور گواتمالا وابسته به پارچه و مصالح ساختمانی بوده و همچنین این کشور منابع طبیعی زیادی در زمینه نیکل و الوار و همینطور میگو دارد. تورم آن بین هشت تا 9 درصد است و این کشور 18 میلیونی بیشتر با کشورهای آلمان و ژاپن از نظر اقتصادی در ارتباط است.