|

نگاهی به بازی‌های زبانی در ماجرای برکناری استادان

موضوع اخراج برخی استادان در دانشگاه‌های کشور تبدیل به یکی از مسائل و دغدغه‌های عمومی شده است. یکی از مقامات دانشگاهی کشور در این زمینه اظهار کرده که قطع همکاری با برخی از استادان به علت مشکلات اخلاقی است.

نگاهی به بازی‌های زبانی در ماجرای برکناری استادان

موضوع اخراج برخی استادان در دانشگاه‌های کشور تبدیل به یکی از مسائل و دغدغه‌های عمومی شده است. یکی از مقامات دانشگاهی کشور در این زمینه اظهار کرده که قطع همکاری با برخی از استادان به علت مشکلات اخلاقی است. او اضافه کرده رسانه‌ها مدعی می‌شوند به علت مسائل سیاسی بوده است. در همین زمینه نهادها و اشخاص متعددی مانند وزارت کشور، برخی نمایندگان مجلس، فعالان فضای مجازی هوادار دولت و همچنین سخنگوی وزارت علوم هم اظهاراتی بیان کرده‌اند.

این اظهارنظرهای مختلف و گوناگون را چگونه می‌توان فهم کرد؟ لودویک ویتگنشتاین یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان معاصر است. او دو دوره فکری دارد که با نام‌های ویتگنشتاین متقدم و متأخر شناخته می‌شود. در دوره متقدم کتابی به نام «رساله منطقی‌ فلسفی» نوشته و در آنجا توضیح می‌دهد که زبان آینه واقعیت و مشتمل بر گزاره‌هایی است که جهان را تصویر می‌کنند؛ یعنی گزاره‌ها تصویر وضعیت‌هایی در جهان هستند. اما ویتگنشتاین در دوران متأخر خود نظریه‌‌ای به نام «بازی‌های زبانی» ارائه داد. بر اساس این نظریه، زبان می‌تواند کارکردهای بسیار متنوعی داشته باشد. درواقع زبان پیکره‌ای از بازی‌های مختلف است و هر‌یک از این بازی‌های زبانی با یک شکل (فرم) از زندگی همراه است. در ماجرای اخراج استادان، قبل از همه وزارت کشور بیانیه‌ای صادر کرد. این وزارتخانه ابتدا «جریان‌هایی» را مسئول آسیب به دانشگاه دانسته؛ چراکه در راستای سیاسی‌بازی و بهره‌برداری‌های جناحی و انتخاباتی بوده است. به نظر این وزارتخانه معدود استادانی که دچار رکود علمی بوده‌اند، نقش مهمی در نمایش‌های رسانه‌ای و بی‌اخلاقی سیاسی داشته‌اند؛ بنابراین اقدام وزارت علوم در حذف آنها کاملا بر مبنای موازین قانونی و اداری و البته وظیفه‌ای انقلابی بوده است. اما این پاسخ چندان مورد قبول جامعه علمی و دانشگاهی قرار نگرفت.

تعداد بسیار زیادی از افراد جامعه دارای تحصیلات دانشگاهی بوده و فضاها، محیط، تعاملات و هویت دانشگاهی را تجربه کرده‌اند. به ‌همین‌ خاطر به تعبیر ویتگنشتاین باید بازی زبانی دیگری انجام شود. باید ارتباط بین سخن‌گفتن با زبان و فعالیت‌های غیرزبانی مشخص شود. به طور کلی زبان صورت‌های مختلف زندگی افراد یک جامعه را انعکاس می‌دهد و ماهیتی کاملا اجتماعی دارد. هر «بازی زبانی» واردشدن به گونه‌ای از فعالیت‌های جمعی و اشتراکی است. در حقیقت، زبان نوعی زندگی در جامعه یا شیوهایی از زندگی است. با این اوصاف می‌توان انواع بازی‌های زبانی را اجرا کرد؛ ولی قواعد بازی‌های گوناگون با یکدیگر تفاوت دارند و بر بازی‌‌های زبانی دیگر تطبیق‌پذیر و تعمیم‌دادنی نیست.

به عبارت دیگر نباید دنبال قواعدی باشیم که در تمام بازی‌های زبانی مشترک باشند. دقیقا در همین‌جا‌ست که امکان اجرای انواع بازی‌های زبانی برای دست‌اندرکاران فراهم می‌شود. برای مثال آن مقام دانشگاهی که در ابتدای این یادداشت به اظهارات او اشاره شد، بازی‌های خود را معطوف به مقررات نظام دانشگاهی کرده است. او می‌گوید دانشگاه برای رسیدگی به اختلافات بین ذی‌نفعان دانشگاه، سازوکارهای رسمی و مستقلی دارد. او سپس تلاش می‌کند که برخی از این سازوکارها را بیان کند؛ اما این ارجاعات عمدتا نامأنوس است.بااین‌حال، هدف اصلی نیز همین نامأنوس‌بودن آن برای عامه مردم است؛ چراکه مخاطب این بازی خاص صرفا قشر استاد دانشگاه و کارکنان بخش دانشگاهی است. سخنگوی وزارت علوم نیز بازی زبانی خود را آغاز کرد. این بار مخاطب این بازی همانا اقشاری هستند که سابقه تحصیلات دانشگاهی دارند. بازی این سخنگو هم‌زمان معطوف چند ساحت مختلف است. ابتدا سویه‌های آماری و عددی مطرح می‌شود. او می‌گوید دولت قبلی سه هزار نفر از استادان را اخراج کرده، حال آنکه دولت متبوع او ۵۸ نفر (یا نزدیک به همین تعداد) را اخراج کرده؛ پس این آمار در مقابل آمار دولت قبلی «هیچ است». گویی انگار از سه هزار دستگاه صنعتی یا ۵۸ اتومبیل یاد می‌شود. بعد اضافه می‌کند که از آن 

۵۸ نفر، سه نفر مربوط به دانشگاه‌های علوم پزشکی هستند که به وزارت علوم ارتباطی ندارند و ۱۷ نفر دیگر مربوط به دانشگاه آزاد هستند که همان دانشگاه باید پاسخ دهد. در نهایت به رقم ۳۸ نفر می‌رسد. در مرحله بعد بازی زبانی سخنگو وارد ساحت مصادیق می‌شود. 

اما چرا این مصداق‌سازی تا این اندازه مهم است؟ زیرا به باور ویتگنشتاین، معنای بیان سرتاسر وابسته به این است که ما آن را چگونه به کار ببریم. در اینجا سخنگو توضیح می‌دهد که تعدادی از فهرستی که ادعا شده اخراج شده‌اند، اساسا بازنشسته شده‌اند، تعدادی هم پرونده قضائی خارج از وزارت علوم دارند. همچنین تعدادی استعفای شخصی داده و کنار رفته‌ یا تغییر مدیریتی رخ داده و این عده جابه‌جا شده‌اند. عده‌ای اصلا هیئت‌ علمی نبوده و قرارداد حق‌التدریس داشتند. تعدادی هم در هیئت انتظامی اعضای هیئت علمی «به دلایل مختلف» پرونده دارند و  قس علی‌هذا. ویتگنشتاین معتقد است معنای کلمات در یک جمله، با توضیحات وابسته به زمینه و بافت معنا مشخص می‌‌شود، نه با ارجاع به تعیین شرایط صدق. شارحان توضیح داده‌اند که به تعبیر ویتگنشتاین متأخر، واژه‌ها با هاله‌‌هایی از معانی بی‌پایان احاطه شده؛ بنابراین معنای هر واژه را نحو‌ه استعمال آن در جمله، یعنی «سیاق جمله»، تعیین می‌‌کند و باید معنای زبان را با زیست‌کردن در یک زبان درک کرد. این زیست‌کردن در این ماجرا به این معناست که برای توجیه‌پذیری برکناری استادان باید این فهم را در ساحت‌های مختلفی ایجاد کرد. همگان به‌خوبی می‌دانند که با تغییرات مدیریتی امکان کنار گذاشته‌شدن افراد وجود دارد (سخنگو ترجیح داده واژه «جابه‌جایی» را به کار ببرد) یا اینکه هرکسی در دستگاه قضائی دارای پرونده باشد، پیشاپیش امتیاز منفی را در کارنامه خود ثبت کرده است. و از همه طبیعی‌تر نیز بازنشسته‌شدن افراد است که همواره اتفاق می‌افتد. این مصادیق به گونه‌ای ارائه می‌شود که همه چیز را عادی و نرمال نشان دهد. زبان مانند کنش‌های اجتماعی‌ است که هرکدام از کاربردهایش بر غرض و مقصودی خاص دلالت دارد. وزارت کشور از نظر سیاسی وارد بازی می‌شود. سخنگوی وزارتخانه بازی آمار و مصادیق را اجرا کرده و آن مقام دانشگاهی نیز بازی زبانی تخصصی را پیش می‌برد. به این ترتیب است که تلاش می‌شود معناهای مشخصی از جهات مختلف برای موضوع برکناری استادان متعین شود.