نگاهی به روند ظهور جهشی و یکشبه بعضی از هنرمندان و نویسندگان
پاپآپیسم چیست و پاپآپیست کیست؟
سابق بر این اگر کسی میخواست تحصیلاتش زودتر تمام شود، جهشی میخواند و میگفتند فلانی دو سال یکی کرده است. این فرد آنچه را باید در دو سال میخواند، با ریاضت و البته پشتکار شخصی در یک سال تمام میکرد. اما این روزها بعضی بدون آنکه بخوانند، ببینند و بدانند، میجهند.
فاروق مظلومی
سابق بر این اگر کسی میخواست تحصیلاتش زودتر تمام شود، جهشی میخواند و میگفتند فلانی دو سال یکی کرده است. این فرد آنچه را باید در دو سال میخواند، با ریاضت و البته پشتکار شخصی در یک سال تمام میکرد. اما این روزها بعضی بدون آنکه بخوانند، ببینند و بدانند، میجهند. من این فرهنگ جهنده را همان فرهنگ pop up میدانم. Pop up در معانی یکدفعه ظاهرشدن، بالاپریدن، پیداشدن سروکله کسی و به معنای فرعی هم آمده است. احتمالا همه ما گاهی از مزاحمتهای تبلیغات پاپآپی در حین کار با تلفن همراه یا کامپیوتر عصبانی شدهایم؛ پنجرهای که یکدفعه وسط مطالعه یک متن ادبی وزین باز میشود و کالای ویژه آقایان تبلیغ میکند. موضوع من جهشهای تحصیلی و اقتصادیای که موجباتش را میدانیم، نیست. در این یادداشت که خودش پاپآپ یک تحقیق بزرگ است، من فقط به جهش افراد در حوزه هنر و ادبیات نظر دارم. فرهنگ pop up و pop art از عوارض کالاسالاری در جهان و تسریع و تسهیل امور جهان بهوسیله اینترنت است. پاپآرت با شعار مردمیبودن هنر، آن را از شمایل یک وضعیت تکینه و غیرقابل تکرار به وضعیتی همگانی رساند. با قلمداد هنر پاپ بهعنوان هنر، همه ساکنان کره زمین هنرمندانی بالقوه هستند که وقت و حوصله بالفعلشدن ندارند.
ما با فرهنگ پاپآپ در تجارت آشنا هستیم. فروشگاههای پاپآپ با کمترین هزینه توسط سرمایهداران برای آزمون مشتریان بالقوه ایجاد میشوند تا در صورت موفقیتشان، فروشگاههای اصلی برای همیشه جایشان را بگیرد. البته فروش با ایده یک فروشگاه کوچک و سیار سالهاست در کشورهای مختلف اجرا میشود و یک روش خوب برای راهاندازی کسبوکار مستقل و انحصاری با حداقل هزینه در کمترین زمان است.
سابقه فروش پاپآپی در فرهنگ ژاپن موجب شد پای شرکتهایی مثل
ZARA ،IKEA ،LOUIS VUITTON و... با مدل راهاندازی پاپآپی به ژاپن باز شود و میراث دیداری و پوشاکی و چشایی این کشور را تهدید کند؛ کشوری که یونسکو غذایش را بهعنوان میراث فرهنگی جهانی ثبت کرده است و رولان بارت 1915-1980 با توجه به غذا و میزبانی در ژاپن، کتابی پر از دلالتگری و نشانهشناسی با عنوان امپراتوری نشانهها را نوشته است (نشر نی، ترجمه ناصر فکوهی).
بههرحال فروشگاههای پاپآپ سریع میآیند و سریع هم میروند؛ درست مثل هنرمندی که مصداق پاپآپ است. با عجله میآید و زود هم میرود؛ و حالا اینترنت عرصه را برای رشد و تکثیر هنرمندان پاپآپی فراخ کرده است. فرهنگ رشد سریع و جهشی موجب شده است کلاسهای موفقیت در ۱۰ جلسه، مکالمه انگلیسی در یک جلسه و پولدارشدن بدون سرمایه و تحصیلات مشتریان زیادی داشته باشد.
از طرفی دیدهشدن در فضای مجازی توهم معروفیت در فضای واقعی را هم میدهد. یک نفر میتواند عکسی اغراقآمیز از خود در شبکه مجازی بگذارد و میلیونها بیننده داشته باشد. به همین دلیل اغراق در پوشش و آرایش و نمایاندن خود گریبان خیلیها را گرفته است.
اشتیاق اغراق را در عصر فعلی میتوان در پدیدهای که کمپ نامیده میشود، مطالعه کرد. در این زمینه، یادداشتهایی بر کمپ از سوزان سانتاگ 1933-2004 خواندنی است. سانتاگ یکی از ویژگیهای کمپ را تبدیل امور جدی به امور مهمل میداند.
لیدی گاگا از مصادیق ذوق کمپی است. کمپ یک نگاه غیرمعمول به دنیاست. علاقه به هر چیز دهنپرکن و گلدرشت از اشتیاقهای کمپی است. آنها خودشان را با استیتمنتهای دهنپرکن با مضامین دغدغه تنهایی انسان معاصر، ضد جنگ، خشونت و... به دهانها میاندازند. فردی که نگاه کمپی دارد، چیزی که نشان میدهد نیست. در گالری مخالف است و در خیابان موافق. او فاتح و پیروز گالری است و همین برای خودش و دوستانش کافی است. خواهیم دید که هنرمندانی که پاپآپی ظهور میکنند (پاپآپیستها) رفتار و نگاه کمپی دارند.
بنگاههای فرهنگی پاپآپیسم تحت عنوان فرهنگ و هنر با استفاده از جریان شبکهای اینترنت و ارتباطات گسترده میتوانند یکشبه یک نویسنده یا هنرمند پاپآپیست را مثل پاپکورن تولید کند. پاپآپیستها اغلب بامزه و بانمک هستند و با نام هنر و به کام صنعت سرگرمی فعالیت میکنند؛ درست مثل پاپکورن. فرایند تولید و ظهور پاپآپیستها تند و آسان است. آنها عین پاپکورن خودشان را به در و دیوار میزنند که از مطبخ بیرون بپرند اما با اولین فشار زیر دندان نقد از هم میپاشند. اخیرا خط تولید کیوریتور (مراقب هنری) و منتقد پاپآپیست هم راهاندازی شده است. پاپآپیست کتاب نمیخواند. او به واسطه شبکههای مجازی خودش را دانای تمام امور جهان میداند. اما تسلط پاپآپیستها به شبکههای مجازی باعث شده است در شهرت و اظهار از هنرمندان نسلهای پیشین پیشی بگیرند. پاپآپیستها به خاطر ناتوانی در رسیدن به جایگاه هنرمندان مستر (استاد) آنها را انکار میکنند. بههرحال فرهنگ پاپآپ باعث شده فاصلهای معنیدار بین هنرمندان نسلهای پیشین و ناهنرمندان پاپآپیست بیفتد. هنوز اغلبِ بهترینها از پیشینیان هستند.
نمایشگاههای هنری پاپآپیستها هم باحال است. یک دورهمی عالی که آدم از اداهای متفاوتانگاری و... بخوری میشود. بازدیدکنندهها پشت به اثر با هم به گفتوگو میپردازند و کیوریتور مشغول عرضه خودش است. همهچیز در سطحیترین وضعیت ممکن برگزار میشود و همه شاد و خندان به دورهمی بعد از نمایشگاه گسیل میشوند. هنرمند یا نویسنده پاپآپیست چون عجله دارد و به جهیدن بیشتر از راهرفتن اهمیت میدهد، مهلت عمیقشدن ندارد. او محصول فرهنگ فستفودی است و خودش هم مولد فستفود است. اما مفسران هنر پاپآپیست هم به یاری میشتابند و با دایره واژگانی محدود، نااثر پاپآپی را در حلق و ذهن مخاطب ساده فرو میکنند. مضامین این تفاسیر چند کلمه بیشتر نیست؛ سنت، مدرنیته، تنهایی انسان معاصر، تلفیق و نجات جهان و انسان. مخلص کلام آنکه فرهنگ پاپآپ چون ریشه ندارد، در سطح ظهور میکند، زودظهور و زودافول است، عِرض خود میبرد و زحمت دیگران میدارد. دنیایی دارند پاپآپیها و صدالبته هرکسی که مسلط به اینترنت باشد و به سن بحران میانسالی نرسیده باشد، الزاما پاپآپی نیست.