|

تقدیم به روح پاک شلر

پردیس ربیعی: هفدهم شهریور سال گذشته خبری منتشر شد مبنی بر اینکه زنی ۳۶‌ساله به نام شلر رسولی در حادثه‌ای و از ترس اینکه مورد تجاوز یک مرد قرار بگیرد، خود را از پنجره به پایین پرتاب کرد و درگذشت. این اتفاق تلخ در آن زمان بازتاب گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی داشت. نویسنده این گزارش یک سال پس از واقعه به سراغ خانواده شلر رفته و درباره پرونده و آنچه گذشت، با همسر او گفت‌وگویی کرده که در ادامه خواهید ماند.

تقدیم به روح پاک شلر

پردیس ربیعی: هفدهم شهریور سال گذشته خبری منتشر شد مبنی بر اینکه زنی ۳۶‌ساله به نام شلر رسولی در حادثه‌ای و از ترس اینکه مورد تجاوز یک مرد قرار بگیرد، خود را از پنجره به پایین پرتاب کرد و درگذشت. این اتفاق تلخ در آن زمان بازتاب گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی داشت. نویسنده این گزارش یک سال پس از واقعه به سراغ خانواده شلر رفته و درباره پرونده و آنچه گذشت، با همسر او گفت‌وگویی کرده که در ادامه خواهید ماند.

اکنون یک سال از روزی که تو در بیمارستان کوثر سنندج به دلیل مرگ مغزی جان سپردی، گذشته است. زمان بازگشایی مدارس کم‌کم نزدیک می‌شود و دخترک و پسر نوجوانت آماده برگشتن به مدرسه می‌شوند، اما در خانه‌ای که حالا سایه نبودنت بر هر چیزی سنگینی می‌کند؛ همان حرف همسرت که می‌گفت: «بدون شلر، خانه سوت و کور است. بچه‌ها هر شب خانه یکی از خواهر و برادرهایم هستند».

همسرت نمی‌تواند حتی دو کلمه بدون بغض زجری که بر تو رفته بر زبان جاری کند؛

«حق شلر، خون شلر پایمال شد! تمام شد و رفت. این وسط تنها کسی که بدبخت شد و سرگردان، من و بچه‌هایم بودیم. دیگر دادگاه و نتیجه و اینها هیچ دردی از من دوا نمی‌کند. شلر پاک بود، مهربان و قانع. برای من رفیق بود. صمیمیتی را که بین ما دو نفر، بین ما دو رفیق جاری بود، نمی‌توانستم بین هیچ زوج دیگری ببینم. ۲۰ خرداد ۱۳۶۴ به دنیا آمده بود و سال ۱۳۸۰ ما با هم ازدواج کردیم. شلر دختردایی مادرم بود. عین ۲۱ سال برای من نه‌تنها همسر که رفیق هم بود».

شلر و همسرش چند وقت پس از ازدواج‌شان به تهران مهاجرت کردند و سپس پس از مدتی به مریوان بازگشتند. «گوران قادری» مردی بود که در همسایگانی شلر و سلام (نام همسر شلر) زندگی می‌کرد. گوران، به بدنامی و انجام اعمال خلاف شهره محله بود. داستان از آنجایی شروع شد که گوران به علت وخامت حال همسر باردارش به قصد گرفتن کمک به شلر رجوع می‌کند. شلر هم ماشین در اختیارش بود و هم رانندگی بلد بود. همسر گوران با شلر به بیمارستان می‌رود و حتی شلر در بیمارستان با کد ملی خودش برای همسر گوران پذیرش می‌گیرد. پس از بهبود حال همسر گوران و بازگشت او به منزل، گوران با او به بحث می‌پردازد و همسر گوران خانه را ترک می‌کند و به منزل پدرش می‌رود.

گوران شرایط را مهیا می‌بیند و به سمت منزل شلر می‌رود. در را می‌کوبد. شلر در حال خواندن نماز عشا بود، از نماز بلند می‌شود و به سمت در می‌رود. گوران را پشت در می‌بیند که با حالتی مضطرب ایستاده. از او می‌پرسد چه شد و گوران می‌گوید که حال همسرم دوباره بد شده. باید به بیمارستان برود. شلر بهانه‌ای می‌آورد و از رفتن به منزل گوران سر باز می‌زند. گوران مجددا در را می‌زند و شلر این بار بهانه فرزندانش را که خواب بودند، می‌آورد. گوران می‌گوید ایرادی ندارد. بچه‌هایت را هم بیاور. شلر یک دختر و یک پسر داشت. بچه‌ها همراه با مادرشان می‌روند و در میانه راه، در یک چشم به‌هم‌زدن گوران سلاح خودش را در‌می‌آورد و شلر را به اجبار به خانه خود می‌برد. شلر درست همان‌جا که دید خبری از همسر گوران نیست، پی به نقشه گوران می‌برد. بچه‌ها از ترس دیدن صحنه‌ای که گوران با سلاح مادرشان را به خانه خود برد، جیغ و فریاد می‌زنند و همسایه‌ها را خبر می‌کنند.

اظهارات سلام شهیدی، همسر شلر

«گوران شر بود، از اوباش بود. همه بارها شاهد آزار و اذیت‌های او بودند. با خود چاقو به همراه داشت. کولبرها را در میانه راه اذیت می‌کرد و از آنها دزدی می‌کرد. می‌گویند شلر از پنجره خودش را پرت کرده. آخر چه خودکشی‌ای؟ شما باور می‌کنید شلر خودش را کشته باشد؟ شلر کمک می‌خواست و برای همین به لب پنجره آمد. بچه‌های من هر دو شاهد بودند. مگر پسر و دختر من دروغ می‌گویند؟ اینها بچه‌اند، بچه‌ها که دروغ نمی‌گویند. یک بار گفت مست بودم و متوجه نشدم چه اتفاقی افتاد، اما بعد به درخواست خودش صحنه مرگ شلر را هم بازسازی کرد. با اینکه قبل از بازسازی صحنه می‌گفت که مست بوده است، اما همه جزئیات را شرح داد و فقط در مورد نحوه مرگ شلر دروغ گفت. گفت شلر خودش را پرتاب کرد. بازپرس به او گفت تو چطور ادعا می‌کنی مست بودی در حالی که همه جزئیات را شرح می‌دهی؟!

اکنون یک سال گذشته. برای حمل اسلحه جدا، برای حبس غیرقانونی شلر و قتل هم جدا تقاضای دادرسی کردند. شلر قصد خودکشی نداشت بلکه برای درخواست کمک به سمت پنجره رفته بود، گوران هم قصد قبلی برای قتل شلر را نداشت اما طبق تصمیم دادگاه، با فضایی که به وجود آورد موجب شد که شلر از پنجره به سمت پایین پرت شود و پس از مدتی دست و پنجه نرم‌کردن با مرگ، به علت مرگ مغزی درگذشت. شلر جلوی چشم فرزندانش از پنجره به پایین پرت شد و در چشم بر‌هم‌زدنی تمام زمین پر از خون شد.

اکنون حکم گوران قادری اعلام شده. ‌طبق اظهارات احدی از شهود اسلحه رؤیت شده.

تفسیر دادگاه از اظهارات شهود قتل عمد نبود و سه سال حبس به علت قتل شبه‌عمد، حمل چاقو و حبس غیرقانونی مرحومه شلر رسولی اعلام شده است. پس از اعلام درگذشت شلر رسولی، فضای شهر شکلی اعتراضی به خود گرفت. زنان مریوان، پیر و جوان به خیابان‌ها آمدند و اعلام کردند که همه ما ممکن بود که به‌جای شلر باشیم و هیچ تضمینی نیست که شلر بعدی یکی از ما نباشد، پس دادخواه خون ریخته شلر هستیم و تا زمانی که امنیت زنان برقرار نشود، دادخواه باقی خواهیم ماند و از راه مبارزه برای احقاق حقوق زنان برنمی‌گردیم.