|

نقدی بر تداوم و تکرار رویکردهای نادرست

صرف بودجه‌های کلان و آمارسازی کذب در حوزه اعتیاد

کارتن‌خوابی موضوعی است که در بسیاری از کلان‌شهرها دیده می‌شود و به بخشی از چهره این شهرها تبدیل شده است. فشارهای اقتصادی، تورم، نبود امکانات رفاهی، مهاجرت از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ با سودای تأمین معیشت، اعتیاد، خشونت خانگی و... موارد متعددی هستند که می‌توان به‌عنوان علت این پدیده از آنها نام برد.

الهه شعبانی*: کارتن‌خوابی موضوعی است که در بسیاری از کلان‌شهرها دیده می‌شود و به بخشی از چهره این شهرها تبدیل شده است. فشارهای اقتصادی، تورم، نبود امکانات رفاهی، مهاجرت از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ با سودای تأمین معیشت، اعتیاد، خشونت خانگی و... موارد متعددی هستند که می‌توان به‌عنوان علت این پدیده از آنها نام برد.

با وجود اهمیت مسئله کارتن‌خوابی و افزایش آن در سطح کلان‌شهرها، هیچ آمار متقنی از آن در دسترس نیست و هیچ‌کدام از سازمان‌های دولتی مسئول در این زمینه، بر اساس داده‌های مستند درباره آن گفت‌وگو نمی‌کنند تا جایی که در جست‌وجوی ساده آماری متغیر از 15 هزار تا 60 هزار کارتن‌خواب را مشاهده می‌کنیم. درواقع همین موضوع نشان‌دهنده این مسئله است که در سال‌های اخیر به جز پروژه‌های کوتاه‌مدت، نافرجام و نیمه‌کاره، هیچ رویکرد و برنامه هدفمند و بلندمدتی در این میان وجود نداشته است.

در میان این آسیب، شاید توجه به زنان کارتن‌خواب بیش از پیش ضروری باشد، زنانی که طرد و منزوی شده و از سوی جامعه نادیده گرفته می‌شوند. بر اساس شواهد تعداد این زنان رو به افزایش بوده و آسیب‌هایی که متحمل می‌شوند بسیار بیشتر است. زنان کارتن‌خواب بنا بر دلایل متعددی از‌جمله خشونت خانگی، از دست دادن سرپرست خانواده، فقر و اعتیاد راهی پاتوق‌های کارتن‌خوابی می‌شوند و در آنجا قربانی روابط پرخطر و تعرض‌های متعدد شده و در معرض بیماری‌های عفونی و خطرناکی همچون اچ‌آی‌وی و اچ‌پی‌وی قرار می‌گیرند. علاوه بر این بیماری‌ها، بارداری‌های خواسته و ناخواسته در فضایی غیربهداشتی و ناایمن و تولد نوزادان در این شرایط موجب بازتولید چرخه آسیب می‌شوند. نوزادانی که سرنوشتی تلخ و نامعلوم در پیش دارند.

در سال‌های اخیر، برنامه‌هایی برای ساماندهی زنان کارتن‌خواب توسط شهرداری و سایر سازمان‌ها تدوین و اجرا شد. در این برنامه‌ها این افراد از سطوح شهر جمع‌آوری شده و در کمپ‌ها و گرمخانه‌ها مستقر می‌شوند. اما پس از استقرار کوتاه‌مدت (معمولا شش ماه) و ترک اعتیاد و ایجاد حمایت‌های اولیه و درمان، از این کمپ‌ها خارج شده و مجددا به پاتوق‌های خود بازمی‌گردند و درواقع هیچ تغییری در روند زندگی آنها ایجاد نمی‌شد و به جز صرف بودجه‌های بسیار و گزارش‌هایی برای رسانه‌ها، خروجی دیگری نداشته است. درواقع می‌توان نتیجه گرفت طرح‌های کوتاه‌مدت و ماجراجویانه مسئولین در این سال‌ها راه به جایی نبرده است چراکه این طرح‌ها همه‌جانبه نبوده و تنها به ابعاد محدودی از جمله درمان اعتیاد و تأمین معیشت این زنان پرداخته شده است و مسئله مهمی را مورد توجه قرار نداده‌اند و آن موضوع «طرد اجتماعی» این زنان است. زنان بی‌خانمان و کارتن‌خواب بیش از مردان این گروه، طرد اجتماعی را تجربه می‌کنند و همین موضوع موجب بازگشت چندباره آنها به خیابان‌ها می‌شود.

در سال‌های اخیر برخلاف برنامه‌های مقطعی و نافرجام سازمان‌های دولتی، شاهد نمونه‌های درخشانی از عملکرد سازمان‌های مردم‌نهاد در زمینه توانمندسازی زنان دارای اعتیاد، بی‌خانمان و کارتن‌خواب بودیم. نمونه‌هایی نظیر «خانه خورشید» و «مؤسسه کاهش آسیب نور سپید هدایت».

خانه خورشید در سال 1385 با حضور جمعی از فعالان حوزه اجتماعی تأسیس شد. این مؤسسه در 15 سال فعالیتش، دو هزار و 500 نفر را تحت پوشش خود قرار داده بود که 600 نفر از آنها بهبود یافته بوده و به جامعه بازگشتند. خانه خورشید پناهی برای زنان بی‌پناه بود، زنانی که زندگی خود را تمام‌شده می‌دانستند و برخی از آنها بارها تجربه خودکشی را از سر گذرانده بودند. در خانه خورشید برای زنان بهبودیافته اشتغال‌زایی شده و در راستای توانمندسازی این زنان، برنامه‌های حمایتی و آموزشی اجرا می‌شد. اما متأسفانه این فعالیت اجتماعی اثرگذار سرنوشت خوبی نداشت و به دلایل نامعلوم و فشارها در اسفند ماه سال 1400، تعطیل شد.

نمونه دیگر از فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد، مؤسسه کاهش آسیب نور سپید هدایت بود. این مجموعه با هدف کاهش آسیب، بازپروری و توانمندسازی زنان آسیب‌دیده در سال 1398 در منطقه 12 (شوش هرندی) راه‌اندازی شد. پس از سال‌ها فعالیت و تجارب موفق، این مؤسسه نیز به سرنوشت خانه خورشید گرفتار شده و در ماه‌های اخیر خبرهایی از تعطیلی آن به دلیل فشارهایی نامعلوم! به گوش می‌رسد و نور سپید هدایت نیز رو به خاموشی است.

بنا بر این دو نمونه ذکرشده در حوزه کاهش آسیب‌های اجتماعی زنان، متأسفانه شاهد آن هستیم که در شرایط فعلی که به دلیل مشکلات اقتصادی و تورم، بی‌تدبیری‌ها و تحریم‌ها، بسیاری از اقشار آسیب‌پذیر جامعه به سوی سرنوشتی نامعلوم و تاریکی سوق داده می‌شوند، فعالان اجتماعی و افراد دغدغه‌مند و دلسوز جامعه که سال‌ها بدون هیچ چشمداشتی و با هزینه‌های بسیار، در عرصه آسیب‌ها فعالیت کرده‌اند، نه‌تنها مورد توجه و تکریم قرار نمی‌گیرند و از دانش و تجارب زیسته‌شان استفاده نمی‌شود، بلکه با فشارهای امنیتی به حاشیه رانده شده و در نهایت حذف می‌شوند.

*روان‌شناس و فعال اجتماعی در حوزه زنان و کودکان