|

چهره‌های پنهان کار کودک

هر روز به شمارشان اضافه می‌شود و برای فهم این موضوع هم نیازی به‌ مرور آمار و ارقام نیست. با قامت نحیف، لباس‌های ژولیده و کیسه‌های بزرگ‌، هر گوشه شهر به چشم می‌خورند. با هر موج تورم، با هر شوک اقتصادی و با هر رکوردشکنی جدید قیمتی، باز کودکان بیشتری برای گذران زندگی راهی خیابان می‌شوند. برای فروش کالا التماس می‌کنند. برای تمیزکردن شیشه خودروهای پشت چراغ قرمز صف می‌کشند.

چهره‌های پنهان کار کودک

مریم‌ شیعه‌زاده: هر روز به شمارشان اضافه می‌شود و برای فهم این موضوع هم نیازی به‌ مرور آمار و ارقام نیست. با قامت نحیف، لباس‌های ژولیده و کیسه‌های بزرگ‌، هر گوشه شهر به چشم می‌خورند. با هر موج تورم، با هر شوک اقتصادی و با هر رکوردشکنی جدید قیمتی، باز کودکان بیشتری برای گذران زندگی راهی خیابان می‌شوند. برای فروش کالا التماس می‌کنند. برای تمیزکردن شیشه خودروهای پشت چراغ قرمز صف می‌کشند. برای چند اسکناس مچاله، اشک می‌ریزند و ترحم می‌خرند و برای بیرون‌کشیدن اقلام بازیافتی، لابه‌لای انبوه زباله گم می‌شوند. همان‌ها که وقتی درباره آرزوهایشان می‌پرسی، اندکی مکث می‌کنند و بعد با کمی خجالت آمیخته با ترس پاسخ می‌دهند «آرزو یعنی چه؟». امروز، روز جهانی منع کار کودک است؛ روزی برای 160 میلیون کودک کار در سراسر جهان که قربانی بهره‌کشی اقتصادی‌اند. تصور رایج از کودک کار، همان تصور رایج کودک در خیابان است؛ جایی که بتوان تراژدی شهر را به چشم دید و از فاصله‌ای نزدیک آن را لمس کرد. درحالی‌که اغلب بهره‌کشی از کودک، در مکان‌های سرپوشیده و دور از چشم عموم صورت می‌گیرد. کودکانی که به‌ندرت در ملأ عام ظاهر می‌شوند و به همین خاطر است که کمتر درباره آنها می‌گوییم و می‌شنویم. کودکانی که در واحدهای تولیدی کوچک، کارگاه‌ها و گاهی هم زیر سقف خانه مشغول به کار هستند.

جلوه‌ای از نابرابری

به گزارش مشترک یونیسف و سازمان جهانی کار در سال 2020، در جهان چیزی حدود 160 میلیون کودک کار وجود دارد. این گزارش که هر چهار سال یک‌ بار منتشر می‌شود، به ما می‌گوید که نیمی از این کودکان، تنها بین پنج تا 11 سال دارند. بر اساس گزارش، 70 درصد کودکان کار در بخش کشاورزی، 20 درصد آنها در بخش خدمات و باقی در صنعت مشغول به کارند. اگرچه آمار کودکان کار در بلندمدت رو به کاهش بوده‌ است اما پاندمی کرونا موجب رشد هشت میلیون نفری این کودکان در جهان شد. بنا بر آخرین آمار منتشرشده، در ایران چیزی حدود 120 هزار کودک کار وجود دارد. سرپرست دفتر امور آسیب‌دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در فروردین سال جاری اعلام کرد از این تعداد، 14‌هزار‌‌و 500 کودک در سال گذشته شناسایی شدند. در ایران و با استناد به قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که تمامی افراد زیر 18سال شامل آن می‌شوند، سامان‌دهی کودکان در معرض آسیب بر عهده دستگاه‌های مختلف است. در این بین، دامنه وظایف وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مستقیما به بحث کودکان کار اشاره دارد. این وزارت مکلف است جهت جلوگیری از بهره‌کشی اقتصادی از کودکان، بر اماکن کار نظارت کند و در صورت مشاهده کودکان و نوجوانان کار بزه‌دیده، آنان را به نهادهای حمایتی و قضائی معرفی کند. همچنین این وزارت موظف است تا بر بحث بیمه نوجوانان 15 تا 18 سال نظارت داشته باشد. تبیین دستورالعمل‌های بهداشت کار و مراقبت پزشکی برای انطباق شرایط کار نوجوانان با استانداردهای لازم نیز بر عهده وزارت بهداشت و درمان است. در کشور ما آنچه موجب حضور کودکان کار در عرصه اجتماع می‌شود، توسعه نامتوازن در شهرها و روستاها، جنگ در کشورهای اطراف و به‌ دنبال آن حضور مهاجران، حاشیه‌نشینی، سیاست‌گذاری غلط در حوزه رشد جمعیت، بی‌کاری، مشکلات اقتصادی و... است. به ‌عبارتی دیگر این کودکان جلوه‌ای از ناترازی عدالت اجتماعی‌اند که خود و خانواده‌هایشان در فرایند توزیع ثروت، قدرت و منزلت به دست فراموشی سپرده شده‌اند.

اشکال پنهان کار کودک

کار کودک به دو بخش تقسیم می‌شود؛ کار مفید که به اختیار کودک انجام می‌شود و هدف از آن رشد مهارت‌ها و توانمندی‌های او است و کار بهره‌کشانه که هدف، کسب درآمد به ‌واسطه کودک است. این کار، تابع خواست بزرگسالان و آغشته به اجبار است و تناسبی با دنیای کودک ندارد. کودک کار به کودکانی اطلاق می‌شود که با بهره‌کشی اقتصادی دست‌وپنچه نرم می‌کنند. این کار مملو از آسیب‌های جبران‌ناپذیر است که در آینده برای کودک و جامعه هزینه گزافی دارد. کار بهره‌کشانه از کودک می‌تواند شامل طیف وسیعی از اشکال کار باشد. اشکالی که گاه از نظرها پنهان‌اند و در عرصه خیابان یافت نمی‌شوند. آنها که با ماشین‌آلات صنعتی سروکار دارند، در کوره‌های آجرپزی عرق می‌ریزند، پشت دارهای قالی رج‌به‌رج می‌بافند، محصولات مزارع کشاورزی را می‌چینند و در پروسه کاشت و داشت مشارکت می‌کنند، در بازارهای کوچک و بزرگ باربری می‌کنند، با دستان لطیف‌شان مصالح زمخت ساختمانی را جابه‌جا می‌کنند، در مواجهه با دام‌ها آسیب جدی می‌بینند، زیر سقف خانه مسئولیت بزرگسالان را به دوش می‌کشند، غذا می‌پزند، از خردسالان نگهداری می‌کنند و مشغول رفت‌و‌روب می‌شوند، در محیط خانه محصولات مختلف را بسته‌بندی یا سرهم می‌کنند و... . این کودکان، هرکدام به نحوی با کار بهره‌کشانه دست‌وپنجه نرم می‌کنند. برخلاف تصور رایج، سهم این کودکان از آسیب‌ها و معضلات چه‌بسا بیش از کودکان خیابانی باشد. حضور آنان پشت در کارگاه‌ها می‌تواند مقدمه‌ای برای سوءاستفاده‌ جنسی، روانی، جسمی و مالی باشد. این کودکان در معرض انواع خشونت هستند و به ‌واسطه ساعت‌های کار طولانی، از مشکلات جسمی رنج می‌برند. حجم کار آنان با جثه‌شان همخوانی ندارد. اغلب از تحصیل باز می‌مانند یا تحصیلات بی‌کیفیتی را پشت سر می‌گذارند. آنها که از کودکی در گود مشاغل درجه‌چندم قرار می‌گیرند، در آینده به سختی می‌توانند از آن خارج شوند و به تولید و بازتولید چرخه فقر دامن می‌زنند. حضور طولانی‌مدت آنان در فضای پرتنش و محیط آزاد، موجب می‌شود تا در آینده توانایی سازگاری و هماهنگی با خانواده و مدرسه را از دست بدهند و به‌ واسطه همه فشارها، احتمال ارتکاب بزه در آنان بالاتر برود. در آینده این کودکان، منابع و فرصت‌های کمتری وجود دارد. روح و جسم کم‌توان‌شان تا آنجا مستهلک می‌شود که ابتلا به انواع بیماری‌های روانی و جسمی چندان بعید به‌ نظر نمی‌رسد. کار از این کودکان مرد نمی‌سازد، بلکه به‌ خاطر تجربیات نامتناسب با سن‌وسال، در آنان آتش خشم از اجتماع را برپا می‌کند. جامعه‌پذیری ناقص آنان، شروعی برای کج‌روی است. این کودکان، بیش از هرچیز با مشکلات بهداشتی درگیرند و اشتغال آنان در فضاهای اغلب مخاطره‌آمیز و نامناسب، امنیت جسمی آنها را به ‌خطر می‌اندازد. دنیای خاکستری این کودکان هیچ شباهتی به دنیای شیرینی که باید تجربه کنند، ندارد. سن‌وسال‌شان با مشغولیت‌هایی که دارند جور در‌نمی‌آید و اصلاح این شرایط برای جلوگیری از پیامدهای سهمگین آن، امری ضروری است. شمار کودکان کار انعکاسی از شرایط ناگوار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اقشار آسیب‌پذیر جامعه‌ است و انجام سیاست‌گذاری‌های واقع‌بینانه می‌تواند از تکرار این چرخه‌ پیشگیری کند.