پسا زلزله
مهمترین دستاورد زلزلههای بزرگ ایران در گفتوگو با مهدی زارع، رئیس مرکز پیشبینی زلزله پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی
زلزلههای ۷.۲ ریشتری بوئینزهرا در سال ۱۳۴۱ با 10هزار کشته، زلزله طبس با شدت ۷.۷ ریشتر در سال ۱۳۵۷ با 19هزار و 600 کشته، زلزله رودبار و منجیل در سال ۱۳۶۹ با شدت ۷.۴ ریشتر با 35هزار نفر کشته، زلزله بم در سال ۱۳۸۲ با قدرت ۶.۵ ریشتر با 41هزار کشته، زلزله اهر و ورزقان در سال ۱۳۹۱ با شدت ۶.۲ ریشتر و ۲۵۰ کشته و زلزله کرمانشاه در سال ۱۳۹۶ با شدت ۷.۳ ریشتر و ۵۷۴ نفر کشته از مرگبارترین سوانح جهان در طول شش دهه گذشته شناخته میشوند که آثار مخرب آن همچنان باقی است.
آسیه اسحاقی: زلزلههای ۷.۲ ریشتری بوئینزهرا در سال ۱۳۴۱ با 10هزار کشته، زلزله طبس با شدت ۷.۷ ریشتر در سال ۱۳۵۷ با 19هزار و 600 کشته، زلزله رودبار و منجیل در سال ۱۳۶۹ با شدت ۷.۴ ریشتر با 35هزار نفر کشته، زلزله بم در سال ۱۳۸۲ با قدرت ۶.۵ ریشتر با 41هزار کشته، زلزله اهر و ورزقان در سال ۱۳۹۱ با شدت ۶.۲ ریشتر و ۲۵۰ کشته و زلزله کرمانشاه در سال ۱۳۹۶ با شدت ۷.۳ ریشتر و ۵۷۴ نفر کشته از مرگبارترین سوانح جهان در طول شش دهه گذشته شناخته میشوند که آثار مخرب آن همچنان باقی است. وقوع زلزله رودبار، بم، سرپل ذهاب و دیگر زلزلههای بزرگ یک چیز را نشان میدهد و آن اینکه خطر وقوع زلزلههایی بزرگ با قدرت تخریب بالا همچنان بیخ گوش بسیاری از مردم ایران است. شاید بتوان مهمترین دستاورد زلزلههایی همچون رودبار و بم را تدوین آییننامههایی برای افزایش ایمنی سازهها در برابر زمینلرزه برشمرد، اما در چنین شرایطی شاید بهتر آن باشد که در کنار افزایش آمادگی در برابر زلزله، از تجربیات زلزلههای مهیب در کشور بیشتر و دقیقتر استفاده کرد. مهدی زارع، رئیس مرکز پیشبینی زلزله پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی معتقد است که در کشور ما پس از زلزلههایی همچون رودبار و منجیل و بم گامهای بسیار مهمی در تدوین آییننامه و دستورالعملهای ایمنی ساختمانها در برابر زلزله و مدیریت سوانح برداشته شده که البته تا رسیدن به نقطه ایدهآل فاصله بسیار زیادی باقی مانده است. با او گفتوگوی کوتاهی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
در طول دهههای اخیر زلزلههای بزرگ و مخربی در کشور رخ داده که آثار آن همچنان باقی است. این رخدادها چقدر باعث شده که قوانین ساختوساز تغییر کند یا قوانین جدید در این حوزه تصویب شود؟
زلزلهها همیشه در طول تاریخ تلفات جانی و خسارات مالی فراوانی را در مناطق مختلف به وجود آوردهاند. ایران نیز با توجه به موقعیت جغرافیایی خود گسلهای فعال زیادی دارد که تقریبا میتوان گفت همگی توانایی ایجاد زلزلههای بزرگ را دارند. ازاینرو اهمیت بحث مقاومسازی ساختمانها در برابر زلزله چندین برابر میشود. این اتفاقات افتاده است، آییننامه ایمنی ساختمانها در برابر زلزله یا استاندارد 2800 که مجموعه قوانین سازهای برای طراحی لرزهای سازه در برابر زلزله است، در سال 67 از سوی دولت مصوب شد و مبنای قانون پیدا کرد. تا آن موقع در مجلس چیزی تصویب نشده بود. وقتی زلزله منجیل در آخر خردادماه سال 69 رخ داد، پس از آن در سال 70 قرار شد ستاد حوادث غیرمترقبه زیر نظر وزارت کشور تشکیل شود و قانون تشکیل ستاد حوادث غیرمترقبه که بعدها به سازمان مدیریت بحران کشور تبدیل شد برگرفته و تحت تأثیر زلزله سال 69 منجیل بود. در واقع تا قبل از این زلزله ما دستورالعمل ویژه و مشخصی برای ساختوساز ایمن در برابر زلزله نداشتیم. بعد از آن تأکید میشود که باید آییننامه 2800 جدی گرفته شود و جدی گرفتهشدن آییننامه 2800 پس از زلزله منجیل مورد توجه ویژه قرار گرفت. در مجموع این مقررات تأثیر زیادی در افزایش ایمنی ساختوسازها داشت. بعد از زلزله بم نیز که 5 دیماه سال 82 رخ داد، مسئله بهسازی و مقاومسازی ساختمانها در کشور مطرح و در قانون برنامه چهارم توسعه لحاظ شد؛ بهطوری که یک بند بسیار مفصل به زلزله اختصاص داده شد که تحت تأثیر زلزله بم بود و مسئله مقاومسازی بهصورت پررنگ در آن مطرح شد و نوسازی مدارس خیلی جدی گرفته شد که در این زمینه در دهه 80 و قدری در دهه 90 کارهای بسیاری انجام شد. در واقع میتوان این رخدادها را که اتفاقات مهمی رقم زدند و تلفات چند هزار یا چند ده هزار نفری داشتند، به عنوان منشأ تصویب قانون یا مقرراتی دید که در زمینه زلزله باید مورد توجه قرار بگیرد. در واقع این قوانین، مقررات و دستورالعملها باید از سوی تمامی سازندگان و طراحان ساختمانها رعایت شود.
آیا این تجربه در کشورهای دیگر هم وجود دارد؟
در ترکیه اولین بار پس از زلزله سال 1939 ارزنجان قبل از جنگ جهانی دوم، در سال 1940 یعنی 83 سال پیش مقرراتی از ایتالیا الگوبرداری کردند و گفتند که این مقررات باید رعایت شود و به همین دلیل در مستندات ترکیه گفته میشود آییننامههای ساختمانی برای زلزله سابقهای بیشتر از 80 سال دارد و آن را به زلزله سال 1939 ارزنجان و کاری که در سال 1940 کردند ربط میدهند که مربوط به مقررات ایتالیا است و بعدا در طول زمان آن را به صورت آییننامه تغییر دادند. تقریبا به همین ترتیب که ما در ایران آییننامه داریم، آنها نیز با همان روال به مقررات کشور ترکیه اضافه کردند.
در بسیاری از کشورهایی که مانند ایران لرزهخیز هستند، وقوع زلزلههای بزرگ سبب شده تا آمادگی در برابر زلزله افزایش یابد. آیا وقوع رخدادهای بزرگ در ایران نیز موجب افزایش آمادگی در برابر زلزله شده است؟
درباره آمادگی در برابر زلزله باید سنجش انجام داد؛ به طور مثال پس از زلزله بم در سال 1382 اتفاقات زیادی در جهت مثبت صورت گرفت و نسل جدیدی از افراد تحصیلکرده به این موضوع توجه کردند، حتی اگر در شاخههای دیگری بهطور تخصصی کار میکردند اما به دلیل زلزله بم روی مسئله زلزله متمرکز شدند؛ بنابراین یک نسل متخصص بعد از زلزله بم داریم که اتفاق مهمی است و همین نسل جدیدی که آمدند کارهای گوناگونی انجام دادند از جمله برگزاری کارگاه و دورههایی که در سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران تحت عنوان دوام (داوطلب واکنش اضطراری محلات) در دستور کار قرار گرفت و انجام شد که اصول اولیه ایمنی و ارزیابی ایمنی را حتی به مردم عادی در این قالب آموزش میدادند و نسل پس از زلزله بم بود که توانست این کار را انجام دهد. در شهر تهران هم کار خوبی با اجرای طرح دوام در راستای افزایش آمادگی انجام شده است، ولی اینکه آیا آمادگی ما 10 سال پس از زلزله بم با 10 سال قبل از آن در جامعه بیشتر است یا نه، را باید به خیلی از مسائل ربط داد؛ اینکه جمعیت زیادی که اضافه شده و توسعهای که در کشور داده شده چقدر بر پایه و با توجه به ریسک بوده است؛ لذا این موارد بسیار مهم است و باید به آنها توجه کرد.
نتیجه این اقدامات به افزایش آمادگی در برابر زلزله منجر شده است؟
اینکه نتیجه این کارها آیا به افزایش آمادگی در برابر زلزله انجامیده یا نه را باید با سنجش و ارزیابی عدد و رقم درآورد و بدون ارزیابی و سنجش خیلی سخت است که بگوییم آیا با اجرای برنامه دوام، محلات تهران در برابر زلزله آمادگی بیشتری دارند یا خیر.
در زلزلههای بزرگی که در سالهای گذشته اتفاق افتاده، هنوز آثار ویرانی این زلزلهها در مناطق زلزلهزده قابل مشاهده است و خیلی زمان میبرد تا آثار خرابی آن از چهره شهرها پاک شود. این موارد را میتوان هنوز در شهرهای سرپلذهاب و سایر مناطقی که زلزله در آن رخ داده است، مشاهده کرد. آیا در کشورهای دیگر هم آثار ویرانی زلزلهها به مدت طولانی باقی میماند؟
یکسری از آثار و آوار زلزله را در همان ماههای اول به دلیل اینکه محلات و مناطق را به شرایط نسبتا عادی و اولیه برگردانند، پاک کرده یا جابهجا میکنند. برخی از خرابیها به دلایل مختلف از جمله اینکه مالک شخصی دارد و به سبب اختلافی که بین وراث وجود دارد باقی میماند، بهطور مثال سالها پس از زلزله بم دیده میشد که برخی بناهای نیمهخراب به همان ترتیب باقی مانده است. البته این موضوع کشور به کشور هم فرق میکند؛ برای نمونه در کشور ژاپن بسیاری از این آثار ظرف چند هفته و حداکثر یک یا دو ماه بهطورکلی پاکسازی میشود و کنار میرود؛ مگر در جاهایی که عمدا به عنوان موزه، یادبود و یادآوری باقی میگذارند. ولی این برطرفشدن و پاککردن آثار زلزله در کشورهایی مثل ایران و ترکیه بسته به اینکه در شهر مرکز استان یا شهر کوچکتر و حاشیهای رخ داده باشد بین شش ماه یا گاهی سه تا چهار سال میتواند طول بکشد. در کشور ترکیه هم پس از هفت ماه که از آن زلزله بزرگ میگذرد، بسیاری از آوارهای بزرگ را جابهجا کردند و برخی از ویرانهها همچنان باقی است؛ چون باید تکلیف بازسازی آنها مشخص شود. بهطور معمول در جاهایی مثل ایران و ترکیه اینطور است که ماهها و گاهی چند سال طول میکشد تا چهره آن منطقه به یک چهره کاملا جدید و نو تبدیل شود. در کشورهایی مثل ایران و ترکیه سه یا چهار سال را باید برای پاکسازی انتظار داشت. در زلزله ازمیر در سال 1999 یکسالونیم بعد از آنکه من از محل زلزله بازدید کردم، خیلی از آثار خرابیها همچنان بود و اکنون هم که رصد میکنم همچنان بعضی از قسمتهای تخریبشده، باقی است.