محمدعلی موحد: فرهیختهای همیشهبهار
کسانی که با نویسندگان و مترجمان و شاعران و سینماگران و نمایشنامهنویسان و صاحبان دیگر هنرها سروکار دارند در مواردی این را تجربه کردهاند که اثری را میخوانند یا میبینند و از آن خیلی خوششان میآید، تمایل پیدا میکنند پدیدآورنده اثر را هم ملاقات کنند؛ یا اتفاقی با او برخورد میکنند و گاه گفتوگویی هم میکنند و در مواردی آه از نهادشان بلند میشود و صدبار به خود میگویند: کاش «او» را ملاقات نمیکردم!
علی میرزائی-سردبیر فصلنامه نگاهنو: کسانی که با نویسندگان و مترجمان و شاعران و سینماگران و نمایشنامهنویسان و صاحبان دیگر هنرها سروکار دارند در مواردی این را تجربه کردهاند که اثری را میخوانند یا میبینند و از آن خیلی خوششان میآید، تمایل پیدا میکنند پدیدآورنده اثر را هم ملاقات کنند؛ یا اتفاقی با او برخورد میکنند و گاه گفتوگویی هم میکنند و در مواردی آه از نهادشان بلند میشود و صدبار به خود میگویند: کاش «او» را ملاقات نمیکردم! من، بهلحاظ حرفهام (سردبیری) بارها از ملاقات صاحب اثری پشیمان شدهام. طرز برخورد و خُلقوخوی «او» مرا بیزار کرده است، درحالیکه کارش چنان تأثیر مطبوعی بر من داشته بود که با ذوق و شوق خواستار دیدار خودش شده بودم. در گفتوگو با زندهیاد احمد سمیعی (گیلانی) که در «نگاهنو» شماره 128 (زمستان 1399) منتشر شد، ایشان به دیدار زندهیادان نجف دریابندری و همایون صنعتیزاده با علیمحمد افغانی، نویسنده رمان «شوهر آهوخانم» (که هر دو آن رمان را خوانده و بسیار لذت برده بودند) اشاره کرده و از قول آن دو گفتند: کاش با ایشان دیدار نمیکردند. هر دو پشیمان شده بودند از دیدار با نویسنده رمانِ موفق «شوهر آهوخانم». ولی من (علی میرزائی) در سالهایی که با اهل قلم کار کردهام و کار میکنم، به چند نمونه برخوردهام که دیدارشان به همان اندازه برایم مطبوع و خوشایند بوده که خواندن نوشتهها و ترجمههایشان. یکی از آنان دکتر محمدعلی موحد است که اکنون به پیشباز یکصدسالگی ایشان میرویم. درباره آثار ایشان بارها نوشتهام و حتماً در این شماره روزنامه «شرق» دیگران خواهند نوشت. تنوع و ژرفای پژوهشها و نوشتهها و ترجمههای ایشان ــ که به نظر اهل فن همه آنها کیفیت ممتاز و درجهیک دارند ــ حیرتانگیز و احترامبرانگیز است. علاوه بر این، پس از حدود سی سال آشنایی و همکاری، صفات برازندهای در دکتر موحد یافتهام که ایشان را از بسیاری همکاران و همقلمان متمایز میکند: صمیمی، بیتکبّر، رئوف، متین، آرام، فروتن، خوشخُلق، منصف، مردمی، بُردبار، انتقادپذیر، مدافع حرف حق و... .
محمدعلی موحدِ پژوهشگر و تاریخنگار، مولاناشناس برجسته، حقوقدان کمنظیر، مترجم، نویسنده کتابهای عرفانی و حقوقی و سیاسی و جغرافیایی و در عرصه ادبیات، را نهفقط بهخاطر دانش و جامعیتی کمنظیر و شاید هم بینظیر بهلحاظ آثاری که خلق کرده، بلکه بهخاطر صفاتی که در بالا برشمردم بسیار دوست میدارم، برایشان احترام عمیق قائلم، و افتخار میکنم که فصلنامه «نگاهنو» را با دقت کامل میخوانند و در مواردی راهنماییام میکنند. نوشتههای ارزندهای از ایشان در «نگاهنو» منتشر شده و یک بار، به انتخاب خوانندگان «نگاهنو»، برنده جایزه مهتاب میرزائی شدهاند (سال 1389). در یکی از شمارههای «نگاهنو» (شماره 74، مرداد 1386) نیز از ایشان تجلیل کردهایم. شادمانم که این شخصیت فرهیخته و بسیار دوستداشتنی با تندرستی وارد دومین سده زندگی پرافتخار خود میشوند. فرصت را برای اشارهای کوتاه به سه کتاب درخشان دکتر موحد غنیمت میشمارم:
در کتاب چهارجلدی «خواب آشفته نفت» (نشر کارنامه) گویی موحد چون ابوالفضل بیهقی، در سراسر متن، قلم را میگریاند و از اینکه درآمد نفت در کشورهای دارای منابع سرشار نفت سبب شده است اولیگارشی فاسد و بیکارهای در این سرزمینها سر برآورد؛ درآمد نفت تبدیل به سرمایه نشود، نفله شود، و دولت و پیرامونیانش به یُمن این گنج بادآورد به رانتخواری خو بگیرند و به دستگاه تقسیم رانت تبدیل شوند، به تلخی یاد میکند. او در سراسر این پژوهشِ ممتاز، ضمن حفظ مواضع انتقادی خود، با حساسیت و صداقت، همصدا با مردم، با آن گروه از دولتمردان که در خدمت مردم بوده و با استعمارگران خارجی و دستنشاندگان خائن داخلی آنها مبارزه کردهاند همدلی میکند؛ با پیروزیهایشان شادمان میشود و در شکستهای آنان میگرید.
در کتاب دیگر ــ «مبالغه مستعار، بررسی مدارک مورد استناد شیوخ در ادعا بر جزایر تنب کوچک، تنب بزرگ، ابوموسی» ــ با ارائه اسناد معتبر و تفسیر و تعبیر آن اسناد، بیپایهبودن ادعای مالکیت شیوخ عرب بر جزایر سهگانه یادشده را قطعیت میبخشد و اثبات میکند که این سه جزیره از دیرباز بخشی از سرزمین ایران بودهاند و همچنان هستند.
در کتاب «در کشاکش دین و دولت» که خواندنش آتش به جانم زد، باز هم دکتر موحد بر پایه اسناد و تاریخهای معتبر به خواننده میگوید که عوامل دولت ساسانی در اواخر کار آن سلسله چقدر این دست و آن دست کردند، چقدر در تصمیمگیری فرومانده بودند، و چقدر چشمانشان در برابر واقعیات کور بوده است تا سرانجام سرزمین را تحویل یورشگران عرب دادند.
آرزو میکنم عمر گرانمایه دکتر موحدِ عزیزِ همه ما ادامه یابد و این پژوهشگر و نویسنده فرهیخته، این انسان والا و مهربان و مردمدار و ایراندوست، همچنان بنویسد و بخوانیم و بهره ببریم.