|

محمدعلی موحد و ملی‌گرایی ایرانی

وسعت و تنوع فکری و مطالعاتی محمدعلی موحد شگفت‌انگیز است و چنان‌‌که گفته‌اند او شاید از آخرین بازمانده‌های نسلی باشد که آنها را «علامه» خطاب می‌کردند. گستره دانش او از تاریخ، حقوق و سیاست تا مذهب، عرفان، فلسفه و ادبیات را در بر می‌گیرد. از همکاری با مجله‌ها و نشریه‌ها تا کار در فرهنگستان‌ و دانشگاه و تألیف و تصحیح و ترجمه دشوارترین کتاب‌ها و متن‌ها و نسخ فرهنگی و عرفانی حاصل کارنامه فکری و روشنفکری اوست. قلم او با این بضاعت عظیم از دانش، روان و جذاب و مدرن است و نه دچار سطحی‌نگری و پرگویی ژورنالیسم سطحی می‌شود و نه آن‌چنان پیچیده و غامض که درک آن کسالت‌بار و دست‌نیافتنی باشد. موحد از ترکان پارسی‌گوی است و فصاحت کلام وی در فارسی، غبطه‌انگیز.

علیرضا رجایی: وسعت و تنوع فکری و مطالعاتی محمدعلی موحد شگفت‌انگیز است و چنان‌‌که گفته‌اند او شاید از آخرین بازمانده‌های نسلی باشد که آنها را «علامه» خطاب می‌کردند. گستره دانش او از تاریخ، حقوق و سیاست تا مذهب، عرفان، فلسفه و ادبیات را در بر می‌گیرد. از همکاری با مجله‌ها و نشریه‌ها تا کار در فرهنگستان‌ و دانشگاه و تألیف و تصحیح و ترجمه دشوارترین کتاب‌ها و متن‌ها و نسخ فرهنگی و عرفانی حاصل کارنامه فکری و روشنفکری اوست. قلم او با این بضاعت عظیم از دانش، روان و جذاب و مدرن است و نه دچار سطحی‌نگری و پرگویی ژورنالیسم سطحی می‌شود و نه آن‌چنان پیچیده و غامض که درک آن کسالت‌بار و دست‌نیافتنی باشد. موحد از ترکان پارسی‌گوی است و فصاحت کلام وی در فارسی، غبطه‌انگیز.

آنچه موحد را تبدیل به‌ معما می‌کند، تنوع آثار اوست که باعث می‌شود نتوانیم به‌راحتی به تعریفی واحد از شخصیت فرهنگی و سیاسی او دست‌ یابیم و با اتصال پیکره پیچیده علایق وی، او را همچون یک کل یکپارچه دریابیم. چنان‌‌که اشاره شد موحد از ترکان پارسی‌گوی است و عمدتا همین نحله بوده‌اند که در تاریخ معاصر ما، طرح‌واره کلی ملی‌گرایی ایرانی را تدوین کرده‌اند. اگر دکتر موحد را در زمره همین جریان مهم و تأثیرگذار تاریخ پس از مشروطه‌ ایران تعریف کنیم، او اکنون نماد صیقل‌یافته‌ترین شکل بروز این گرایش است که در ثقل توجهات او «آزادی، مذهب و حق» قرار گرفته‌ و هریک از این سه‌گانه‌ها را منشأیابی و تا دورترین دامنه‌های تاریخی و فکری آن دنبال کرده‌ است. دو‌ مضمون اساسی آزادی و حق، عمیقا موحد را با مقوله تجدد درگیر ساخته و پیوسته تلاش کرده تا مانع از بیگانگی آنها با تبار فکری و اندیشه‌ای ایران‌زمین شود. چنانچه این تعریف، مسئله مفصل‌بندی میان علایق فراخ و وسیع موحد را حل کند، آن‌گاه این پرسش مطرح خواهد بود که چرا او برای تعین‌بخشی به این سمت‌وسوی مهم زندگی و حیات فکری خود، به عرصه عملی سیاست پای نگذاشته‌ است. این پرسش، هر پاسخی که داشته‌ باشد، مانع از این نتیجه‌گیری نمی‌شود که وی را در ادامه سنت آن نسل از روشنفکران عصر مشروطه همچون علی‌اکبرخان دهخدا ندانیم که در نتیجه بحران‌ها و بن‌بست‌ها و منازعات طویل‌المدت آن انقلاب، رویکردهای بنیادین فکری و فرهنگی را در اولویت قرار دادند و با اتکا بر دانش بی‌نظیر خود در هر دو حوزه جهان سنت و جهان تجدد، مسیر دیگری را برای پی‌افکنی و تأسیس آزادی و حق در جهان‌ مشروطه‌خواهی ایرانی برگزیدند.

برای بسیاری از نسل‌های جوان‌تر، چهره راستین موحد زمانی آشکار شد که کتاب سترگ «خواب آشفته نفت» که به گفته وی حاصل زیست پنجاه‌ساله او بود، نوشته‌ شد و تازه آن زمان بود که دریافتیم محمدعلی موحدِ نویسنده‌ این کتاب، حوزه تعلقات و نوشته‌ها و ترجمه‌هایش، از شمس تبریزی تا آیزایا برلین را در بر می‌گیرد و مترجم و مؤلف و مصحح همه این کتاب‌ها، یک نفر است.

اما چرا «خواب آشفته نفت» برای موحدی که در اینجا تعریف کردیم، اهمیت دارد؟ در مختصرترین پاسخ، چنان‌که دکتر موحد می‌گوید، نفت و کودتا به هم گره خورده‌اند. به‌ عبارت‌ دیگر، مهم‌ترین عنصر اقتصادی-اجتماعی تاریخ معاصر ایران یعنی نفت با یک مقوله منفی سیاسی یعنی کودتا هم‌پیوند است و این هر دو، چگونگی اساس و حیات ایران معاصر را سازمان داده‌اند. مفهوما نه نفت و نه کودتا تنها به ماجرای نهضت ملی در فاصله سال‌های ۳۰ تا ۳۲ محدود نمی‌شود، بلکه به دلیل تنیده‌شدن آنها در ساختار همه‌جانبه‌ زندگی، اَشکال بروزیافتگی آنها متنوع، پیوسته و پیچیده‌ است. موحد می‌گوید «زمانی که پول نفت در ایران خرج شد، کودتا به راه افتاد» و نیز «اگر پول نفت نبود کودتا به راه نمی‌افتاد و اگر پوتین‌ها نو نمی‌شد، کودتایی در کار نبود». او تصریح می‌کند محاکمه مصدق «بزرگ‌ترین محاکمه تاریخ سیاسی ایران است»؛ زیرا این محاکمه، به هسته‌ اصلی نیروی بازسازی حیات ملی ایران که یک جنبش وسیع اجتماعی را در حول خود بسیج کرده و اساس حکومت خودکامه را در معرض اضمحلال قرار داده‌ بود، هجوم آورد و آن را منکوب کرد.

هنوز و در دهه‌های متوالی پس ‌از کودتا، این واقعیت انکارناپذیر است که توسعه اقتصادی ناشی از فعالیت‌های نفتی تنها بر بخش کوچکی از جمعیت کشورهای نفت‌خیز تأثیر می‌گذارد «و درآمد نفت [نیز تنها] موجب پیدا‌شدن یک الیگارشی فاسد و بیکاره در این مناطق می‌شود» که به تعبیر موحد این درآمد هم به‌جای تبدیل‌شدن به سرمایه، «در هزینه‌های جاری نفله می‌شود».

اگر این سخن موحد درست باشد که می‌گوید ماجرای نفت و کودتا «روایت مستند تجربه تجدد در کشور ماست»، لاجرم این نتیجه‌گیری او نیز درست خواهد بود که «دموکراسی‌خواهی و تجددطلبی ایرانیان در سرتاسر یک قرن گذشته جنبه‌ سلبی و تخریبی بیشتری داشته‌ [...و] نفرین و بدگویی و افشاگری و هتاکی و لجن‌پراکنی همواره بر عرصه‌ فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی سایه افکنده‌ [...و‌] فضای روشنفکری ما هیچ‌گاه نتوانسته‌است خود را از آلودگی غلیظ آن مسمومیت‌های مرگبار رهایی بخشد». بنابراین «خواب آشفته نفت» فراتر از روایتی منفعل از یک حادثه سیاسی، بخشی از تکاپوی موحد در شناخت چندوچون تجدد ایران است که گویا بیش از هر چیز در سیاست انعکاس یافته‌ است. محمدعلی موحد اگر می‌خواست تجدد را با قویم‌ترین ستون‌های فرهنگی ما که لاجرم با مذهب آمیختگی بلافصل دارد، گره بزند و آن را توضیح دهد، بایستی برای نشان‌دادن بحران‌ها و بن‌بست‌های فراروی تجدد، به نحوی اجتناب‌ناپذیر به مهم‌ترین پدیده‌های سیاسی نیز توجه نشان می‌داد و حاصل همین التفات و امعان نظر بود که «خواب آشفته نفت» پدید آمد. اگر تفسیر ما در اینجا از کارنامه فکری دکتر موحد بجا و سنجیده باشد، احتمالا مجاز به گفتن این سخن نیز باشیم که مصحح مقالات شمس و مترجم فصوص‌الحکم، درعین‌حال یک متفکر سیاسی است. متفکری که قویا فرق می‌گذارد «میان کسی که منظری صادقانه را چنان‌ که می‌بیند برای دیگران توصیف می‌کند و کسی که می‌خواهد آن را از انظار پنهان دارد. اخفای اسناد، خاک‌پاشیدن است به چشم نظاره‌گران و راه را بر روشنایی فرو‌بستن است».