آنچه درباره تخریب و سلب حیات بافتهای تاریخی باید دانست
شهر مانند دیگر پدیدههای ساخت انسان، همواره در طول تاریخ و زمان حیات خود درگیر تحولات است. از پیامدهای این پدیده، شدتیافتن ضرباهنگ تغییرات فضایی و کالبدی شهرها، عمدتا در مراکز و نواحی هسته شهرها، به طور اخص مناطق بافتهای تاریخی و فرهنگی بوده که اغلب سبب افت و کاهش سطح کیفی زندگی و حیات منزلت اجتماعی، نابسامانی در سازمان فضایی و کالبدی، زوال اقتصادی و ناکارآمدی کارکردی در این محدودهها شده است.
هانی رستگاران
شهر مانند دیگر پدیدههای ساخت انسان، همواره در طول تاریخ و زمان حیات خود درگیر تحولات است. از پیامدهای این پدیده، شدتیافتن ضرباهنگ تغییرات فضایی و کالبدی شهرها، عمدتا در مراکز و نواحی هسته شهرها، به طور اخص مناطق بافتهای تاریخی و فرهنگی بوده که اغلب سبب افت و کاهش سطح کیفی زندگی و حیات منزلت اجتماعی، نابسامانی در سازمان فضایی و کالبدی، زوال اقتصادی و ناکارآمدی کارکردی در این محدودهها شده است.
در ایران، بناها و آثار گرانقدری وجود دارد که بسیاری از آنها در حال تخریب، نابودی و سلب حیات هستند. این روند در دهههای اخیر سرعت بیشتری گرفت؛ ازجمله عواملی که منجر به تخریب بافتهای تاریخی و فرهنگی میشوند، فقدان امنیت، رسیدگینکردن به فضاها و صعبالعبور بودن برخی مسیرهاست که این موارد میتوانند بر مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ساکنان شهرها تأثیرگذار باشند؛ ازجمله تأثیرات و پیامدهای این شرایط، تضعیف وضعیت صنعت گردشگری است. بافت تاریخی شهرها به لحاظ دارابودن قدمت، میراث کالبدی، زمینهای مناسب با عملکرد فرهنگی، مهمترین زمینه کالبدی و فضایی ارزشهای فرهنگی محسوب میشود. سهم بافتهای تاریخی و فرهنگی ارزشمند در گردشگری، موضوعی انکارناپذیر محسوب میشود. از این نظر دولتها نیز معمولا به سودآوری، حفظ و احیای بافتهای تاریخی به خاطر جایگاه آن در اشاعه و ترویج گردشگری توجهی خاص دارند. امروزه حفظ آثار گذشته و باز زندهسازی آنها، تبدیل به عملی همهگیر در اقصانقاط جهان شده است؛ به نحوی که هر کجا اثری از فرهنگ گذشته یافت میشود، بحث حفظ و بازنمایی آن نیز مطرح میشود.
با مشاهده شرایط حاکم در اینگونه بافتها و انطباقنداشتن با نیازها و شرایط استفادهکنندگان کنونی که فقدان هماهنگی و تعلق و استفادهنکردن صحیح را سبب شده، میتوان با ملحوظکردن فضاهای فراغتی و تغییر در کارکرد برخی از کارکردهای سنتی به فضاهای مدرن درصدد حل آن برآمد. از سوی دیگر این فضاهای شهری موجب برونگرایی، اجتماعیبودن، خلاقیت و گسترش و تقویت صنعت گردشگری میشود که به انسجام و محافظت از میراث فرهنگی و تقویت صنایع محیطی میانجامد. بافت تاریخی را باید بهعنوان هسته اولیه تشکیل و توسعه شهرها دانست. قلعه یا ارگ و آنچه بهعنوان پایهگذاری یک شهر جدید، در زمانهای گذشته ساخته شده، میتواند نام بافت تاریخی به خود بگیرد. به طور خلاصه مشخصات بافت قدیم در موارد زیر قابل مشاهده است: امنیت، محرومیت، توجه به اقلیم، مصالح ساختمانی بومی، ساختار ارگانیک (غیرهندسی و طبیعی) معابر، کالبد فرهنگی، درونگرا بودن، ارزش میراث فرهنگی، آسایش، مقیاس، هویت و حس جهتیابی. بافتهای تاریخی در ایران نیز آن بخش از بافتهای شهری را شامل میشود که پیش از سال ۱۳۰۰ هجری شمسی شکل گرفته است. در واقع تعدادی از شهرهای ایران را که تا عهد قاجار شکل گرفتهاند، میتوان بهعنوان بافت تاریخی ارزشمند شناخت؛ اما به دلیل فرسودگی کالبدی و فقدان استانداردهای ایمنی استحکامات، خدمات و زیرساختهای شهری، با وجود برخورداری از ارزشهای هویتی، منزلت مکانی و سکونتی پایینی دارند. برای بررسی همپیوندی، اتصال فضایی، استفاده از الگوهای تودهگذاری، معماری و تراکم مشابه و ارتباط فضایی و اجتماعی بررسی میشوند. بررسی نقشهها و پلانهای محیطی شهری نشان میدهد که اتصال فضایی بین بافت تاریخی و بافت جدید شهر وجود داشته و بافت تاریخی در میان بافت شهر و در پیوند با شهر قرار گرفته است. درباره بهرهگیری از الگوهای تودهگذاری، معماری و تراکم، میتوان چنین گفت که تودهگذاری در بافت قدیم شهر به صورت الگوهای حیاط مرکزی بوده؛ اما در معماری جدید شهر، تودهگذاری در یک ضلع زمین انجام شده است. با این حال از آنجایی که تعداد پلاکهای قدیمی باقیمانده در شهر بسیار کم است، گسست مدنظر بین بافت قدیم و بافت جدید شهر، مشاهده نمیشود. درباره تراکم، همپیوندی بین بافت قدیم و بافت جدید شهر دیده نمیشود و با اینکه تراکم در محدوده بافت قدیم بیش از صددرصد و دو طبقه نیست؛ ولی در محدودههای جدید شهر تراکم بیش از 300 درصد و شش طبقه دیده میشود که تناسبی با محدوده تاریخی شهر ندارد. بااینهمه بافت مجاور محدوده تاریخی شهر همپیوند با بافت قدیم شهر است. درباره سازمان فضایی و فعالیت از جنبه اجتماعی، بافت کهن و بافت جدید همپیوند بوده و همچنان بخش درخورتوجهی از سازمان فضایی شهر در محدوده بافت تاریخی قرار دارد. در مجموع پیوند فضایی به لحاظ فعالیت بین بافت قدیم و بافت جدید شهر وجود دارد. اما روند تخریب این بافتهای تاریخی و ارزشمند از دههها پیش در شهرهای تاریخی ایران، در راستای توسعه و گسترش شهرها از طرف شهرداریها و برخی انبوهسازان با رویکرد و سیاستهای اتخاذشده کلان دولتها آغاز شد و گاهی استمرار پیدا کرد. بهعنوان مثال در دولت دهم، در سال ۱۳۸۹ طرحی به نام طرح ۵۷هکتاری در شهر شیراز مطرح شد. در این طرح، ۵۷ هکتار از بافت تاریخی شیراز که محدوده اتصال دو حرم است، هدف قرار گرفت. بافت تاریخی شیراز مجموعا ۳۶۰ هکتار است که در حدود دو هزار بنای واجد ارزش فرهنگی و تاریخی شناسایی شده و تعداد ۴۱۰ بنای ارزشمند ثبتشده در فهرست میراث ملی غیرمنقول در آن وجود دارد. بافت تاریخی شهر شیراز سالهاست که براساس سیاستهای کلان دولتها در حال تخریب و نابودی است. هر بار بخشی از آن فرومیریزد و تخریب میشود تا بلایی که از دهه 60 با تخریب چند خانه تاریخی به جان شهرهای تاریخی ایران افتاد و در دهه 70 با تخریب قسمت وسیعی از این بافتهای تاریخی ادامه پیدا کرد، به توسعه و احداث طرح بینالحرمین بینجامد؛ اما در سال 93 با تخریب حجمی وسیعتر از بافت تاریخی شیراز که شامل چند بنای شاخص مربوط به دوره قاجاریه و زندیه بود، فاز جدیدی از تخریب بافت تاریخی کلید خورد. در دهه 80 روند تخریب بافت تاریخی تعدادی از شهرهای تاریخی ایران که دارای بافت تاریخی ارزشمند یا مصوب بودند که از سوی شورایعالی شهرسازی و معماری ایران ابلاغ شده است، آغاز شد. شهرهایی نظیر کاشان، سمنان، تهران، مشهد و اصفهان که تأثیرات و پیامدهای جبرانناپذیری ایجاد کرد؛ روندی که تا همین امروز هم با روندی کندتر در جریان است و از بافتهای تاریخی ارزشمند بهسرعت سلب حیات میکند. آیا میشود روزی برسد که توسعه شهری در برابر حفاظت و صیانت از میراث تاریخی بهعنوان یک دوگانه قرار نگیرد و حفظ هویت ارزشی کالبدی شهرها، در زندگی روزمره انسانها و ساکنان بافتها جاری و ساری باشد؟
*پژوهشگر میراث فرهنگی ملی و جهانی