|

آداب نشستن در تئاتر

اگر شما هم اهل تئاتردیدن باشید، حتما چند جمله کلیدی درباره این مکان بارها و بارها به گوشتان خورده است؛ مثلا اینکه خاک صحنه حرمت دارد، فلانی خاک صحنه خورده است. یا اینکه چند عادت ویژه تئاتربین‌ها در شما هم وجود دارد؛ اینکه دیر نمی‌رسید چون می‌دانید درهای سالن رأس ساعت بسته می‌شود و همچنین وسط اجرا تصمیم نمی‌گیرید سالن را ترک کنید، چون می‌دانید تردد در میانه اجرا ممنوع است مگر به شرایط اضطراری. جمله همیشگی تلفن‌های همراه خود را خاموش کرده یا روی حالت پرواز بگذارید هم که دیگر آن‌قدر گفته و شنیده شده است که ملکه ذهن‌مان شده است.

اگر شما هم اهل تئاتردیدن باشید، حتما چند جمله کلیدی درباره این مکان بارها و بارها به گوشتان خورده است؛ مثلا اینکه خاک صحنه حرمت دارد، فلانی خاک صحنه خورده است. یا اینکه چند عادت ویژه تئاتربین‌ها در شما هم وجود دارد؛ اینکه دیر نمی‌رسید چون می‌دانید درهای سالن رأس ساعت بسته می‌شود و همچنین وسط اجرا تصمیم نمی‌گیرید سالن را ترک کنید، چون می‌دانید تردد در میانه اجرا ممنوع است مگر به شرایط اضطراری. جمله همیشگی تلفن‌های همراه خود را خاموش کرده یا روی حالت پرواز بگذارید هم که دیگر آن‌قدر گفته و شنیده شده است که ملکه ذهن‌مان شده است.

اما این بدیهیات که بدان اشاره شد، این روزها خیلی هم در عمل بدیهی نیستند. در چند مدت اخیر نشده است که برای دیدن اجرائی به سالنی اعم از دولتی یا خصوصی بروم که اجرا سر ساعت اعلام‌شده شروع شود. دیگر نه خبری از ورود‌ چند دقیقه قبل از شروع است و نه آغاز نمایش در رأس ساعت. حتی کار به جایی رسیده است که ورود به سالن با 40 دقیقه تأخیر را هم تجربه کرده‌ام. از زمان ورود تا استقرار تماشاگران هم قاعدتا زمانی صرف می‌شود که گاه خود این روند به 15 دقیقه می‌رسد. ولی ای‌ کاش مسئله با همین تأخیر در ورود و استقرار تماشاچیان فیصله می‌یافت. پیش می‌آید که تا دقایق اولیه اجرا نیز هنوز افراد می‌آیند و با سروصدا و نور گوشی‌های تلفن به دنبال جای استقرار خود می‌گردند. در مواردی که با دست‌اندرکاران اجرا یا سالن‌ها درباره این مسئله سر صحبت باز شده است، می‌گویند تعداد افرادی که با تأخیر می‌رسند، به اندازه‌ای شده است که اگر قرار باشد اجرا رأس ساعت آغاز شود، احتمالا با سالن نیمه‌خالی و حجم زیاد افراد که پشت در مانده‌اند مواجه می‌شوند که نارضایتی ایجادشده از سوی دیرآمدگان! برایشان تبلیغ منفی است؛ بنابراین درنهایت این چارچوب‌های اصولی تئاتر است که باید به نفع این افراد عقب‌نشینی کند. همچنین پیش آمده است که دیرآمدگان با داد و قال فضا را تا اندازه‌ای متشنج می‌کنند که برای پرهیز از درگیری، تأخیر در اجرا ناگزیر شده است.

در کنار آسیبی که بدان اشاره شد، هنوز هم هستند کسانی که با وجود تذکرهای چندباره پیش از شروع اجرا مبنی بر لزوم خاموش‌کردن تلفن‌های همراه حتی حاضر به قراردادن گوشی در حالت سکوت نمی‌شوند و صدای زنگ موبایلشان مُخل تمرکز بازیگران و تماشاگران است. گاه پیش می‌آید صاحب تلفن حتی به‌سرعت هم تلفن در حال زنگ‌خوردن خود را ساکت نمی‌کند؛ اگر البته تصمیم به پاسخ‌دادن و صحبت‌کردن با آن را نداشته باشد.

اینکه در ابتدای هر اجرا خواسته می‌شود تلفن‌ها خاموش یا روی حالت پرواز قرار گیرند، زیرا امکان نویزانداختن روی سیستم صوتی سالن وجود دارد، تنها دلیلی نیست که تماشاچیان لازم است این کار را انجام دهند بلکه این دستورالعمل باعث می‌شود خودشان هم با تمرکز و آرامش بیشتر به تماشای اثر بنشینند. البته قراردادن گوشی روی حالت سکوت هم آسیب دیگری است که این روزها برای کسی که می‌خواهد با تمرکز اثری را ببیند تبدیل به یک معضل شده است. شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که در سالن تاریک تئاتر از گوشه‌های مختلف نورهایی می‌بینید؛ تلفن‌هایی که صاحبان‌شان از آنها دل نکنده‌اند. اگر یکی از آنها کنار دست‌تان نشسته باشد و هر از چند گاهی نور موبایلش که زنگ خورده یا پیامی برایش رسیده است، مخل تئاتر دیدن‌تان شده است، بدانید که با هم همدردیم. امان از زمانی که ویبره گوشی نیز فعال باشد! اما اگر فکر کردید ماجرای تلفن‌های همراه تمام شده است، سخت در اشتباهید زیرا ساعت‌های هوشمند هم امروزه راه ارتباطی بغل‌دستی شما با گوشی داخل کیف یا جیبش را برقرار می‌کند. باور کنید همین شب گذشته دو ساعت هوشمند در دستان زوج بغل‌دستی بنده نقش دو کرم شب‌تاب را بازی می‌کردند.

در روزهای نه خیلی دور بردن انواع خوراکی به سالن تئاترهای حرفه‌ای ممنوع بود ولی گویا این ممنوعیت هم دیگر برداشته شده یا خیلی سختگیرانه با آن برخورد نمی‌شود. صدای بازکردن پاکت چیپس و پفک این روزها دیگر خیلی ترسناک و قبیح نیست؛ حتی پیش می‌آید پای کسی به بطری شیشه‌ای خورده و صدای به زمین افتادن آن در میانه اجرا طنین‌انداز شده است.

حال با چنین ماجراهایی شاید خیلی سانتی‌مانتال باشد که از پچ‌پچ افراد حین اجرای نمایش دلگیر شد. این‌هم یک صدایی بین آن همه صدای دیگر. حتما دارند درباره چیزهای مهمی گپ و گفت می‌کنند. یا شاید هم من خیلی سخت‌گیر و زودرنج و اولدفشن شده‌ام و باید شرایط جدید را بپذیرم!