|

«شرق» واکنش به اخبار توافق احتمالی تهران - واشنگتن را بررسی می‌کند

بازی با «پلن»

در‌حالی‌که این روزها مقامات دولت بایدن یکی پس از دیگری هرگونه تلاش بر انجام توافق با ایران را رد می‌کنند، محافل کارشناسی هم مانند فضای رسانه‌ای بی‌اعتنا به این تکذیب‌ها از وجود تحرکات پشت پرده کاخ سفید می‌گوید. هنری رم، تحلیلگر ارشد انستیتو واشنگتن و اریک بروئر، عضو سابق شورای امنیت ملی آمریکا، در مقاله‌ای تحت عنوان «قمار بایدن روی ایران» در فارن افرز با اشاره به پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران از زمان خروج یک‌جانبه آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۸ و به‌ویژه در طول دو سال گذشته نوشتند: «پس از بیش از دو سال تلاش و شکست برای بازگرداندن توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ با ایران، به نظر می‌رسد دولت بایدن به این نتیجه رسیده است که احیای این توافق دور از دسترس باشد. جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا نیز به‌تازگی گفت که برجام مرده است».

بازی با «پلن»

عبدالرحمن فتح‌الهی: در‌حالی‌که این روزها مقامات دولت بایدن یکی پس از دیگری هرگونه تلاش بر انجام توافق با ایران را رد می‌کنند، محافل کارشناسی هم مانند فضای رسانه‌ای بی‌اعتنا به این تکذیب‌ها از وجود تحرکات پشت پرده کاخ سفید می‌گوید. هنری رم، تحلیلگر ارشد انستیتو واشنگتن و اریک بروئر، عضو سابق شورای امنیت ملی آمریکا، در مقاله‌ای تحت عنوان «قمار بایدن روی ایران» در فارن افرز با اشاره به پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران از زمان خروج یک‌جانبه آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۸ و به‌ویژه در طول دو سال گذشته نوشتند: «پس از بیش از دو سال تلاش و شکست برای بازگرداندن توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ با ایران، به نظر می‌رسد دولت بایدن به این نتیجه رسیده است که احیای این توافق دور از دسترس باشد. جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا نیز به‌تازگی گفت که برجام مرده است».

از‌این‌رو هنری رم و اریک بروئر از «Plan C» دولت بایدن می‌گویند. به باور این دو تحلیلگر، «اگر دولت بایدن از طرح الف (احیای برجام) صرف‌نظر کرده است و از چرخش به طرح ب (Plan B) که از سوی بسیاری از کارشناسان و همچنین مقامات اسرائیلی پیشنهاد شده که شامل فشارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی بر تهران است، خودداری کرده، در عوض، طرح پ (Plan C) را انتخاب کرده است». 

Plan C، از منظر این دو «تلاش برای جلوگیری از حصول بدترین نتایج مناقشه هسته‌ای با ایران و در‌عین‌حال حفظ امکان حل‌وفصل آن در آینده خواهد بود». رم و بروئر در ادامه مقاله مشترک‌شان برای فارن افرز یادآور می‌شوند که «واشنگتن به دنبال جلوگیری از هسته‌ای‌شدن ایران و اجتناب از تشدید تنش‌های خطرناکی است که می‌تواند با افزایش فشار همراه باشد و به راه‌حل دیپلماتیک ضربه بزند، به این امید که شرایط برای یک توافق جدید برای جایگزینی برجام در طول زمان مساعدتر شود». البته دو تحلیلگر حوزه سیاست خارجی این را هم متذکر می‌شوند که «حتی اگر Plan C موفقیت‌آمیز باشد، هزینه‌هایی را به همراه خواهد داشت؛ چرا‌که این طرح به ایران اجازه می‌دهد تا برنامه هسته‌ای خود را به‌ طور پیوسته توسعه دهد و در‌عین‌حال از انزوای اقتصادی و سیاسی خود رهایی یابد. این استراتژی همچنین به جای ایجاد زمینه برای حصول توافقی که برنامه هسته‌ای تهران را محدود می‌کند، خطر تثبیت وضعیت ایران به‌عنوان یک کشور در آستانه هسته‌ای‌شدن را به همراه دارد. در نتیجه، ایالات متحده و سایر کشورهای ذی‌نفع باید تلاش‌های خود را برای جلوگیری از برداشتن گام‌های کلیدی ایران در مسیر پیشرفت هسته‌ای و پیچیده‌تر‌کردن تلاش‌های تهران برای ایجاد خطوط حیاتی جدید اقتصادی و عادی‌سازی وضعیت هسته‌ای‌اش مضاعف کنند». تحلیلگر ارشد انستیتو واشنگتن و عضو سابق شورای امنیت ملی آمریکا در ادامه تأکید کردند که «این رویکرد در عین اینکه بهترین شرایط را برای جلوگیری از بدترین سناریوهای احتمالی یک ایران هسته‌ای یا جنگ در خاورمیانه فراهم می‌کند، پتانسیل حصول نوعی توافق دیپلماتیک را نیز حفظ می‌کند. در حقیقت، Plan C تصدیق این حقیقت است که اگرچه وضعیت موجود مطلوب نیست، اما گزینه‌های جایگزین می‌توانند بسیار بدتر باشند».

 بازی با حروف

محسن جلیلوند در تحلیل موضوع وجود Plan C به این نکته مهم اشاره دارد که قرار نیست برای تحلیل شرایط با حروف و کلمات بازی کنیم و به گفته او یک روز از Plan A بگوییم، روز دیگر از Plan B نام ببریم و بعد هم Plan C را مطرح کنیم. اگر این‌گونه باشد که باید تمام حروف انگلیسی را پشت سر هم ردیف کنیم و برای آن طرح بتراشیم. استاد روابط بین‌الملل در گپ‌وگفت خود با «شرق» به شکل دقیق‌تری تلاش برای جلوگیری از حصول بدترین نتایج مناقشه هسته‌ای با ایران و در‌عین‌حال حفظ امکان حل‌وفصل آن در آینده را در قالب Plan C بررسی می‌کند.

‌هنری رم، تحلیلگر ارشد انستیتو واشنگتن و اریک بروئر، عضو سابق شورای امنیت ملی آمریکا، در مقاله‌ای مشترک که به نظر می‌رسد واکنش و تحلیلی به مجموعه شایعات و اخبار چند هفته اخیر از وجود مذاکرات پشت پرده تهران واشنگتن باشد، به Plan C اشاره کرده‌اند؛ طرحی که تأکید دارد دولت بایدن سعی دارد برای جلوگیری از حصول بدترین نتایج مناقشه هسته‌ای با ایران و در‌عین‌حال حفظ امکان حل‌وفصل آن در آینده دست به توافق احتمالی بزند. ارزیابی شما در‌این‌باره چیست؟

درباره این سؤال شما چند نکته مهم وجود دارد که باید به صورت جداگانه به آن پاسخ داد. اول اینکه ما نمی‌توانیم هر تغییر نگاه و رفتاری را یک پلن بدانیم و مرتب و پشت سر هم از این کلمه استفاده کنیم؛ چون کارکرد و موضوعیت خود را از دست می‌دهد. در حوزه روابط بین‌الملل و سیاست خارجی، پلن دارای چارچوب و تعاریف خاص خود است؛ بنابراین شرایط کنونی باید از نگاه دیگری بررسی شود. در‌ثانی اکنون برخی تحلیلگران معتقدند که چیزی به نام احیای توافق سال ۲۰۱۵ در دستور کار جو بایدن نیست؛ چرا‌که این توافق انتظارات و خواسته‌های ایالات متحده آمریکا را در قبال پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران برآورده نمی‌کند.

‌همین‌جا توقف کنیم. بسیاری از کارشناسان هم مانند شما در گفت‌وگوهایی که با آنها داشته‌ام، به نکته‌ای مشابه با ارزیابی حضرت‌عالی اشاره کرده‌اند. آیا موضوع صرفا به استفاده تهران از سانتریفیوژهای پیشرفته و غنی‌سازی ۶۰ درصد بازمی‌گردد که می‌توان با یک توافق به آن پایان داد یا مسائل دیگری در میان است؟

خیر، موضوع راهبردی‌تر شده است. ما اکنون شاهد جابه‌جایی خطوط هسته‌ای ایران هستیم؛ یعنی دیواره آتش هسته‌ای ایران به چند گام جلوتر رفته است.

موضوع را بازتر می‌کنید؟

ببینید تا قبل از سخنان سیدکمال خرازی مبنی بر اینکه «جمهوری اسلامی ایران به دانش و توان ساخت سلاح هسته‌ای دست پیدا کرده است»، آمریکا و اروپا عنوان کرده بودند که محور تلاش‌های آنها جلوگیری از دسترسی ایران به توان ساخت سلاح هسته‌ای است؛ اما اکنون با این گفته رئیس شورای روابط خارجی ایران، آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها در تلاش‌اند ایران به ساخت سلاح هسته‌ای دست نزند؛ پس اینجا موضوع خود ساخت یا عدم ساخت سلاح هسته‌ای است.

‌از‌این‌رو شما هم قائل به  Plan C هستید؟

بازی با حروف و کلمات نکنیم. نکته مهمی که نباید فراموش کرد، این است که تهران با واشنگتن در شرایط کنونی به این جمع‌بندی رسیده‌اند که بحران و تنش حال حاضر بیش‌ از این تشدید پیدا نکند؛ چراکه امکان دارد وضعیت به یک نقطه غیرقابل مدیریت و غیرقابل کنترل برسد. سخنان دیروز رهبری را هم که دیدید. به‌ همین ‌دلیل آمریکا و ایران احتمالا به شرایطی برای حصول توافق با هدف توقف مسئله در نقطه کنونی دست پیدا کرده‌اند.

‌این توافق کارکرد خود را در شرایط کنونی خواهد داشت؟

ایران و آمریکا در شرایط سیاسی کاملا متفاوتی از هم قرار دارند؛ به ‌همین ‌دلیل برداشت هرکدام از دو طرف از توافق متفاوت خواهد بود. ایران شاید از توافق به‌عنوان یک Time-out و فضای تنفس تا انتخابات مجلس دوازدهم و نیز رسیدگی به مسائل اقتصادی نگاه کند. در‌عین‌حال دولت بایدن هم شاید از توافق به‌عنوان راهکاری تا تعیین تکلیف انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۲۴ استفاده کند. در ضمن نباید فراموش کنیم که در هر زمان و هر موقعیتی، دیپلماسی، مذاکره، گفت‌وگو و توافق بهترین راهکار است؛ به‌ویژه در شرایط حساسی فعلی که هر لحظه امکان دارد وضعیت به نقطه بدون بازگشت برسد. اتفاقا در این شرایط است که اهمیت و کارکرد دیپلماسی و توافق بیشتر خود را نشان می‌دهد. مضافا حتی اگر به یک شرایط خدای ناکرده نامطلوب هم برسیم، باید نهایتا به دیپلماسی توسل کرد؛ کما‌اینکه هشت سال جنگ تحمیلی هم با دیپلماسی به پایان رسید. البته من معتقدم شرایط تنش 

تهران - واشنگتن به‌هیچ‌وجه حل‌شدنی نیست؛ مگر اینکه دو کشور به یک مناسبات عادلانه دست پیدا کنند و مانند دو کشور عادی به هم نگاه کنند. در غیر‌ این‌ صورت هر روز و هر زمان یکی از فعالیت‌های ایران به موضوع اختلاف، چالش دیپلماتیک و تنش سیاسی تبدیل می‌شود؛ از پرونده هسته‌ای گرفته تا حقوق بشر، توان دفاعی، موشکی، نظامی، نفوذ منطقه‌ای و... . فراموش نکنیم وقتی آمریکا از دشمن نام می‌برد، ایران را در کنار روسیه، چین و کره‌شمالی قرار می‌دهد. در داخل کشور هم آمریکا دشمن بزرگ نامیده می‌شود. این وضعیت نشان می‌دهد که تهران و واشنگتن در چهار دهه گذشته در چه نقطه‌ای از اختلاف عمیق و گسل ترمیم‌ناپذیر قرار دارند. به ‌همین ‌دلیل من معتقدم توافق حتی به صورت کلی هم مانند یک فضای تنفس عمل می‌کند تا بحران بعدی شکل بگیرد. چنان‌که توافق سال ۲۰۱۵ هم تا زمان روی‌کارآمدن دولت ترامپ و خروج او از برجام در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ عمل کرد. بنابراین باید دید نتیجه انتخابات سال ۲۰۲۴ چه خواهد بود؟ آیا بایدن دوباره رئیس‌جمهور خواهد شد یا خیر و بعد از آن چه شرایطی برای مناسبات تهران - واشنگتن شکل می‌گیرد؟

‌‌ریزش  معنادار

در کنار آنچه محافل تحلیلی و رسانه‌ای از توافق احتمالی و پشت پرده ایران و آمریکا می‌گویند، شاهد شیب نزولی قیمت‌های ارز در بازار آزاد نیز هستیم. به دنبال انتشار اخبار مثبت درباره مذاکرات در روزهای اخیر، دیروز یکشنبه دلار در بازار آزاد وارد کانال ۴۷ هزار تومان شد. این در حالی است که روز قبل‌تر (شنبه)، دلار در کانال 

۴۹ هزار تومان معامله می‌شد. لازم به ذکر است که در روزهای اخیر، اخبار متعددی از سوی رسانه‌های غربی درباره نزدیکی ایران و آمریکا به انعقاد توافقی موقت منتشر شده است؛ توافقی که در ازای توقف غنی‌سازی 60 درصد، پول‌های بلوکه‌شده آزاد و برخی تحریم‌ها تعلیق می‌شود.

در همین رابطه خبرگزاری رویترز به نقل از یک منبع آگاه در وزارت امور خارجه عراق خبر داد که اکنون این کشور قادر است با مجوز آمریکا ۲.۷۶ میلیارد دلار از بدهی‌های خود بابت خرید گاز و برق از ایران را بپردازد. این منبع آگاه که خواست نامش فاش نشود، گفت فؤاد حسین، وزیر امور خارجه عراق، در جریان دیدار اخیر خود با آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا که روز پنجشنبه در حاشیه نشست ریاض برگزار شد، توانسته است این مجوز را دریافت کند. ضیا الناصری، مشاور نخست‌وزیر عراق هم در صفحه توییتر خود اعلام کرد که مجموع دارایی‌های آزادشده ایران 

از سوی دولت عراق در زمان نخست‌وزیری محمد‌شیاع السودانی تقریبا یک‌ونیم میلیارد یورو است به علاوه اینکه یک میلیارد یورو نیز آزاد خواهد شد. احمد الصحاف، سخنگوی وزارت امور خارجه عراق هم روز شنبه با اشاره به رایزنی‌های وزیر خارجه این کشور با همتایان آمریکایی و عمانی تأکید کرد که فؤاد حسین نتایج خوبی درباره امور مالی میان تهران و بغداد به دست آورده است. پیش از این یحیی آل‌اسحاق، رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و عراق، از آزادسازی بخشی از منابع بلوکه‌شده ایران در این کشور خبر داد و معتقد بود این گشایش ارزی می‌تواند به ثبات بازار ارز و همچنین کالاهای اساسی کمک د‌رخور توجهی کند.

اما آلبرت بغزیان در گفت‌وگو با «شرق» مانند بازار ارز نگاه و واکنش چندان مثبتی به تحولات حوزه سیاست خارجی ندارد. اگرچه این اقتصاددان معتقد است بازار ارز از آن میزان هوشمندی برخوردار است که بعد از دو سال خبر‌درمانی دولت سیزدهم اکنون یک روند کم‌رنگ کاهشی قیمت‌ها را در پیش بگیرد،‌ اما موضوع مهم‌‌تر از دید او‌ تأثیر ملموس کاهش قیمت ارز بر زندگی و معیشت مردم است. در ادامه آنچه می‌خوانید ماحصل گپ‌و‌گفت با این تحلیلگر حوزه اقتصادی است.

‌در روزهای اخیر اخباری از مذاکرات پشت‌ پرده مقامات ایرانی و آمریکایی مطرح شده است. با وجود تکذیب‌های مکرر، شاهد واکنش مثبت بازار به این خبرها هستیم. ارزیابی شما در‌این‌باره چیست؟ آیا این کاهش قیمت ارتباط مستقیمی با این اخبار دارد؟

من در گفت‌وگو با شما و دیگر رسانه‌ها بارها عنوان کرده‌ام که تحولات حوزه سیاست خارجی به شکل مستقیم و البته روانی و سریع روی قیمت‌ها در بازار اثر خود را خواهد داشت، چه بازار ارز باشد یا سکه و طلا،‌ اما درباره این کاهش قیمت‌ها چند نکته مهم را باید مد‌نظر قرار داد. اول اینکه نمی‌توان شیب نزولی کنونی را واکنش مثبت بازار به اتفاقات کنونی دانست.

‌چرا؟

چون زمانی بازار واکنش جدی را خواهد داشت که این کاهش قیمت‌ها در یک بازه زمانی طولانی‌مدت‌تر انجام شود و نهایت به یک ثبات قیمت هم برسد. بنابراین وقتی امکان دارد که فردا، پس‌فردا، هفته دیگر‌ یا ماه دیگر با خبری دیگر، قیمت‌ها دوباره صعودی شود، دیگر موضوع کاهش نرخ یک «واکنش هیجانی» است، نه «واکنش مثبت». مسئله مهم‌‌تر دیگری که نباید فراموش شود، این است که به‌‌هر‌‌حال مردمی که مایحتاج خود را تأمین می‌کنند، باید کاهش نرخ ارز را در خرید روزانه خود ببینند. وقتی دلار در کانال ۴۷ هزار تومان قرار دارد‌ اما کماکان اجناس با همان نرخ دلار ۶۰ هزار تومان خرید و فروش می‌شود، نمی‌توان این موضوع را چندان مثبت در نظر گرفت.

‌اما مسئله چسبندگی قیمت‌ها هم مطرح است. به‌هر‌حال یک بازه زمانی برای اثرگذاری آن وجود دارد؟

ببینید مسئله چسبندگی قیمت یک موضوع است و برخی موانع برای کاهش قیمت‌ها موضوع دیگری است. اول اینکه تکرار می‌کنم معلوم نیست فردا، پس‌فردا، هفته دیگر یا ماه دیگر خبری درباره گره در مذاکرات و تشدید تنش‌ها بین دو طرف مطرح نشود که می‌تواند موتور افزایش قیمت‌ها را روشن کند. دوم‌ اینکه حتی اگر این اخبار جدی باشد و واکنش بازار هم مثبت باشد نه هیجانی و تداوم نزول قیمت‌ها را هم شاهد باشیم، اثر‌ ملموس خود را روی قیمت کالاهای اساسی و معیشت مردم نمی‌گذارد.

‌به چه دلیل چنین باوری دارید؟

چون ما با یک تورم ساختاری در اقتصاد کشور مواجهیم. دولت در اداره معیشت مردم نادرست عمل می‌کند. از طرف دیگر موضوع کاهش نرخ ارز پارامتری برای کاهش تورم نیست؛ چرا‌که وضعیت اقتصادی تا ‌حدی نامطلوب است که خود رئیس‌جمهور و وزرا‌ به‌صراحت اذعان کرده‌اند که حتی با احیای برجام، حصول توافق و لغو تحریم‌ها تورم کنونی روند کاهشی جدی را به خود نمی‌گیرد؛ چون همان‌گونه که گفتم و دوباره تأکید می‌کنم، ما با یک تورم ساختاری در اقتصاد مواجهیم که با خبر‌درمانی و کاهش نرخ ارز به‌صورت لحظه‌ای درمان نمی‌شود. دولتی که علاوه بر خبر‌درمانی با هدف کاهش نرخ ارز سعی دارد عدد‌درمانی و آمار‌درمانی هم داشته باشد و با تغییر سال پایه شاخص قیمت مصرف‌کننده خانوارهای کل کشور به سال ۱۴۰۰ تلاش می‌شود دستکاری آماری و کاهشی نشان‌دادن تورم را به‌عنوان یک دستاورد قلمداد کند، به خوبی و روشنی هر‌چه تمام‌تر گویای آن است که ما با چه وضعیتی روبه‌رو هستیم. من شرایط را قدری نامطلوب می‌دانم. اگرچه ممکن است خبرهای مثبت چند روز اخیر بتواند گوشه‌ای از امید را زنده کند، اما برای رسیدن به جزیره ثبات در اقتصاد راهی طولانی وجود دارد.

‌شما قائل به احتمال وقوع ابرتورم در اقتصاد ایران هستید؟

به نکته خوبی اشاره کردید. موضوع ابرتورم که اخیرا توسط اقتصاددانان، تحلیلگران حوزه اقتصادی و استادان دانشگاه مطرح می‌شود، به چه منظوری بیان شد؟ آیا طرح ابرتورم با هدف ایجاد تهدید برای مردم است یا هشداری برای دولت؟ ما باید با بررسی و تحلیل دقیق آمارها یک پیش‌بینی و ارزیابی از آینده داشته باشیم. واقعا شرایط کنونی می‌تواند هر ‌لحظه تورم را بالاتر ببرد. برای مثال هر‌ روز شاهد افزایش قیمت مسکن، اجاره‌بها، شیب تند نرخ برخی کالاهای مصرفی و‌... هستیم. اکنون حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد درآمد خانوارها صرف موضوع مسکن می‌شود. این در ‌حالی است که طبق آمار ما با مقوله‌ای به نام مسکن اضافی مواجهیم.‌ اما چرا صاحبان مسکن از اجاره‌دادن آن خودداری می‌کنند و سعی دارند خودرو‌ یا خانه خود را نو نگه دارند، چون‌ می‌دانند با افزایش قیمت‌ها می‌توانند از آن به‌عنوان‌ کالایی سرمایه‌ای استفاده کنند؛ یعنی با فروش این خانه می‌توانند مشابه آن را در ترکیه یا دوبی خریداری کنند. نمی‌گویم حتما می‌توان یک آپاراتمان لوکس در یک برج خرید‌ اما با این قیمت مسکن در ایران قطعا می‌توان خانه خوبی در ترکیه‌ یا دوبی خریداری کرد. این یعنی خروج سرمایه. در‌حالی‌که قیمت سیمان، میلگرد و آهن در دو سال گذشته به شکل نجومی افزایش پیدا کرده است، ما عکس آن را شاهد نبودیم. یعنی در بازه‌های زمانی که دلار از ۶۰ هزار تومان به نزدیک ۵۰ هزار تومان رسیده است، آیا قیمت مصالح ساختمانی کاهش پیدا کرده است؟ خیر. چرا؟ چون اقتصاد با یک تورم ساختاری دست‌به‌گریبان است. در چنین وضعیتی سیاست خارجی، دیپلماسی، مذاکره، گفت‌وگو و توافق اگرچه مثبت است و من از آن تحت هر شرایط دفاع می‌کنم چرا‌که می‌تواند آثار خوبی، ولو به‌صورت نسبی و موقت داشته باشد،‌ اما باید واقعیت‌ها را دید. برای آنکه اقتصاد کشور درست شود و مردم در سفره‌های خود نتیجه مذاکره، توافق و برجام را ببینند، باید خیلی از سیاست‌های دولت تصحیح شود.