مهاجرت از «بهشت پزشکان»
افزایش مهاجرت پزشکان موجب نگرانی جدی در حوزه بهداشت و درمان در سالهای پیشرو شده است
برخی معتقدند ایران بهشت پزشکان متخصص است. کسانی میگویند قدرت خرید پزشکان ایرانی چند برابر قدرت خرید متخصصان در کشوری مانند آمریکاست. اما عده زیادی از پزشکان این گفتهها را قبول ندارند؛ میگویند بهشتی هم اگر هست، با استفراغ و خونابه و فریاد و مرگومیر همراه است. همین است که میل مهاجرت در میان پزشکان ایرانی در چند سال اخیر بهطور درخور توجهی افزایش یافته است.
برخی معتقدند ایران بهشت پزشکان متخصص است. کسانی میگویند قدرت خرید پزشکان ایرانی چند برابر قدرت خرید متخصصان در کشوری مانند آمریکاست. اما عده زیادی از پزشکان این گفتهها را قبول ندارند؛ میگویند بهشتی هم اگر هست، با استفراغ و خونابه و فریاد و مرگومیر همراه است. همین است که میل مهاجرت در میان پزشکان ایرانی در چند سال اخیر بهطور درخور توجهی افزایش یافته است.
«در دو سال اخیر نزدیک به ۱۰ هزار پزشک که عمده آنها متخصص و فوقتخصص بودهاند، گواهی «گود استندینگ» دریافت کردهاند و این میتواند رشتههای تخصصی و فوقتخصصی ما را در بسیاری از رشتهها در سالهای آینده از نیروی انسانی خالی کند». این گفتههای حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مجلس شورای اسلامی بود که هفته گذشته سروصدای زیادی بهپا کرد؛ سروصدایی که البته تا چند روز در صدر خبرها بود و بعد از چند روز دوباره فروکش کرد.
موضوع جدیدی هم نبود و نیست. از زمان شیوع کرونا مشکلات پزشکان و افزایش میل مهاجرت در آنها مطرح بود. نه اینکه پیش از کرونا این موضوعات مطرح نبود، اما شبیخون کرونا و تنگشدن عرصه بر بسیاری از پزشکان و در عین حال مشکلات جاری میل به مهاجرت در آنها را بیشتر کرد.
حالا اما ماجرا بیخ پیدا کرده است. مهاجرت پزشکان متخصص به قدری زیاد شده که میتواند برای سالهای آینده و البته نهچندان دور در حوزه نظام سلامت کشور مشکلاتی ایجاد کند؛ موضوعی که شهریاری هم به آن اشاره کرده بود: «مطابق اصل ۷۵ قانون اساسی مجلس نمیتواند در حوزه اشتغال و استخدام وارد شود و این وظیفه دولت است تا زمینه اشتغال را در حوزههای مختلف ایجاد کند. با وجود همه تلاشهایی که صورت گرفته است و هم دولت قبل و هم دولت فعلی قول دادند که شرایط استخدام برای نیروهایی که در ایام کرونا در مراکز بهداشتی حضور داشتند، مهیا شود، همچنان این اتفاق رخ نداده است و ما با یک وضعیت نامناسب به لحاظ نیروی انسانی متخصص در مراکز درمانی مواجه هستیم».
موج در گزارشی نوشته که بر اساس آمارهای سازمان نظام پزشکی کشور، بیش از صد هزار پزشک اعم از عمومی، متخصص و فوقتخصص در کشور فعالیت میکنند که با توجه به جمعیت کل کشور معادل سرانه پزشک به ازای هر هزار نفر 1.4 نفر خواهد شد. بر اساس آمارهای جهانی متوسط سرانه پزشک در هر کشور باید 5.3 پزشک به ازای هزار نفر جمعیت باشد؛ اما عوامل مرتبط با دافعه و جاذبه موجب شده است تا پزشکان برای کار در کشور انگیزه لازم را نداشته باشند و در کشورهای دیگر مانند آمریکا، کانادا و کشورهای اروپایی خدمات ارائه دهند و حتی در شرایط کنونی بهتازگی کشورهای اطراف مانند ترکیه یا کشورهای عربی نیز در حال جذب پزشکان ایرانی هستند.
این آمار در حالی است که حمید اکبری، قائممقام وقت معاونت آموزشی وزارت بهداشت، در مرداد سال 1398 سرانه پزشک به بیمار در ایران را بین ۱.۷ تا ۱.۹ در هر هزار بیمار اعلام کرده بود و گفته بود که استاندارد این عدد در جهان بین دو تا سه است که خوشبختانه باید گفت با وضع کنونی کشور، سیستم ارائه خدمات بهداشتی و درمان و بودجهای که دولت برای بهکارگیری نیروی پزشک اختصاص میدهد، تا سال ۱۴۰۴ سرانه تعداد پزشک به بیمار ایران بدون نیاز به هیچ افزایش ظرفیتی برابر با استاندارد جهانی خواهد بود.
اما حالا با گذشت حدود چهار سال عرصه به قدری تنگ شده که بیم کمبود پزشک متخصص در سالهای آینده به یکی از نگرانیهای مهم بدل شده است. تابستان سال گذشته دنیای اقتصاد بر اساس اطلاعاتی که به دستش رسیده بود، اعلام کرد «در یک سال گذشته ۱۶۰ متخصص قلب مهاجرت کردهاند. در همین مدت ۳۰ هزار کادر درمان از دانشکدههای علوم پزشکی درخواست good standing داشتهاند که مقصدشان عمان بوده است. همچنین در چهار سال گذشته ۱۶ هزار پزشک عمومی از کشور مهاجرت کردهاند».
دلایل میل به مهاجرت
یکی از اولین موضوعاتی که درباره علل مهاجرت پزشکان مطرح میشود، مسائل مالی است. سال گذشته یاسر نژادی، مسئول کارگروه سلامت بینالملل سازمان نظام پزشکی تهران، گفته بود که در یک نظرسنجی 80 درصد پزشکان دلایل مهاجرتشان یا فکرکردن به این موضوع را مسائل مالی و تأمین آتیه خود و فرزندانشان عنوان کرده بودند.
ایرج خسرونیا، رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران، بهتازگی گفته است که هر پزشک برای اداره یک مطب ماهانه باید ۵۰ تا ۶۰ میلیون تومان برای اجاره مطب، هزینه آب و برق، مالیات، بیمه و حقوق منشی و مستخدم پرداخت کند؛ درحالیکه چنین درآمدی ندارد. «در چنین شرایطی اغلب پزشکان مجبور هستند در کنار طبابت شغل دوم یا سوم هم داشته باشند تا بتوانند هزینههای زندگی را تأمین کنند. متأسفانه بسیاری از پزشکان عمومی، داخلی، عفونی و اطفال بهطور جدی با مشکلات مالی مواجه شدهاند و درآمدهای آنها برای ادامه زندگی کافی نیست».
او معتقد است وضعیت مالی پزشکان به قدری ناگوار است که برخی از آنها به این نتیجه رسیدهاند که مطب خود را تعطیل و به جای آن کافیشاپ یا آرایشگاه تأسیس کنند. «شرایط زندگی برای پزشکان بسیار وخیم شده است. پزشکانی داریم که مسافرکشی میکنند. تعدادی از پزشکان شغل طبابت را رها کرده و به مشاغل دیگر رو آوردهاند. برخی بسازوبفروش شدهاند، حتی برخی از آنان به مسافرکشی یا دلارفروشی رو آوردهاند».
موضوع مشکلات اقتصادی گرچه از سوی پزشکان زیادی مطرح است، اما منتقدانی هم دارد. برای مثال عبدالمجید شیخی، کارشناس اقتصادی، به ایمنا گفته: «به نظر میرسد دریافت مالیات از شاغلان و فعالیتهای اقتصادی ازجمله عواملی است که پزشکان را به مهاجرت ترغیب میکند. هرچند بیشترین آمار فرار مالیاتی در میان پزشکان است و آنها به دلیل تمایلنداشتن به پرداخت مالیات، رفتن را بر ماندن ترجیح میدهند، اما در کشورهای دیگر مجبور به پرداخت مالیات بیشتری هستند».
اما مهاجرت پزشکان علاوه بر مسائل مالی زمینههای دیگری هم دارد؛ زمینههای اجتماعی و فرهنگی. زمستان سال گذشته رضا لاریپور، سخنگوی سازمان نظام پزشکی ایران، در یک برنامه تلویزیونی به موضوع استخدام پزشکان بهعنوان یکی از دلایل مهم مهاجرت آنها اشاره کرده بود؛ «مهمترین نکته استخدام پزشکان است که وجود ندارد. اگر عضو هیئت علمی دانشگاه شدید، استخدام هستید. در غیر این صورت هیچ تضمینی برای استخدام پزشک وجود ندارد. طرح اجباری رشته پزشکی هم که فقط برای جامعه پزشکی اعمال میشود، با مشکلاتی همراه است و انگیزههای پزشکان را از بین میبرد. در سالهای ۹۵ و ۹۶، ماهانه ۵۰ نفر به دنبال دریافت گواهی حُسن سابقه برای مهاجرت بودند؛ اما در دو سال اخیر، درخواست برای مهاجرت به بیش از ۱۲۰ درصد افزایش یافته است».
او همین دو ماه پیش هم در توییتی نوشته بود: «از همین الان یادتون باشه تعداد انصرافیهای امسال رزیدنتی رو بشمریم، فقط سالیکی و تازهوارد! میخوام بفهمانم که وقتی میگیم سه سال دیگه باید گدایی پزشک بکنید حرف بیربطی نزدیم».
رشد 24درصدی مهاجرت پزشکان ایرانی به آمریکا
بهتازگی رصدخانه مهاجرت ایران اعلام کرده است در سال ۲۰۲۱ نزدیک به 2.8 میلیون مهاجر به عنوان نیروی کار بهداشتی در نظام سلامت ایالات متحده آمریکا مشغول به فعالیت بودهاند. به عبارت دیگر بیش از ۱۸ درصد از جمعیت 15.2 میلیون نفری شاغل در بخش بهداشت و درمان ایالات متحده آمریکا را مهاجران تشکیل میدهند. این سهم در برخی از مشاغل مرتبط با بهداشت و سلامت بیشتر نیز هست. برای مثال پزشکان و جراحان با ۲۶ درصد و دستیاران بهداشتی خانگی با ۴۰ درصد ازجمله گروههای شغلی مرتبط با بهداشت و سلامت هستند که مهاجران نقش پررنگی در آن دارند. در مجموع تقریبا
6.1 میلیون مهاجر در مشاغل کلیدی حوزه بهداشت و درمان همچون پزشک، پرستار، دندانپزشک، داروساز یا متخصص بهداشت دهان و دندان در ایالات متحده مشغول به فعالیت هستند.
در این گزارش عنوان شده که کشورهای فیلیپین، مکزیک و هند مانند سال ۲۰۱۸ به ترتیب دارای بیشترین تعداد کادر بهداشت و درمان در ایالات متحده آمریکا هستند. کشور ایران با مجموع ۳۶ هزار کادر بهداشت و درمان و با افزایش هفت هزار نفری نسبت به سال ۲۰۱۸ در رتبه شانزدهم در میان کشورهایی با بیشترین نیروی انسانی شاغل در بخش بهداشت و درمان ایالات متحده آمریکا قرار گرفته است. ایران در سال ۲۰۱۸ در رده بیستویکم قرار داشته است. از ۳۶ هزار ایرانی شاغل در بخش بهداشت و درمان ایالات متحده آمریکا، ۲۷ هزار نفر در مشاغل تخصصی و حرفهای پزشکی مشغول به کار هستند و ۹ هزار نفر نیز در مشاغل مربوط به مراقبتهای بهداشتی کار میکنند.
پزشکان مهاجر چه میگویند؟
در سالهای گذشته بسیاری از پزشکان جوان به خارج از کشور مهاجرت کردهاند. هر کدام هم دلایل خودشان را داشتند. یکی از پزشکان جوان ایرانی که چند سال پیش به کشور آمریکا مهاجرت کرده به «شرق» میگوید: «من از زمانی که تصمیمم برای رفتن از ایران جدی شد، تا روزى که به آمریکا رسیدم یک سال تمام طول کشید. نمیدانم الان مهاجرت پزشکان چقدر زیاد شده، اما مدتی است که تقریبا ماهی یک بار دوستان و آشناهایی جهت مشورت براى مهاجرت به من معرفی میشوند و به نظرم تمایل همکارانم برای رفتن از ایران بیشتر از قبل شده است. دلیلش هم روشن است، تقریبا اکثر دوستان و همکارانم از شرایط کاری ناراضی هستند و علنا میگویند کاش شرایط مهاجرت برایشان مهیا بود یا قبل از اینکه شرایط سختتر شود، برای مهاجرت اقدام کنند».
او به وضعیت مهاجرت در کشور آمریکا هم اشاره میکند: «اینجا پذیرفتهشدن برای تخصص به سختی ممکن است. باید مدتی کارهای داوطلبانه انجام بدهید و در بخشهای تحقیقاتی کار کنید. در رشتههای سختی مثل تخصص پوست یا جراحی سر و گردن تقریبا محال است بتوانید وارد بشوید. در دانشگاههای خیلی ردهبالا تعداد انگشتشماری میتوانند وارد شوند و اکثریت در دانشگاههای رنک پایینتر یا بیمارستانهای کامیونتی (به نوعی دولتی) برای تخصص قبول میشوند. گاهی مجبورید سالهای اول مهاجرت از جیب تغذیه کنید و پیداکردن کار مرتبط با پزشکی با درآمد معقول قبل از ورود به تخصص شدنی نیست».
اما به گفته او، مهاجرت نکات مثبتی هم دارد؛ «بعد از پایان تخصص درآمد قابل توجهی خواهید داشت؛ درآمدی شاید حدود دو برابر نیاز برای یک زندگی معمولی. اما در ایران شرایطی هست که اکثر دوستانم و خودم ترجیح دادیم به خاطرشان مهاجرت کنیم؛ بهخصوص در دوران کرونا وضعیت پزشکان بدتر هم شد. در ایران گاهی پرداختیها بهموقع نیست، به نسبت سختی کار، پرداختها مبلغ قابل توجهی نیست، حقوق دوران تخصص در ایران بسیار بسیار ناچیز است اما در آمریکا اینطور نیست».
پزشک جوان دیگری علاوه بر مشکلات مالی و شرایط سخت کاری در ایران، تجربههای منفی روزانه را که پزشکان با آنها درگیر هستند نیز عامل مهمی در مهاجرت میداند: «تقریبا همه همکارانم تجربههای منفی روزانه دارند؛ مدام میشنوند که شماها به فکر پول هستید، کار بلد نیستید و هزاران توهین مستقیم و غیرمستقیم دیگر. حتی گاهی شما در زمان طرح در بعضی مناطق، امنیت جانی ندارید. من دو ماه در دورهای که طرحم را میگذراندم هر هفته شیشههای خانهام را میشکستند. عموی من 20 سال است سوپروایزر بیمارستان است و چند سال پیش، بعد از فوت یک بیمار توسط همراهانش مورد اصابت چاقو قرار گرفت و آسیب جدی کلیه دید. برای همین است که میگویم عدم امنیت، عدم احترام و عدم دریافت بهموقع و متناسب حقوق دلایل اصلی نارضایتی همکارانم در ایران است».
او به موضوعاتی ازجمله طب سنتی و تداخل آن با روند درمان و اصرار برخی بیماران بر این موضوع هم اشاره میکند: «بعضی وقتها رفتار نادرست با بیمار و بیماری را به اسم طب سنتی به خورد مردم میدهند. جایی که من هستم هم خرافات هست، اینجا هم هزار مدل تفکر و عقیده متفاوت وجود دارد، حتی گروههایی داریم که تزریق خون را حرام میدانند. ولی بازم قابل مقایسه با وضعیت ایران نیست. به این موضوعات حتی در تریبونهای رسمی هم پرداخته میشود و من به عنوان یک پزشک، توان مقابله و آموزش در برابر این هجمه را ندارم».
اگر میشد من هم مهاجرت میکردم
گرچه شمار پزشکان مهاجرتکرده از ایران د ر سالهای گذشته کم نبوده، به نظر میرسد سودای مهاجرت در میان پزشکان روز به روز بیشتر میشود. یک متخصص مغز و اعصاب در ایران به «شرق» میگوید: «اگر امکانش بود، من هم مهاجرت میکردم».
او دلیل عمده مهاجرت پزشکان را سیاستگذاری اشتباه مسئولان این حوزه میداند و معتقد است: «افزایش شدید و بدون منطق تعداد ورودی رشتههای پزشکی باعث شده بیشتر همکاران ما مثل رشتههای مهندسی بعد از فارغالتحصیلی شغل و جایگاه مناسب نداشته باشند. نکته بسیار اثرگذار دیگر، کاهش شدید ارزش ریال و برآوردهنشدن نیازهای اولیه زندگی بسیاری از پزشکان جوان است».
او همچنین به برخی از طرحهایی که درآمد پزشکان را تحتالشعاع قرار داده ازجمله سیاستهای مالیاتی هم اشاره میکند و معتقد است این موضوعات هم در افزایش انگیزه پزشکان برای مهاجرت بیتأثیر نیست.
او ادامه میدهد: «مهمتر از همه هجمههای ناحق و دروغی است که علیه کل جامعه پزشکی هر روز شاهدش هستیم. در صورتی که قصورات و تخلفات پزشکی از سوی تعداد کمی از پزشکان رخ میدهد که اتفاقا فکر میکنم نظام پزشکی و وزارت بهداشت هم آنها را میشناسند اما شرایط برخورد با آنها را ندارند. عامل دیگری که مشوق مهاجرت پزشکان خواهد بود، مقایسه حجم کاری به نسبت درآمد در ایران و بیشتر کشورهای پیشرفته است. ضمن اینکه در دوران کرونا این اتفاقات تشدید شد و بهجز رشتههای عفونی و داخلی که بهشدت درگیر بیماری شدند، باقی رشتهها تعداد بیماران، جراحیها و درآمدهایشان نصف قبل شد».