|

مذاکره و اخذ مجوز برای توسعه یک میدان نفتی 7 سال طول می‌کشد

علیه توسعه صنعت نفت

تصور کنید یک مهندس نفت در شرکتی کاملا ایرانی مسئول و مأمور مذاکره و انعقاد قرارداد و سپس توسعه یک میدان نفتی شود. این مهندس پسر جوانی در آستانه ورود به دانشگاه دارد. فرض هم بگیریم که پسر به شغل پدر علاقه‌مند است و در همین حوزه تحصیل دانشگاهی را شروع می‌کند.

علیه توسعه صنعت نفت

مهدی افشارنیک

تصور کنید یک مهندس نفت در شرکتی کاملا ایرانی مسئول و مأمور مذاکره و انعقاد قرارداد و سپس توسعه یک میدان نفتی شود. این مهندس پسر جوانی در آستانه ورود به دانشگاه دارد. فرض هم بگیریم که پسر به شغل پدر علاقه‌مند است و در همین حوزه تحصیل دانشگاهی را شروع می‌کند.

آقای مهندس با امید و شوق زیاد، جلسات اولیه‌اش را برای ارائه پیشنهاد تولید و توسعه میدان نفتی به شرکت ملی نفت ایران ارائه می‌دهد.

مهندس ما خیلی هم با شرکت‌های خارجی همراه نیست و در پی اثبات توانمندی ایرانی در توسعه میدان و مخزن نفتی است. از نظر او سخت‌افزار ماجرا مثل دکل و پمپ و کمپرسور فراهم است و قدرت داخلی در ساخت آنها پدید آمده است. فناوری‌هایی هم که در داخل کشور موجود نباشد، حتی با وجود تحریم با صرف هزینه‌ای بیشتر به داخل کشور منتقل می‌کنیم و با توتال و شل و بی‌پی در توسعه میادین می‌توان رقابت کرد.

فرض کنید مهندس ما برای میدان سهراب یا سپهر و جفیر یا کوپال در تلاش است. پسرش آن‌سو در ترم‌های اول، مبانی مخزن و زمین‌شناسی را طی می‌کند و پدر بر سر خط پلاتو و بیس‌لاین و نرخ تخلیه، با طبقات مختلف نفت در‌حال چانه‌زنی است.

از برنامه‌ریزی تلفیقی گرفته تا مهندسی توسعه و سرمایه‌گذاری و... همه بحث‌ها را هم بارها مرور می‌کند. اگر اختلافی بر سر نرخ تخلیه مخزن و پلاتو و بیس‌لاین باشد که واویلاست... . مهندس با همکارانش در شرکت‌شان نرخ بازگشت سرمایه را با قیمت روز نفت و نرخ اجاره دکل محاسبه کرده‌اند؛ اما این قیمت بارها تغییر می‌کند و عددهای پروژه مدام در‌حال تغییر است. این استرس مهندس و همکارانش است‌ اما کارفرما خیلی برایش این تغییرات فرق نمی‌کند و ماه‌ها روی بیس‌لاین (حداقل تولید) و پلاتو (خط تولید مستمر در بلند‌مدت) 

بحث می‌کنند.

آن سو پسر در دانشگاه آموخته‌تر می‌شود و می‌آموزد که اصل اساسی در عرف نفتی جهان تخلیه مخزن با بالاترین سرعت در دستور کار است؛ اما در خانه از پدرش بارها مفهوم ناآشنای تولید صیانتی را شنیده است و به‌عنوان یک دانش‌آموخته نفتی نتوانسته با آن ارتباط بگیرد.

سؤال او این است که با توجه به رشد عجیب‌وغریب انرژی‌های تجدید‌پذیر و اقتصادی‌شدن آنها در دنیا چرا باید برای آیندگان نفتی را به جا گذاشت که در آینده ارزش امروز را ندارد؟ پسر می‌داند که بر‌اساس گزارش آژانس بین‌المللی انرژی از سال 2017 تا 2023 ارزش سرمایه‌گذاری کل دنیا بر انرژی‌های پاک از هزار‌میلیارد دلار به نزدیک دو‌هزار میلیارد رسیده است و سرمایه‌گذاری‌های انرژی‌های فسیلی روی همان عدد هزار میلیارد دلار در سال مانده است و افزایش نداشته است. پدرش تقریبا به این آمارها بی‌اعتنا است و درگیر همان نرخ تخلیه و بیس‌لاین و پلاتو و از این طبقه به آن طبقه رفتن شرکت نفت و سفر بین تهران و اهواز است. پسر در دانشگاه تقریبا کارشناس شده است و سؤال‌های بسیاری از توسعه سنتی نفت در کشور دارد و پدر می‌خندد و او را نوجو و کم‌عمق می‌داند و به تلفنش پاسخ می‌دهد که خبر می‌دهند بالاخره کارفرما بر سر پلاتو و بیس‌لاین به نتیجه رسیده است و پروژه به شما داده می‌شود.

تا اینجا تقریبا سه سال طول کشیده است. مهندس می‌داند این زمانی زیاد برای مذاکره توسعه یک میدان است. در کشورهای رقیب و همسایه این روند دوماهه طی می‌شود؛ اما از این خوشحال است که بالاخره ما روی پای خودمان هستیم و این خودکفایی و استقلال ارزشش را دارد؛ اما پسرش سؤالات دیگری دارد که برای او مهم نیست. چرا با شرکت‌های مهم و بزرگ نفتی همکاری نمی‌کنیم. مهم نیست تحریم هستیم‌ اما چرا ما خودمان نیز خودمان را باید تحریم کنیم؟

منظورش چیست؟ پسر معتقد است که کل نیروهای سیاسی و دولتی ایران به صنعت نفت بد‌بین هستند و فکر می‌کنند آنجا اقیانوس فساد است و باید هر‌طور شده، جلوی فساد را گرفت. پدر در مراسم امضای قرارداد واگذاری میدان مدنظرش شرکت می‌کند و امضا می‌کند و عکس می‌گیرد و چهره مصممش در عکس‌ها نشان می‌دهد اراده‌ای برای توسعه ایرانی نفت با وجود تحریم‌های ظالمانه شکل گرفته است.

شاید تصور کنید که کار توسعه از اینجا به بعد شروع می‌شود. نخیر، از اینجا به بعد مذاکره تمام شده است و باید مجوزهای اجرای پروژه اخذ شود؛ تقریبا 9 مجوز. انواع و اقسام شورا و کمیته است که باید روند سه‌ساله مذاکرات را تأیید کنند. باز همان مسیر. از این 9 تا کمیته و شورا، شش‌تای آن درون نفت است و سه مورد آن بیرون از نفت. تا اینجا تقریبا سه‌سال‌و نیم از شروع مذاکرات نفتی پدر و آغاز تحصیل پسر می‌گذرد و پسر تقریبا در آستانه گرفتن اولین مدرکش است. پسر در تحقیق پایان‌نامه‌اش به این عدد رسیده است که ایران در سال 2018 هفتمین تولید‌کننده نفت جهان بود (هم‌اکنون هشتم شده‌ایم) و پنج کشور اول، یعنی آمریکا، عربستان، چین، روسیه و کاناد تقریبا 52 درصد نفت دنیا را تولید می‌کنند؛ کشورهایی که غیر از عربستان ذخایر نفت‌شان از ما کمتر است. چرا پس ما تولید‌مان پایین است و پایین‌تر می‌رویم؟ جواب ساده‌اش تحریم است‌ اما پسر دیده است که ما در دهه‌های اخیر هیچ‌وقت بالاتر از چهار‌میلیون بشکه در روز نرفته‌ایم. پس علت اصلی تحریم خارجی نیست. پسر لیسانس را تمام می‌کند و تز فوق‌لیسانس برمی‌دارد و پدر درگیر شوراهای مختلف وزارت نفت است. در هر شورا به طور معمول و مرسوم شش ماه علاف است که مجوز بگیرد. شش خان فقط در خود وزارت نفت دارد. پسر هم با نرخ تخلیه آشنا شده است‌ اما از یک‌سوی دیگر، نرخ متوسط تخلیه مخازن نفتی در دنیا به نسبت ذخایر 45 درصد است؛ اما در ایران با وجود 160 میلیارد بشکه نفت 35 درصد است. او از پدر خبر مذاکرات و مجوزهایش را می‌گیرد و پدر خیلی خبرهای خوبی ندارد. «همه‌چیز در‌حال بررسی است». پسر از پدر یک سؤال می‌پرسد «شما می‌دانی اگر ما با نرخ تخلیه و تولید به نسبت ذخیره‌ای که روسیه دارد، بخواهیم نفت تولید کنیم، چقدر باید روزانه تولید کنیم؟». پدر از وجود صیانت از نفت برای آیندگان می‌گوید و هر‌چه پسرش بر این اصرار می‌کند که با سیاست‌های سخت‌گیری بر کربن و رشد انرژی‌های سبز اگر نفت اهمیت خود را از دست بدهد، دیگر چه صیانتی؟ او زغال سنگ را در قرن نوزدهم مثال می‌زند که وقتی نفت آمد، اهمیت خود را از دست داد و الان ذخایر زغال سنگ دیگر استراتژیک نیست.

اما پدر خیلی به این مسائل اهمیتی نمی‌دهد؛ اما یک آمار پسر که حاصل ترکیب چند آمار تولیدی است، او را به فکر می‌برد. روسیه ذخایر نفتی‌اش 110 میلیارد بشکه نفت است و تولیدش روزانه 11 میلیون. با این سرعت تولید و تخلیه روسیه 25‌ساله نفت را به بیرون از مخزن می‌کشد و به ثروت بدل می‌کند. با نرخ تخلیه و تولید روسیه ایران باید روزانه 17 میلیون بشکه تولید کند. آمار عربستان چه می‌گوید؟ ذخایرش 266 میلیارد بشکه است و با تولید 12 میلیون بشکه 60‌ساله مخزن را به ثروت بدل کرده است. با آمار تولید عربستان به نسبت ذخایرمان، ما باید روزانه هفت‌میلیون تولید کنیم؛ اما آمار آمریکا خیلی عجیب است. ذخایر نفت آمریکا 50 میلیارد بشکه است. تولیدش روزانه 13 میلیون است. که 10ساله مخزن به ثروت بدل می‌شود. با نرخ نسبت تولید و ذخیره آمریکا اگر ما می‌خواستیم تولید کنیم و 10ساله مخزن را به ثروت بدل کنیم، باید روزانه 41 میلیون بشکه نفت تولید می‌کردیم.

هم‌اکنون ما حوالی سه‌ونیم میلیون تولید می‌کنیم و سیاست‌های سخت‌گیری بر انرژی فسیلی و تولید کربن نیز سال به سال سخت می‌شود. پسر فوق‌لیسانس می‌گیرد و پدر بالاخره مجوزهای پروژه‌اش را از هفت خان سخت می‌گیرد. مثلا در دفتر شورای اقتصاد 300 روز علاف و پشت در نشست. در بسیاری از شوراهای نفت شرکت کرد و پرزنت کرد که آدم‌هایش ثابت بودند و فقط عنوان و طبقه جلسه فرق می‌کرد. پسر پذیرش دکترا می‌گیرد و پدر تازه می‌خواهد بعد از هفت سال دوندگی پروژه را شروع کند. بله، این روایت جاری و هر‌روزه نفت است. هر‌کدام از توسعه میادین که با کلی شعار خودکفایی و رقابت با شل و توتال به شرکت‌های ایرانی داده شد، در چنبره بوروکراسی نفت هفت سال مذاکره و ارائه مجوزهایش طول می‌کشد. در‌واقع تحریم‌های خارجی اگر کار را برای ما سخت کرد، تحریم داخل کمر توسعه نفت را شکست و توسعه را بی‌معنا کرد. با این توصیف به نظرتان پدر اگر به پسرش پیشنهاد همکاری دهد، جواب پسرش چیست؟ و چه باید باشد؟