خشکسالی اکولوژیک در ایران
تغییر اقلیم و استفاده بیرویه از منابع آب سطحی و زیرزمینی پیامدهای خشکسالی را تشدید کرده است
ایران با داشتن مناطق وسیع خشک و نیمهخشک، با چالشهای مهم کمآبی، تخریب زمین، بیابانزایی، خشکسالی و طوفانهای گرد و غبار مواجه میشود. این مخاطرات زیستمحیطی تأثیر قابل توجهی بر بخش کشاورزی دارد.
مهدی زارع: ایران با داشتن مناطق وسیع خشک و نیمهخشک، با چالشهای مهم کمآبی، تخریب زمین، بیابانزایی، خشکسالی و طوفانهای گرد و غبار مواجه میشود. این مخاطرات زیستمحیطی تأثیر قابل توجهی بر بخش کشاورزی دارد. از سوی دیگر، تخریب زمین و طوفانهای گرد و غبار نهتنها سلامت انسان را تهدید میکند، بلکه به بهرهوری کشاورزی نیز آسیب میرساند. بدیهی است پدیده گرد و غبار اثرات اقتصادی شدیدی دارد و بخشهای مختلف از جمله کشاورزی، حملونقل و انرژی را تحت تأثیر قرار میدهد. براساس طبقهبندی شاخص خشکی دی مارتون، ایران از شش پهنه اقلیمی تشکیل شده و همانطورکه انتظار میرود اکثریت سرزمین ایران (66 درصد) خشک و نیمهخشک است که بیشتر مناطق مرکزی و شرقی و مناطق نزدیک به خط ساحلی خلیج فارس و استانهای اصفهان و خوزستان در جنوب غرب و جنوب کشور را شامل میشود. آبوهوای مدیترانهای 12 درصد ایران را در نواحی اطراف کمربند زاگرس و البرز و نیز بخشهایی از شهر مشهد در استان خراسان در نواحی شرقی را
دربر میگیرد. مناطق نیمهمرطوب که شش درصد از خاک ایران را تشکیل میدهند شامل نوار مرزی شمال غربی و همچنین برخی از نقاط شهرستانهای ارومیه و تبریز میشود. آبوهوای مرطوب که هفت درصد را دربر میگیرد، در شمال غربی واقع شده و شامل استانهای زنجان، آذربایجانشرقی و غربی و کردستان میشود. آبوهوای بسیار مرطوب 9 درصد کشور را شامل میشود و شامل شهرهای حاشیه دریای کاسپین در شمال و همچنین استان اردبیل و نواحی شرقی زنجان و آذربایجان غربی در شمال غربی است. اقلیم خشک، اقلیم غالب کشور است که نواحی جنوبی البرز و نواحی شرقی رشتهکوههای زاگرس، نواحی مرکزی شرقی و جنوبی و استانهایی مانند خوزستان، فارس و بوشهر را در بر میگیرد.
در جنوب شرقی ایران مدیر کل بحران استانداری سیستان و بلوچستان در خرداد 1402 گفت بر اساس شاخصهای هواشناسی ۹۲ درصد از مساحت این استان تحت تأثیر خشکسالی است و آسیبهای جدی آن بر روند طبیعی فعالیتهای انسانی، حیات گیاهی و زندگی جانوری و همچنین بر حوزه کشاورزی، صنعت، اقتصادی، اجتماعی و میزان آبهای سطحی و زیرزمینی مشهود است. تخریب تالاب هامون و ۱۷۵ هزار هکتار نیزار حاشیه هامون که منبع تغذیه گاو سیستانی بود، نابودی ماهیان دریاچه، افزایش آلودگی هوا بهویژه گرد و غبار و ماسه در هوای شهرها و روستاها، افت شدید سطح آبهای زیرزمینی و کاهش حاصلخیزی خاک و افزایش شوری آن از دیگر عواقب خشکسالی در سیستان است. افزایش تخریب مراتع بهدلیل تشدید چرا و عدم پراکنش صحیح دام در مرتع بهدلیل کاهش و فقر پوشش گیاهی، افزایش بیکاری بر اثر ازبینرفتن مشاغلی همچون دامداری و کشاورزی، صیادی و تشدید مهاجرت و افزایش معضلات ناشی از حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ از دیگر پیامدهای خشکسالیهای مدام در استان است. مدیر کل هواشناسی استان سیستان و بلوچستان نیز در شهریور 1402 گفت براساس شاخص بارش، تبخیر و تعرق استانداردشده (SPEI)، در مدتزمان یکساله تا پایان تیرماه 1402، 97 درصد از استان سیستانوبلوچستان درگیر پدیده خشکسالی است که این مقدار در منطقه سیستان ۹۹ درصد و در منطقه بلوچستان 96 درصد است. ادامهداربودن روند خشکسالی در سیستان و بلوچستان موجب شده در ۱۰ سال تقریبا 88 درصد محدوده تحت اثر خشکسالی، دچار خشکسالی بسیار شدید و شدید شود.
ایران دارای مناطق مختلف اقلیمی و جغرافیایی (مناطق کوهستانی و کویری) عمدتا خشک و نیمهخشک است. اقلیم کشور بهشدت تحت اثر کاهش منابع آبی، در نتیجه افزایش تقاضا، شورشدن، بهرهبرداری بیرویه از آبهای زیرزمینی و افزایش فراوانی خشکسالی است. در ایران آبهای زیرزمینی منبع اصلی آب بوده و سابقه طولانی ناکارآمدی در شبکه توزیع آب خود، بهویژه در بخش کشاورزی را دارد. ایران با چالشهای اساسی در حفاظت از دسترسی طولانیمدت به آب در دوره خشکسالی مواجه است. همه بخشهایی که به آب متکی هستند، از کشاورزی تا تولید برق و تأمین آب عمومی، در معرض خطر هستند. حدود 20 میلیون نفر در معرض خطر زیاد تا متوسط اثرات مرتبط با خشکسالی قرار دارند.
علاوه بر بارش ضعیف در زمستانهای سالهای آبی
1399-1400 تا 1401-1402 دماهای بالا باعث ذوب برف بیشتر شده و مقدار آب ذخیرهشده برای استفاده بعدی در ماههای خشکتر (یعنی اواخر بهار و تابستان) را کاهش داده است. در دو دهه 1380 تا 1400 منطقه شمال غرب با بالاترین خشکسالیهای تجربهشده با مدتزمان طولانیتر و شدت بیشتر قرار گرفته است. سنجشهای خشکسالی موقعی جامع است که خشکسالیهای آبوهواشناختی، هیدرولوژیک، کشاورزی و اقتصادی-اجتماعی و در نهایت اکولوژیک را در نظر بگیرد. در تقسیمبندیهای چهارگانه خشکسالی در سال 1985 در آمریکا، آبوهوای شناختی، آبشناختی، کشاورزی و اقتصادی-اجتماعی تعریف شده است. در سال 2017 خشکسالی اکولوژیک هم به عنوان نوع پنجم به انواع چهارگانه پیشگفته افزوده شد. خشکسالیهای قرن بیستویکم با دماهای گرمتر، مدت طولانیتر و گستردگی فضایی بیشتر مشخص میشوند و بهطور فزایندهای با تقاضای انسان برای آب تشدید میشوند. این وضعیت آسیبپذیری اکوسیستمها را در برابر خشکسالی افزایش میدهد، از جمله افزایش تلفات درختان ناشی از خشکسالی در سطح جهانی و تحولات پیشبینیشده اکوسیستم مثلا تبدیل جنگل به بوتهزار. هنگامی که خشکسالی باعث تغییرات در اکوسیستمها میشود، میتواند اثری در جوامع انسانی ایجاد کند که برای نیازهای زندگی و تداوم حیات به آن اکوسیستمها وابسته هستند. «خشکسالی هزاره»
(2002-2010) در استرالیا باعث خسارات شدید به منابع تأمینکننده در اکوسیستمهای هیدرولوژیکی از جمله تنظیم کیفیت هوا، تصفیه زباله، پیشگیری از فرسایش و گردشگری شد. ادغام این ابعاد انسانی و طبیعی خشکسالی گامی اساسی در جهت رسیدگی به خطر فزاینده خشکسالی در قرن بیستویکم است.
به نظر میرسد اکنون در پاییز 1402 با آثار و شواهد خشکسالی اکولوژیک در بخشهای مهمی از جنوب خراسان جنوبی تا استان سیستان و بلوچستان و بخشهای بزرگی از استان کرمان مواجهیم. از جمعیت حدود هفت میلیون نفری که در پهنه این سه استان زندگی میکنند، چنانچه فقط 30 درصد را به عنوان جمعیت در معرض خشکسالی شدید اکولوژیک در نظر بگیریم حدود 2.2 میلیون نفر در معرض این مخاطره مهم هستند.
مهاجرت دائم یا موقت همواره یکی از مهمترین راهبردهای اتخاذشده توسط جوامع بشری و افراد در مواجهه با بلایای اکولوژیکی یا انسانساز بوده است. با این حال، دانش ما در مورد رابطه پیچیده بین تغییرات اکولوژیک به عنوان علت و مهاجرت به عنوان معلول محدود است. مهاجرت به دلیل خشکسالی و تغییرات اقلیمی یکی از مصادیق مهاجرت اکولوژیکی است. خشکسالی در ایران یکی از مهمترین مخاطرات اقلیمی است که پیامدهای آن امروزه در بخشهای مختلف از جمله منابع آب، محیط زیست، خشکشدن تالابها و خشکشدن دریاچهها در نقاط مختلف کشور مشهود است. پایش خشکسالی در سالهای گذشته میتواند درک و آگاهی ما را در مورد تغییرات آبوهوایی و خشکسالی افزایش دهد و بینش، پیشبینیها و برنامهریزیهای آینده را بهبود ببخشد. شاخص بارش استاندارد (SPI) یکی از شناختهشدهترین و پرکاربردترین شاخصها برای پایش خشکسالی در هر مقیاسی است. بررسی رابطه بین عوامل اکولوژیک و مهاجرت در افزایش درک برنامهریزان و تصمیمگیران مؤثر است.
آمار مهاجرت داخلی ایران در سه دهه اخیر نشان میدهد که نهتنها در جنوب و شرق کشور بلکه در شهرستانهای شمال غرب کشور نیز تقریبا نرخ خالص مهاجرت منفی است. پایش خشکسالی و بررسی رابطه بین خشکسالی و مهاجرت داخلی در شمال غرب ایران نشان داده است که در 30 ساله
1370-1400 ماههای خشک در نواحی جنوبی دریاچه ارومیه فراوانی کمتر داشته و به سمت نواحی مرکزی افزایش یافته است. بخش شمالی منطقه بیشترین فراوانی ماههای خشک را دارد. تنها 26 درصد از شهرستانهای منطقه دارای نرخ خالص مهاجرت مثبت بودهاند و 74 درصد شهرستانهای منطقه نرخ خالص مهاجرت منفی دارند. الگوی پراکنش فضایی شهرستانهای با نرخ خالص مهاجرت مثبت عمدتا در اطراف دریاچه ارومیه متمرکز است و این الگوی فضایی در سه دهه اخیر به خوبی قابل مشاهده است. مهاجرت اکولوژیک یکی از موضوعاتی است که به دلیل تغییرات گسترده در بافت اکولوژیکی که توسط انسان و فرایندهای طبیعی ایجاد میشود، صورت میگیرد. خشکسالی یکی از عوامل اکولوژیکی است که میتواند باعث جابهجایی جمعیت بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک شود. اگرچه خشکسالی برای اقلیمهای خشک و نیمهخشک پدیدهای ناآشنا نیست، اما تغییر اقلیم و استفاده بیرویه از منابع آب سطحی و زیرزمینی اثر آن را تشدید کرده است. مهاجرت متأثر از عوامل زیادی است و درک خشکسالی به عنوان یکی از علل مهاجرت بسیار پیچیده است. دلایل مهاجرت البته متعدد و اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و محیطی است. تدبیر برای ساماندهی و کاهش ریسک و سازگاری در درازمدت با این مرحله از خشکسالی بدون درگیرشدن با تصمیمات لحظهای و هیجانی الزامی است.
مبارزه با بیابانزایی و خشکسالی از جنبههای مهم تلاش برای کاهش ریسک مخاطره خشکسالی در ایران است که در سالهای اخیر پیشرفتهای خوبی در این زمینه شده است.
احیای مناظر جنگلی و زمینهای تخریبشده با توجه ویژه به خاکهای شور و مناطق مستعد فرسایش بادی با هدف بازیابی اکوسیستمهای تخریبشده، کاهش تخریب زمین و بهبود معیشت محلی صورت میگیرد. نمونههای موفقی از چنین برنامههایی در استانهای کرمان (ریگان) و خراسان جنوبی (سرایان) اجرا شده است.
جا دارد از زندهیاد استاد کردوانی و مرکزی که او بنیان نهاد به عنوان پیشگام این عرصه در کشورمان یاد کنیم. زندهیاد استاد پرویز کردوانی (۱۳۱۰ گرمسار - ۱۴۰۰ تهران) بنیانگذار مرکز تحقیقات کویری و بیابانی دانشگاه تهران است. پرویز کردوانی برای مطالعه روی کویر ایران در دوره دکتری خود در آلمان درباره «اثر انواع کودهای شیمیایی و حیوانی بر محصولات کشاورزی در خاکهای تحت تأثیر نمک (اراضی شور و قلیایی)» حدود یک تن از خاک کویرها (نمکزارها)ی ایران را به آلمان برد! او سال 1345 به ایران بازگشت و به عنوان اولین عضو هیئتعلمی در دانشکده جدیدالتأسیس کشاورزی و دامپروری دانشگاه ارومیه مشغول شد. او از سال 1347 به گروه آموزشی جغرافیای دانشگاه تهران منتقل شد. استاد کردوانی در سال 1346 تحقیقی درباره بیابان لوت را به مدت پنج سال ادامه داد. هم او بود که ثابت کرد که لوت گرمترین نقطه کره زمین است. او بنیانگذار و اولین رئیس مرکز تحقیقات مناطق کویری و بیابانی ایران در دانشگاه تهران از 1354 تا 1358 بود. این مرکز در سال ۱۳۵۴، به منظور شناخت جامع مناطق کویری و بیابانی ایران از لحاظ طبیعی، انسانی، اجتماعی و مسائل مربوط به محیط زیست و نیز بالابردن سطح پژوهشی و علمی کشور، به منظور عمران مناطق کویری و بیابانی و بهبود وضع زندگی مردم این مناطق تأسیس شد. در سال ۱۳۸۴ دانشکدههای کشاورزی و منابع طبیعی و مرکز تحقیقات بینالمللی همزیستی با کویر در چارچوب ساختار جدید دانشگاه تهران، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی را به وجود آوردند. و از سال ۱۳۸۵، نام این مرکز، مرکز تحقیقات بینالمللی همزیستی با کویر خوانده شد و از سال ۱۳۸۸، به مرکز تحقیقات بینالمللی بیابان تغییر نام داد. ایستگاههای پژوهشی وابسته به مرکز در کاشان، سمنان، بیرجند و کرمان فعالاند. این مرکز مجله بیابان (مجله بینالمللی DESERT) را از سال ۱۳۷۵ در زمینههای بیابان، منابع طبیعی، کشاورزی، آب، خاک، زمینشناسی، علوم گیاهی، سیستمهای اطلاعات جغرافیایی، سنجش از راه دور، اکولوژی، کشاورزی، اقلیمشناسی، معماری مناطق بیابانی و دانشهای وابسته به مناطق خشک و نیمهخشک منتشر میکند.
استاد کردوانی 20 کتاب نوشت که آخرین آنها «خشکسالی و راههای مقابله با آن» نام داشت . او بر ضرورت احیای فناوریهای سنتی کشاورزی و مدیریت منابع آب در ایران» تأکید فراوان میکرد و حفظ، احیا و گسترش فناوری قنات را ضروری میدانست. اهمیت حفاظت از منابع طبیعی و ضرورت حیاتی جلوگیری از فرسایش خاک نیز از جمله دغدغههایش بود. خدایش بیامرزاد.