|

مارتا میچل افکت!

دختر امام‌جمعه ذی‌نفوذ مشهد که حالا عنوان همسر رئیس‌جمهور را هم یدک می‌کشد و ظاهرا بدش هم نمی‌آید که به همان نامی خوانده شود که در غرب، همسران رؤسای جمهور را به آن می‌خوانند، اولین زنی نیست که از دل یک خانواده سرشناس در جمهوری اسلامی وارد پشت پرده قدرت شد و البته حاشیه‌سازی کرد.

دختر امام‌جمعه ذی‌نفوذ مشهد که حالا عنوان همسر رئیس‌جمهور را هم یدک می‌کشد و ظاهرا بدش هم نمی‌آید که به همان نامی خوانده شود که در غرب، همسران رؤسای جمهور را به آن می‌خوانند، اولین زنی نیست که از دل یک خانواده سرشناس در جمهوری اسلامی وارد پشت پرده قدرت شد و البته حاشیه‌سازی کرد.

در شبیه‌ترین دولت به دولت ابراهیم رئیسی، یعنی دولت محمود احمدی‌نژاد، نه همسر رئیس‌جمهور بلکه همسر معاونش این نقش را بازی می‌کرد؛

 فاطمه رجبی.

او شاید مثل همسر ابراهیم رئیسی فرصت سفر به نیویورک و نشستن مقابل دوربین تلویزیون‌های خارجی را پیدا نکرد، اما اگر جمیله علم‌الهدی این فرصت را یافت تا در برابر خبرنگاران خارجی بنشیند و بگوید «مردان در ایران ترجیح می‌دهند از همسر خود نخواهند که کار کند یا پولی به خانه بیاورد. زنان در ایران برای حقوق خود مبارزه نکرده‌اند، زیرا از حقوق خود برخوردار هستند». فاطمه رجبی در آن سال‌ها نظرات شاذ و مناقشه‌برانگیز خود را در رسانه‌هایی مثل «یالثارات‌الحسین» منتشر می‌کرد و فی‌المثل «دادن پست‌های کلیدی به زنان» را «در تضاد با ایفای نقش همسری، مادری و روح لطیف زنانه» می‌دانست.

یا اگر جمیله علم‌الهدی، همایش زنان تأثیرگذار را برگزار می‌‌کرد تا کنار همسران رؤسای کشورهای زیر پونز نقشه جهان، عکس یادگاری بگیرد، فاطمه رجبی هم کنگره بزرگداشت سالگرد پیروزی محمود احمدی‌نژاد را برگزار می‌کرد تا آنجا بگوید «ان‌شاءالله با ظهور حضرت امام زمان(عج) احمدی‌نژاد نیز رجعتی دوباره خواهد داشت و در آن زمان به دنبال استقرار اسلام ناب خواهد بود».

فاطمه رجبی فرزند حجت‌الاسلام علی رجبی‌دوانی است که هرچند هیچ‌گاه وارد ساختار رسمی قدرت در جمهوری اسلامی نشد، اما به دلیل ارتباطاتی که از زمان تحصیل‌ در حوزه علمیه قم و نجف با روحانیون مبارز آن زمان داشت، یکی از روحانیون صاحب نفوذ در جمهوری اسلامی محسوب می‌شد. فاطمه رجبی یکی از 9 فرزند این شاگرد آیت‌الله خمینی، آیت‌الله بروجردی، سید‌محمد محقق‌داماد و سید‌محمدرضا گلپایگانی بود که بعدها با غلام‌حسین الهام ازدواج کرد. غلام‌حسین الهام که سمت‌هایی همچون سخنگویی قوه قضائیه و شورای نگهبان و همچنین عضویت در شورای نگهبان به عنوان عضو حقوق‌دان را در کارنامه داشت، پس از پوشیدن جامه ریاست‌جمهوری توسط محمود احمدی‌نژاد به عنوان یکی از نزدیک‌ترین یاران او وارد قوه مجریه شد و همواره یکی از صاحب‌منصبان دولت احمدی‌نژاد بود و از سخنگویی دولت تا معاونت رئیس‌جمهور را تجربه کرد و البته مدتی هم وزیر دادگستری شد. این آغاز ورود پرحاشیه همسرش فاطمه رجبی به میدان سیاست بود. زنی که هرچند اظهارات شاذ و پر‌واکنشی در رسانه‌ها داشت، اما آنچه فاطمه رجبی بیشتر به آن شناخته می‌شود، انتشار کتابی است با عنوان «احمدی‌نژاد، معجزه هزاره سوم». او که با صراحت تأکید می‌کرد «من قائل به حکومت اسلامی هستم... جمهوری اسلامی نمی‌دانم چطور در وسط کارزار حکومت اسلامی مطرح شد» چنان در اظهار‌نظر علیه همه منتقدان احمدی‌نژاد، بی‌پروا بود که حتی پدر و برادرانش هم حاضر به تأیید رویه او نبودند. فرجام فاطمه رجبی جالب بود؛ او یکباره از میدان سیاست محو شد، آن‌چنان که سال‌ها بعد وقتی در مهر 91 در معرض خبرنگاران قرار گرفت، گفت: «فکر می‌کردم یک اندیشه‌ای دارم و ارائه می‌دادم و امروز نمی‌خواهم دیگر این اندیشه را نشر دهم» و در پاسخ به این سؤال که «آیا کلا از عرصه سیاست کنار کشیده‌اید؟» گفت: «بله، ان‌شاءالله». هرچند شایعه‌هایی که در مورد توصیه به سکوت و کناره‌گیری از سیاست به فاطمه رجبی در محافل سیاسی مطرح می‌شد، هیچ‌گاه تأیید نشد اما خود او ظاهرا از اندیشه‌های سابقش پشیمان شده بود. او در‌خصوص کتاب پر‌حاشیه «معجزه هزاره سوم» گفت: «اگر عنوان کتابم در متوهم نمودن احمدی‌نژاد تأثیر داشته از درگاه خدا طلب مغفرت می‌کنم».

عزلت این روزهای فاطمه رجبی چه خودخواسته باشد و چه آن‌گونه که گفته می‌شود از نهی بزرگان ناشی شود، شاید درس‌های بسیاری داشته باشد، برای کسانی که این روزها همان راه را می‌روند.

سخنرانی جمیله علم‌الهدی، همسر رئیس‌جمهور در جشنواره بین‌المللی خورشید (که خود این جشنواره را باید از حاشیه‌های جمیله علم‌الهدی دانست) و این اشاره او که «من تازه متوجه شدم بنده را به‌عنوان بانوی اول معرفی کردند؛ لازم است توضیح دهم در ساختار جمهوری اسلامی ایران، بانوی اول، همسر رهبر معظم انقلاب هستند»، موجی از انتقادها  را برانگیخت و او را برای بار چندم حاشیه‌ساز و دوباره به کانون حواشی دولت پر‌حاشیه همسرش تبدیل کرد.

پدر او احمد علم‌الهدی، امام‌جمعه خبرساز مشهد است. از نام مادر او می‌گذریم؛ به‌هر‌حال وقتی پدرش صلاح ندانسته نام همسر مرحومش را بر روی سنگ مزارش بنویسد و به عبارت «همسر امام‌جمعه مشهد آیت‌الله علم‌الهدی» بسنده کرده، حتما تمایلی به انتشار این نام در یک روزنامه ندارد؛ اما به هر روی ورود او به دنیای سیاست، هم‌زمان شد با ریاست‌جمهوری همسرش، ابراهیم رئیسی؛ همان کسی که به اعتقاد خانم علم‌الهدی «اگر مردم همان سال 96 به جای حسن روحانی به او رأی می‌دادند، وضعیت کشور بهتر بود». با نشستن ابراهیم رئیسی روی صندلی ریاست‌جمهوری، جمیله علم‌الهدی هرچند سمت رسمی در دولت نگرفت، اما بر‌‌خلاف همسران رؤسای جمهور قبلی، حضوری فعال در عرصه قدرت یافت، حضوری فعال و البته نه‌چندان وابسته به قدرت همسرش! این فعالیت تا جایی پیش رفته که بسیاری از ناظران، بخش عمده‌ای از عزل و نصب‌های سطوح مختلف وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها و نهادها را حاصل اراده جمیله علم‌الهدی می‌دانند؛ نه ابراهیم رئیسی. اوج این ماجرا به معرفی حسین باغ‌گلی به عنوان وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش به مجلس شورای اسلامی بازمی‌گشت که او را وزیر معرفی‌شده توسط همسر رئیس‌جمهور می‌دانستند و نه انتخاب خود رئیس‌جمهور و این شایعات چنان فراگیر شد که او مجبور شد توضیح دهد «بنده هیچ نسبتی با آقای رئیسی ندارم و دانشجوی خانم علم‌الهدی هم نبوده‌ام و آشنایی من با ایشان در یک همایش علمی بوده است».

حاشیه‌هایی که از دخالت‌های همسر ابراهیم رئیسی و دختر علم‌الهدی در امور اجرائی کشور بازتاب می‌یابد، در شرایطی ادامه دارد که چندی قبل محمد مهاجری، سردبیر اسبق روزنامه کیهان و از فعالان رسانه‌ای اصولگرا خطاب به ابراهیم رئیسی می‌گفت: «با اطلاع می‌گویم اعضای دولت از اینکه برای گزارش‌ کار خدمت خانم علم‌الهدی برسند یا از اعضای خانواده‌تان امر و نهی بشنوند، احساس حقارت می‌کنند» و البته با ظرافت خبر می‌داد «بزرگان دو سال پیش شما را از این کار بر حذر داشتند».

به هر روی حالا که اظهارات اخیر جمیله علم‌الهدی در مورد «بانوی اول» علی‌رغم حذر دو سال قبل «بزرگان» -‌به گفته سردبیر سابق کیهان- بار دیگر دولت پر‌مسئله ابراهیم رئیسی را به دل حاشیه برده است، شاید نقل ماجرایی از آمریکای دهه ۷۰ بی‌فایده نباشد.

جان میچل، دادستان کل آمریکا در بهار 1972 از سمت خود استعفا داد تا کمپین انتخاباتی نیکسون برای انتخاب مجدد را مدیریت کند و همسرش مارتا میچل هم به او پیوست. علاقه مفرط مارتا میچل به دوربین و قرار‌گرفتن در کانون توجه رسانه‌ها به تأثیر بی‌نظیر و افشای نقش او در افشای واترگیت و سرنگونی نیکسون منجر شد، آن‌چنان که دیوید فراست، روزنامه‌نگاری که پس از افشای واترگیت و سرنگونی نیکسون، مصاحبه مفصلی با او کرده بود، گفت: «اگر مارتا نبود، واترگریت هم نبود». چیزی که بعدها بن‌مایه یک مفهوم روان‌شناسی سیاسی به نام «اثر مارتا میچل» (the Martha Mitchell Effect) شد. مفهومی که به نظر می‌رسد این روزها باید با دقت برای برخی بازیگران عرصه قدرت در ایران تشریح شده و درباره عواقب آن هشدارهای لازم داده شود.