|

پایان بیتا فرهی در چهلمین روز از مرگ داریوش مهرجویی‌

«بانو» درگذشت

به «هامون» فکر می‌کنم؛ به فیلم یگانه‌ای که بعد از گذشت سال‌ها همچنان یکی از بهترین و تأثیرگذارترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران است. به خالقش داریوش مهرجویی که 40 روز پیش به قتل رسید. به بازیگرانش که هر یک به سرنوشتی دچار و مسیر حضورشان در سینما به شکل‌های مختلفی ادامه پیدا کرد و حالا به بیتا فرهی، بازیگر خوشنام سینمای ایران که در 65‌سالگی از دنیا رفت.

«بانو» درگذشت

به «هامون» فکر می‌کنم؛ به فیلم یگانه‌ای که بعد از گذشت سال‌ها همچنان یکی از بهترین و تأثیرگذارترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران است. به خالقش داریوش مهرجویی که  40 روز پیش به قتل رسید. به بازیگرانش که  هر یک به سرنوشتی دچار و مسیر حضورشان در سینما به شکل‌های مختلفی ادامه پیدا کرد و حالا به بیتا فرهی، بازیگر خوشنام سینمای ایران که در 65‌سالگی از دنیا رفت.

بیتا فرهی فارغ‌التحصیل رشته هنر از مدرسه هنر جان پاورس آمریکا هیچ‌گاه فکر نمی‌کرد مسیرش سمت سینما بیفتد و در نقش اصلی یکی از بهترین فیلم‌های سینمای ایران بازی کند. فرهی از سوی ناصر چشم‌آذر به داریوش مهرجویی معرفی شده و قرار شد تا مهشید «هامون» را بازی کند؛ نقشی به‌غایت سخت و دشوار که او به‌خوبی از پس ایفای آن برآمد. «هامون» همان‌قدر که فیلم ویژه‌ای برای علاقه‌مندان سینماست، مراحل ساختش برای خالق و بازیگرانش اتفاق ویژه‌ای بود. فرهی سال‌ها پس از ساخت «هامون» خاطره حضور در این فیلم را در مصاحبه‌های متعددی نقل کرد و در برنامه‌ای که میهمان رامبد جوان بود، از سکانس‌های خاطره‌انگیزش در فیلم «هامون» یاد کرد: «یادم هست در سکانسی که شکیبایی عصبانی به پشت‌بام می‌آید و قراره که با مهشید برخورد پیدا کنه، من رو سخت کتک زد؛ ولی سکانس بی‌نظیری شد. شکیبایی متأثر شده بود از اینکه این‌قدر منو زده».

چهره جوان و دیده‌نشده و خاص فرهی از او شمایل زنی قدرتمند و با‌جذبه در سینمای ایران ساخت. به دلیل قدرت بازی و چهره خاص و کلام قدرتمندش، او مسیر موفقی را در سینما پیمود. با ایفای نقش در «بانو» داریوش مهرجویی، «کیمیا» احمد‌رضا درویش، «اعتراض» مسعود کیمیایی، «خون‌بازی» رخشان بنی‌اعتماد و محسن عبدالوهاب، «خاک آشنا» بهمن فرمان‌آرا و «شیرین» عباس کیارستمی در سینما خوش درخشید. او در آخرین ساخته داریوش مهرجویی «لامینور» هم ایفای نقش کرد و این روزها بازی چشمگیر او در «سرزمین مادری» که پس از 10 سال توقیف روانه آنتن تلویزیون شده، دیدنی است.

او سال‌های اخیر کمتر تن به مصاحبه می‌داد؛ اما بعد از حضور درخشانش در فیلم «برادرم خسرو» وقتی با هم از چگونگی ورودش به سینما صحبت کردیم و از انتخاب نقش‌هایش در میانسالی پرسیدم، گفت: «تقریبا چگونگی ورود من به سینما و همکاری‌ام با داریوش مهرجویی در فیلم ماندگار «هامون»، قصه‌ای است که در این سال‌ها درباره‌اش حرف زده‌ام. هنوز هم وقتی به آن زمان فکر می‌کنم، پیشنهاد آقای چشم‌آذر، دوست صمیمی دایی‌ام و معرف من به داریوش مهرجویی باعث شد به سمت سینما کشیده شوم. آن سال‌ها از سینما فاصله داشتم؛ اما قطعا به دلیل اسم و اعتبار داریوش مهرجویی، حس کردم که دوست دارم تجربه کنم. خوشبختانه برای بازی در این فیلم انتخاب شدم. نقش «مهشید»، جلوتر از نقش‌های آن زمان بود. تا آن زمان چنین زنی وارد سینمای ایران نشده بود. بلافاصله بعد از «هامون»، آقای مهرجویی بازی در فیلم «بانو» را پیشنهاد داد. البته همان زمان تأکید کردند که این نقش شباهت‌هایی با شخصیت من دارد! متأسفانه در مقطعی قرار داریم که شخصیت‌هایی در رده سنی من بسیار کم نوشته می‌شود. شاید به‌ این ‌دلیل که بازیگرانی در رده سنی من کم‌کارتر شده‌اند و در نتیجه نقش‌ها کوتاه‌تر می‌شود. البته مناسبات سینمای ایران در مقایسه با سال‌های گذشته دستخوش تغییراتی شده است. فکر می‌کنم خواسته‌ها، مطالبات و ذهنیت مردم هم در مقایسه با گذشته تغییر کرده است. مخاطب امروز در سینما بیشتر به دنبال سرگرمی است. شاید هم حق با اوست و ترجیح می‌دهد در میان فشارها و اضطراب‌های زندگی، زمانی را به استراحت بگذراند و با دیدن فیلمی طنز یا مفرح سرگرم شود؛ اما قطعا میان فیلم‌های کمدی نیز تفاوت‌هایی وجود دارد، برخی از آنها اساسا فیلم‌های کم‌مایه‌ای‌ هستند که به‌هیچ‌وجه ذهن را پرورش نمی‌دهند یا جایی برای تفکر مخاطب باقی نمی‌گذارند. سال‌ها قبل سطح کیفی فیلم‌ها نیز متفاوت‌تر بود. علل مختلفی ازجمله کیفیت فیلم‌نامه‌ها یا حضور کارگردان‌هایی که با دقت و وسواس بیشتری فیلم می‌ساختند، بی‌تأثیر نبوده است؛ اما به‌جز فیلم، مردم زمان بیشتری را به مطالعه و دیگر فعالیت‌های هنری مثل دیدن نمایش و... اختصاص می‌دادند و خلاصه به نظرم همه‌ چیز بهتر و عمیق‌تر از امروز بود».

او در بخش دیگری از این گفت‌وگو درباره شیوه بازی‌اش گفت: «نوع بازی من بسیار غریزی است و در صحنه با تمرین‌های متعدد، گریم و لباس مختص نقش، شکل می‌گیرد. به دورخوانی اعتقاد زیادی ندارم و آن را ضروری نمی‌دانم. فقط در فیلم «خون‌بازی» دورخوانی‌های زیادی را تجربه کردم، چون فیلم سختی بود؛ اما به طور کلی از «تکنیک» سر درنمی‌آورم ولی از ‌آنجایی ‌که احساساتی هستم، به قول معروف احساساتم همیشه دمِ‌ دستم هستند».

بیتا فرهی که در چند هفته گذشته به دلیل عارضه ریه و قلبی در بیمارستان دی بستری بود، ظهر روز گذشته چهارم آذر‌ماه از دنیا رفت.