تجلی عزلت جمعی
ورود فوتبالیست مشهور به ایران و اقامتش در یک هتل و آنگاه هجوم مردم برای دیدار او، تبدیل به یکی از مهمترین موضوعات رسانههای اجتماعی و پیامرسانها شده است.
ورود فوتبالیست مشهور به ایران و اقامتش در یک هتل و آنگاه هجوم مردم برای دیدار او، تبدیل به یکی از مهمترین موضوعات رسانههای اجتماعی و پیامرسانها شده است. تصاویر صعود مردم از یک تپه با شیب زیاد (که در صورت افتادن از آن ارتفاع خطر مرگ به دنبال دارد) را چگونه باید فهم کرد؟ جامعهشناسان، سیاستمداران، فوتبالیها، امنیتیها، مردمشناسان، سلبریتیها و خلاصه هرکدام از حوزههای علوم اجتماعی امکان ارائه پاسخ خود را دارند. درعینحال این موضوع را میتوان از طریق نشانهشناسی هم واکاوی کرد. نشانهشناسی صرفا مطالعه معناها و روابط متون نیست، بلکه روابط بین صورتهای نمودی و صورتهای محتوایی هم میتواند موضوع مطالعه این علم باشد که اصطلاحا آن را «معنا در عمل» مینامند که به معنای فعالیتهای اجتماعی و مورد استفاده برای کنترل و مدیریت معناست. گفته شده که هتل محل اقامت رونالدو شرایط عادی نداشته و انبوه طرفداران رونالدو به حدی بوده که توانستند از موانع امنیتی عبور کرده و درهای هتل را شکسته و به داخل هجوم ببرند. آنها حتی در ستایش رونالدو شعارهایی هم دادهاند. اگر این کنشها معطوف به کسب سود و انتفاع مادی بود، امکان توجیه آن وجود داشت؛ اما اینهمه تلاش فقط برای دیدن و رؤیت بیواسطه یک سلبریتی فوتبالی است که احتمالا برای شخص عادی هیچ سود ملموسی به همراه ندارد و چهبسا تماما ضرر است. در نشانهشناسی اساسا هر نشانه را مرکب از دو وجه «دال» و «مدلول» میدانند. اولی مبنای مادی دارد و تصویری آوایی است و دومی نشانهبنیاد است و یک مفهوم به حساب میآید. این دو مؤلفه از هم جدا و مستقل نبوده و به تعبیری مانند دو روی یک کاغذ هستند. نمیتوان اندیشه را از آوا جدا دانست. ترکیب این دو در قالب «نشانه» ساختار مییابد. میتوان «دال» را در جهان خارج یافت؛ اما «مدلول» یک وجه معنایی دارد که در ذهن اشخاص جریان دارد. این دوسویهبودن نشانه به واسطه یک پیوند متداعی ارتباط تنگاتنگ ذهنی پیدا میکند. اکنون این کنشهای مردم عادی برای دیدار با رونالدو را میتوان در نظام «دال» و «مدلول» مفهومسازی کرد. در اینجا رونالدو یک «دال» است؛ اما این «دال» به چه چیزی دلالت دارد؟ چه چیزهایی را میتوان «مدلول» این «دال» برشمرد؟ در روزگار حاضر بسیاری از مردم عادی از ارتباطات اینترنتی و ماهوارهای برخوردار هستند. آنها بهراحتی میتوانند سوار بر بالهای اینترنت و ماهواره به هر نقطه از جهان عزیمت کنند. بسیاری از مردم (بهویژه جوانان و هواداران فوتبال) اطلاعات دقیقی از زندگی، تمرینات ورزشی، روابط خانوادگی، رژیمهای تغذیهای، شیطنتهای عاطفی و برند لباسهای زیر و روی رونالدو دارند. حتی کوچکترین زوایای ظاهری چهره این فوتبالیست از چشم این هواداران به دور نیست. آنها در هر لحظه که اراده کنند، میتوانند تصاویر و ویدئوهای رونالدو را با بهترین کیفیت در مقابل خود ظاهر کنند. اکنون سؤال دیگری مطرح میشود که چرا با اینهمه توسعه اینترنت و فناوریهای وابسته به آن، دیدار با رونالدوی واقعی اینهمه مهم میشود که شخص حتی خطر مرگ را به جان میخرد تا شاید فقط چند ثانیه به دیدار او نائل شود؟ در اینجا باید بهصراحت اظهار کرد که اینترنت و فضای مجازی رأسا عامل و مشوقی برای همین کنش است. تغییرات و دگرگونیهای نگرشی و ارزشی در فضای مجازی یکی از مؤلفههای تغییرات وسیع اجتماعی است که در جامعه در حال گذار ما در حال شکلگیری و بازتولید بوده و درعینحال ظاهرا از هرگونه مهار محدودیتهای بیرونی آزاد است. اما این فقط ظاهر قضیه است و در بطن ماحرا، مردم در عین اینکه از ارتباطات اینترنتی برخوردار هستند، ولی با انواع و اقسام محدودیتها دستوپنجه نرم میکنند. آنها باید اینترنت گران بخرند. اغلب پلتفرمهای معتبر جهانی (نظیر یوتیوب، توییتر، فیسبوک، اینستاگرام و نظایر آن) مسدود هستند. آنها مجبور به انتخاب از بین «انتخابشدهها» هستند. هیچکس از آنها سؤال نکرده که کدام پلتفرم با انتظارات آنها سازگارتر است، بلکه آنها را مجبور کردهاند که از بین چند گزینه محدود دست به انتخاب بزنند. در صورت عدول از این انتخابهای تحمیلی، باید هزینه این کار خود را به صورت مصرف چند برابر اینترنت بپردازند. مردم برای دیدار رونالدو از سربالایی سعادتآباد و تپههای اطراف هتل بالا نرفتهاند، بلکه در حال عبور از دیوار بلند انزوا هستند. آن «مدلول» که رونالدو به آن منتسب است، چیزی جز تجلی عزلت جمعی نیست. این تجرد عمومی را باید در لایههای گوناگون زیست اجتماعی جستوجو کرد. دال و مدلول «رونالدو» و «انزوا» صرفا یک رابطه دلالتگری ندارند، بلکه تولیدکننده حقیقت مشخصی هستند که حاصل عملکرد لایههای متفاوت دخیل در تولید و تفسیر واقعیت است. انتظام این لایهها از نظر خطوط حائل صورت میگیرد، ولی قطعیت از پیش تعیینشدهای بر آنها حاکم نیست. به هر تقدیر نباید فراموش کرد که این «انزوا» در استقبال از یک سلبریتی چگونه مخاطرهآمیز عمل کرده است و این رفتار پرخطر باید بررسی و واکاوی شود.