|

لطیفه‌های پارتی

«و. آ. لیوشیتس» ایران‌شناس برجسته روس این مقاله‌ را در نشریه «منوسکریپتا اورینتالیا: نشریه بین‌المللی مطالعات اسناد شرق‌ شناسه»** به یاد احمد تفضلی نوشته است.

لطیفه‌های پارتی

وحید وحدت*

 

«و. آ. لیوشیتس» ایران‌شناس برجسته روس این مقاله‌ را در نشریه «منوسکریپتا اورینتالیا: نشریه بین‌المللی مطالعات اسناد شرق‌ شناسه»** به یاد احمد تفضلی نوشته است.

    

در آوریل 1992، جمعی از محققان، باستان‌شناسان، دانشجویان فرهنگ‌های محلی و زبان‌شناسان شاغل در دانشکده میراث فرهنگی خراسان به مطالعه بر روی سنگ نوشته‌ها و سنگ‌نگاره‌هایی پرداختند که در دره لاخ‌مزار و در نزدیکی روستای کوچ (در 29کیلومتری جنوب شرقی بیرجند) واقع بود. نتایج این تحقیقات در دو مقاله فارسی به نام «سلسله مقالات پژوهشی میراث فرهنگی کشور: سنگ‌نگاره لاخ‌مزار»1 منتشر شد. پژوهشگر برجسته ایرانی، مرحوم استاد احمد تفضلی، نسخه‌ای از این مقاله را در اختیارم قرار داد که بخش‌هایی از آن به نظرم قدری شایان توجه آمد.

از میان دره‌ لاخ‌مزار، جاده خراسان به کرمان می‌گذرد. مسافران بر روی صخره‌های لاخ‌مزار نوشته‌های بسیاری به جا گذاشته‌اند. برخی به عربی (کوفی و متأخر، مجموعا 35 مورد به تاریخ‌های 847، 891، 902، 972، 985 و 1115 هجری قمری )2، برخی به فارسی جدید (هشت نوشته که همگی موجزند و شامل اسامی افراد و عباراتی قرآنی می‌شوند) و برخی هم به پارتی هستند. دسته آخر مطول‌ترند و احتمالا متأخرترین نوشته‌های پارتی‌اند که در محدوده جغرافیای ایران می‌توان یافت. نویسندگان مقاله مذکور حجاری‌های پارتی را متعلق به قرن پنج میلادی می‌دانند. به باور آنها، پیدایش سکه‌ای به ضرب شاه کواد (448-531) در منطقه و حضور چهره همان پادشاه در تاج مردی که در سنگ‌نگاره‌های لاخ‌مزار تصویر شده، نشان از درستی تخمین آنها از تاریخ نقش‌ها دارد.

در نسخه «گزارش» این مقاله، سنگ‌نوشته‌های پارتی در شش عکس و پنج طرح برداشت شده‌اند که عموما ناخوانا هستند؛ چرا‌که بسیاری از حروف آن تغییر شکل یافته‌است. با‌این‌حال، می‌توان دریافت که در میان طرح‌های سنگ‌نوشته‌های دیگر، نسخه‌هایی (پیش‌نویس‌هایی) از همان متون پارتی قابل تشخیص هستند که با دقت (و حتی شاید بتوان گفت با دستخطی زیبا) به همان قلم و‌ روی سنگ‌های دیگر اجرا شده‌اند. در این نوشته‌ها تمایز روشنی میان «ر» و «د» (که در مورد «د» نشانی زیر حرف قرار داده شده) وجود دارد و حرف «ه» نیز به شکل خاصی نوشته شده است.

رسول بشاش شش قطعه از واضح‌ترین این متون پارتی لاخ‌مزار را نویسه‌گردانی کرده و به فارسی برگردانده است.3 او چنین استنباط کرده که این نوشته‌ها آیینی هستند و اعیاد مذهبی‌ای را روایت می‌کنند که در ستایش ایزدان راستی و درستی در آیین زرتشتی برپا می‌شده. بشاش کلمه «درودشت» به معنای محکم و درست را که در برخی از سنگ‌نوشته‌ها دیده می‌شود، به فرقه مذهبی مرتبط با مزدکیه ربط می‌دهد؛ چراکه در فارسی میانه آن‌ را به نام «دریست (درست) دینان» می‌خواندند. برای توضیح این ارتباط، بشاش به نوشته مشهوری از تاریخ‌نگار بیزانس، جان مالالاس (یوحنای مالالا)4 ارجاع می‌دهد. این نوشته درباره بندوس مانوی و سفر او به روم در عهد دیوکلسین5 است. بندوس6 که آموزه‌هایش با تعالیم مانی ناسازگار بود، از روم به ایران رفت. آموزه‌های بندوس در ایران، به باور مالالا، با نام «(تون) دارس شنون» (دین خدای خیر) شناخته می‌شود که به فارسی میانه همان دریست‌دینان است.

به عقیده بشاش، موضوع دومی که سنگ‌نوشته‌های لاخ‌مزار مورد‌ توجه قرار می‌دهند، اصلاح دو آیین زرتشتی است. یکی نوکنوار است که به آن نایور و ناور7 هم گفته می‌شود. در این مراسم که مرتبط با جشن تکلیف [سدره‌بندی] 15‌سالگی است، پسران کمربند مقدس کشتی‌بندی را دریافت می‌کنند. دیگری اجرای رسوماتی که است که در آن زرتشتیان با‌ایمان به رتبه هربد می‌رسند.

مطالعه سنگ‌نوشته‌های پارتی لاخ‌مزار مرا به این نتیجه رسانده است که آنها کمترین ارتباطی چه با آیین‌های زرتشتی و چه با دریست‌دینان مزدکی ندارند. نوشته‌های لاخ‌مزار نمونه متون شوخ‌طبعانه هستند که به‌ندرت در کتیبه‌های ایرانی دیده می‌شوند. نمی‌توان منکر این مسئله شد که این شوخی‌ها قدری ابتدایی‌اند، اما اجازه دهید چندان نسبت به لطیفه‌های پارتی قرن پنجم سخت نگیریم. نویسندگان این سنگ‌نوشته‌ها شش جوان پارتی بودند که به‌عنوان راهنما در راه‌هایی کوهستانی دره کار می‌کردند. اسامی آنها به این شرح است: مهربان (صاحب نبوغ میترا)، ویشادوینین (گشوده چشم)، اردشیر (کسی که به او قدرت و درستی عطا شده)، گردآزاد (صاحب گوی کیهانی آزادی)، پریوز نو (پیروز نو) و وهرام (بهرام). اسامی آنها چنان در سنگ‌نوشته ردیف شده که گویی «فهرست مدعوین» است [تصویر متن]. از نوشته‌ها پیداست که این جوانان آن‌قدرها هم متواضع نبوده‌اند: «مهربان [می‌گوید]: اگر ویشادوینین و مهربان کسی را در [کوه] بیابند، اوضاعش ردیف (درست) می‌شود و سرش صدای (؟)».

در سطری دیگر مشخص می‌شود که این جوانان به حرفه‌شان افتخار می‌کردند: «[اگر] مهربان و ویشادوینین بخواهند کسی را عبور دهند، تلاششان را می‌کنند تا کارش به خوبی انجام شود».

احتمالا این جوانان از اینکه با هم مطایبه کنند و به هم بخندند، لذت می‌بردند. البته به دلیلی از الاغ اردشیر چندان دل خوشی نداشتند که این مسئله را دو مرتبه به گوش جهانیان رسانده‌اند؛ یک‌ بار در یک سنگ‌نوشته سرسری و بار دیگر در نوشته‌ای که به‌روشنی و با دستی قوی بر سنگ حک شده است: «صاحب اردشیر خری گیرش می‌آید؛ خری که مخش تعطیل است (دیوانه است)».

این جوانان راهنما، از برخی توانایی‌های هنری هم بی‌بهره نبودند. دو نفر از آنها روی صخره‌ها چند تصویر شیر حک کردند. بالای یکی از آن تصاویر چنین نوشتند: «گردآزاد و مهربان این شیر ساختند». یک ‌بار، سه نفر از این جوانان تصمیم گرفتند نگارخانه سنگی‌شان را با افزود تصاویری از یک خرس گسترش دهند. بر روی یکی از این تصاویر چنین نوشته شده: «ویشادوینین، مهربان و اردشیر این خرس ساختند. و اگر هرکسی بر این خرس شراب بنوشد و [شراب را] با سرخوشی بنوشد، آن‌گاه ویشادوینین [از شادخواری] با[زش می‌دارد]».

تا آنجایی که می‌شد از عکس‌ها و برداشت‌های منتشرشده در گزارش پژوهشگران ایرانی خواند، متن‌نوشته‌های حجاری‌شده بر صخره‌های دره لاخ‌مزار به قرار بالا بود. شوربختانه، این برداشت‌ها اجازه خوانش دقیق‌تر از شماری از این‌نوشته‌ها را فراهم نمی‌کند. آن بخش‌هایی که می‌شود خواند و تفسیر کرد اما نشان از فعالیت‌های خلاقانه راهنمایان پارتی قرن پنجم دارد که لطیفه‌‌های ساده‌شان بر صخره‌های لاخ‌مزار حک شده است.

* استادیار معماری و طراحی داخلی در دانشگاه ایالتی واشنگتن

**جلد هشتم، شماره اول، مارس ٢٠٠٢، صفحه ٢٧-٣۵

پی‌نوشت‌ها:

1- رجبعلی لباف‌خانیکی، رسول بشاش؛ سلسله مقالات پژوهشی میراث فرهنگی کشور: سنگ‌نگاره لاخ‌مزار، بیرجند، 1373.

2- رجبعلی لباف‌خانیکی، گزارش بررسی سنگ‌نگاره لاخ مزار بیرجند، سلسله مقالات، صص 22-23.

3- رسول بشاش، کتیبه‌های خطی پارتی دوره ساسانی سنگ‌نگاره لاخ‌مزار کوچ، سلسله مقالات، صص 58-63.

4- John Malala ( نوشته شده م.Malalas در متن مقاله نام او به اشتباه)

5-Diocletian

6- Bundos

7- به نظر می‌رسد مقصود نویسنده «ناور» است که نخستین مرحله از مدارج پیشوایی در آیین زرتشت است که پس از آن فرد به هیربد نامور می‌شود. در این صورت، مسئله جشن سدره‌بندی هیچ موضوعیتی نخواهد داشت. م.