|

چگونه خردمندانه تصمیم بگیریم؟

اتفاقات زیادی در زندگی ما می‌افتد که روان ما را دستخوش آسیب کرده و ذهن ما را به خود مشغول می‌کند. اینکه چگونه به چنین اتفاقی واکنش نشان دهیم، می‌تواند متأثر از عوامل مختلفی باشد. اینکه تا چه حد بتوانیم خشم خود را کنترل کنیم، یک سوی داستان است و اینکه تا چه اندازه اجازه دهیم این اتفاق و اثر ناشی از آن در تصمیم‌گیری‌‌های بعدی ما دخیل باشد، سویه مهم دیگری است که کمتر به آن توجه می‌شود.

چگونه خردمندانه تصمیم بگیریم؟

اتفاقات زیادی در زندگی ما می‌افتد که روان ما را دستخوش آسیب کرده و ذهن ما را به خود مشغول می‌کند. اینکه چگونه به چنین اتفاقی واکنش نشان دهیم، می‌تواند متأثر از عوامل مختلفی باشد. اینکه تا چه حد بتوانیم خشم خود را کنترل کنیم، یک سوی داستان است و اینکه تا چه اندازه اجازه دهیم این اتفاق و اثر ناشی از آن در تصمیم‌گیری‌‌های بعدی ما دخیل باشد، سویه مهم دیگری است که کمتر به آن توجه می‌شود. خیلی وقت‌ها می‌توانیم خشم خود را کنترل کنیم و در آن موقعیت خاص واکنشی نشان ندهیم؛ اما مترصد فرصتی هستیم تا در زمان مناسب برخوردی را انجام دهیم که در بطن خود همان خشم ما را مستتر کند. اگر به زندگی خود نگاه کنیم، می‌توانیم به‌ وفور چنین واکنش‌‌هایی را مشاهده کنیم؛ اما متأسفانه این واکنش‌ها در حد شخصی باقی نمانده و می‌تواند به پاسخی جمعی از سوی یک دولت یا یک ملت و حتی یک فرهنگ نیز بدل شود. زمانی هانتینگتون از برخورد تمدن‌ها حرف زد؛ اگرچه او از 9 حوزه تمدنی صحبت می‌کرد؛ اما مبنای اصلی ایده او تقابل بین اسلام و غرب بود. با اینکه هانتینگتون سعی می‌کرد به شکلی علمی نظریه خود را بیان کند؛ ولی می‌شد در بطن آن همان پاسخ‌های روان‌شناختی متعصبانه را مشاهده کرد که اکنون رنگ‌و‌بوی علمی یافته و خود را در لفافه‌ای از استدلال پنهان کرده است. آنچه هانتینگتون می‌گفت، صورت اصلاح‌شده و ظاهرا علمی و فیلسوف‌مآبانه‌ای است برای آنچه قرن‌ها بین ملت‌های مسلمان و جوامع غربی رخ داده بود و بهترین نمود آن همان جنگ‌های صلیبی بود که در طول آن هزاران نفر کشته شدند. تاریخ این جنگ‌ها پر از تعصب، کینه و نفرت دو‌سویه بود. اینکه چگونه از بند این نفرت‌ها و خشم‌ها رهایی یابیم و اجازه ندهیم در استدلال‌ها و عقلانیت ما وارد شوند، فقط و فقط در سایه زندگی خردمندانه میسر است؛ آن‌گاه که بگذاریم خرد ما به جای احساس ما تصمیم بگیرد. آنجا که خرد ما به‌عنوان شخص سوم به تعامل‌ها و تقابل‌های ما با محیط پیرامون‌مان بنگرد و قضاوت کند. در‌آن‌صورت می‌توانیم به طرف مقابل‌مان نیز حق داده و متوجه اشکالات خود نیز بشویم. در غیر‌این‌صورت این خشم لجام‌گسیخته ما است که به جای ما تصمیم می‌گیرد و ما را به جهانیان معرفی می‌کند.