نگاهی به رمان «کیفر آتش» اثر الیاس کانتی
خیالاتی بکر و تجربهناشده
الیاس کانتی، نویسنده بلغاری و آلمانیزبان برنده نوبل در سال 1981، در سال 1905 متولد شد. از میان چهار اثر برجسته او، «توده و قدرت» از اهمیت چشمگیری برخوردار است.
ماهان سیارمنش: الیاس کانتی، نویسنده بلغاری و آلمانیزبان برنده نوبل در سال 1981، در سال 1905 متولد شد. از میان چهار اثر برجسته او، «توده و قدرت» از اهمیت چشمگیری برخوردار است. با این حال دیگر اثر عجیب و بیزمان او، ما را با اوهام و خیالاتی بس بکر و تجربهناشده روبهرو میکند. اوهام و خیالاتی که میتوان گفت شخصیتهایش در آن دخیلاند و با رفتارهای مردمآزارانه و اسکیزوفرنیک خود بر آن صحه میگذارند. گویی تمام شخصیتها در مهی فرورفتهاند که توان جدایی از آن را ندارند و پیوسته در تلاشی مضاعف و رو به زوال، واپس مینشینند و اندکی هم به جهان واقعیت بازنمیگردند. گویی خلأیی است ناپیمودنی که بدنهای جسمانیشان با اوهام و خیالات خود میخواهند به آن فضا ببخشند. با این حال نمیتوان از اهمیت نمادین شخصیتها غافل بود و نادیدهشان گذاشت. جهان رؤیاهایی که نظیرش را میتوان در فیلمهای دیوید لینچ دید. شخصیتها متمایز از یکدیگرند و نقطه اشتراکی نمیتوان برایشان در نظر گرفت؛ جز آنکه همه از جهان خلأ نادیدنی ظاهر میشوند. رمانی جذاب و نفسگیر که پایانش، نقطه قوتش محسوب میشود. کتاب ما را در جهان دزدان و پستفطرتانی غرق میکند که هدفی ندارند جز حماقت و پستی.
«کیفر آتش (برج بابل)»، داستان مرد فاضل، دانشمند، عزلتگزین و چینشناسی به نام پتر کین را روایت میکند؛ مرد مجرد 40سالهای که 25 هزار کتاب در کتابخانه خود دارد؛ خانهای که پنجره ندارد و بیگانهای را به خود راه نمیدهد جز خدمتکاری که هشت سال را به تمیزکردن کتابخانه و رسیدگی به او صرف کرده است؛ اما این تارک دنیا که تاکنون به هیچ زنی اجازه ورود به خلوت خود را نداده، فریب ترزه، زن خدمتکار را میخورد و باور میکند که آن زن مانند خودش، عاشق کتابها است؛ بنابراین به اشتباه، به ازدواج با او تن میدهد. زن پولدوست و احمقی که مانند بقیه شخصیتهای این کتاب، وحشی و بیاحساس است. شخصیتها همه گویی بیگانهاند: زنی که به پول و مردان ثروتمند اهمیت میدهد؛ گورزایی که میاندیشد روزی قهرمان شطرنج جهان میشود، به اعمال شنیع خود مشغول است. سرایدار خانه کین که آدمی وحشی است، بوی پول که به مشامش میخورد، از انجام هیچ کاری ابا ندارد. این شخصیتها که پیوسته در آمد و شدند، دچار استحاله نمیشوند؛ در این جهان رخوتناک که گویی تنها چیز واقعی در آن، پولی است که خرج میشود، جایی برای تغییر باقی نمیماند. همه تصویر کریه انسان هستند؛ ازریختافتاده و معیوب در جستوجوی میل و هوسی که فرونشانده نمیشود، مگر با میل و هوسهای تازه؛ بنابراین اینگونه است که همه چیز گویی پیوسته در این خلأ جریان دارد. یکی از تمهیدات نویسنده برای نشاندادن این ویژگی بارز، استفاده از جملات مطول و خستهکنندهای است که در این جهان نابودگر ما را پیش میبرد. ما غرق کتابهایی میشویم که کین میخواند و از بر داردشان؛ غرق لاطائلات فیشرله میشویم که همسر خود را به مردم عرضه میکند؛ ترزه به ستوه میآوردمان که در خیال، با جوانکِ کارگر مبلفروشی نردِ عشق میبازد و سیاهه کتابهای شوهرش را مینویسد تا مبادا که یکیشان از خاطرش برود.
«کیفر آتش» بهتدریج داستان خود را برایمان آشکار میسازد. کین، فردی فرهیخته و دانشمند، به دلیل ارثی که از پدرش به او به ارث رسیده، کار نمیکند و با آن زندگی میگذراند؛ از نظر او همه چیز در این جهان نابهنجار است، جز آنچه به آن تعلق خاطر تمام و کمال دارد و ذرهای از آن تخطی نمیکند؛ بیداری صبح زود و پیادهروی و سپس بازگشت به خانه به منظور مطالعه و کار. خدمتکاری به نام ترزه که پس از هشت سال، کین را وامیدارد که عاشقش شود و با او ازدواج کند؛ برادر کین، روانشناسی است که مسئول تیمارستانی با 800 بیمار است. از نظر او، بشریت محصول ضروری زمین است؛ دیوانگان تنها خالقان راستین هستند؛ زیرا که «روح توده» را در خود نابود میکنند و جهانی خیالی میآفرینند که مخصوص خودشان است و با جهان واقعی ما متفاوت است. آنچه برای خود کانتی هم مهم است، مرز میان دیوانگی و واقعیت است و کفه ترازویی که به یک سمت متمایل است؛ بنابراین این اندیشه در کل داستان هم جلوهگر است؛ گویی همه دیوانگانیاند که در محدوده میان خیال و واقعیت سرگرداناند و از بیماری خود رویگردان نیستند و بیاختیار، به دام افتاده در امیال متلون، در پی آن رواناند. اینگونه است که چنین آشفتگیای پایان ندارد و همه چونان بازیگران، در این درام عجیبوغریب، گروتسک و انتزاعی نقش ایفا میکنند. گویی همه بیش از اندازه بزرگنمایی شدهاند تا این خلأ را برای ما پر کنند. با نگاهی به عناوین سه فصل کتاب، بیشتر با پیرنگ داستان آشنا میشویم: کتاب اول «سری فارغ از دنیا»؛ کتاب دوم «دنیای بیسر» و کتاب سوم «دنیای در سر» که گفتار ارسطو را به ذهن متبادر میکند: کل یعنی چیزی که آغاز، میانه و پایانی دارد. کتاب سوم هم تمام آنچه را در دو کتاب نخست اتفاق افتاده، به سرانجامی فوقالعاده میرساند.