پاسخ شهرداری به گزارش «شرق»
روابطعمومی شهرداری تهران در پاسخ به گزارش «نمایش شهری بهشت»منتشرشده در روزنامه شرق درباره طرح «من شهردارم»، متنی ارسال کرده که به شرح زیر است: ضمن استقبال مدیریت شهری از نقدهای سازنده و کارشناسانه و تهی از انگیزههای سیاسی درخصوص «طرح من شهردارم»، در پاسخ به مطالب مندرج در صفحات 6 و 7 روزنامه شرق در تاریخ 17 دیماه 1402، جوابیه «روابطعمومی معاونت برنامهریزی، توسعه سرمایه انسانی و امور شورای شهرداری تهران» (بهعنوان دبیرخانه دائمی بودجهریزی مشارکتی؛
شرق: روابطعمومی شهرداری تهران در پاسخ به گزارش «نمایش شهری بهشت»منتشرشده در روزنامه شرق درباره طرح «من شهردارم»، متنی ارسال کرده که به شرح زیر است: ضمن استقبال مدیریت شهری از نقدهای سازنده و کارشناسانه و تهی از انگیزههای سیاسی درخصوص «طرح من شهردارم»، در پاسخ به مطالب مندرج در صفحات 6 و 7 روزنامه شرق در تاریخ 17 دیماه 1402، جوابیه «روابطعمومی معاونت برنامهریزی، توسعه سرمایه انسانی و امور شورای شهرداری تهران» (بهعنوان دبیرخانه دائمی بودجهریزی مشارکتی؛ طرح من شهردارم) با هدف روشنگری و گزارش به شهروندان برای انتشار در همان صفحات و همان جایگاه با روتیتر، تیتر و میانتیترهای تعیینشده وفق ماده 23 قانون مطبوعات به آن روزنامه وزین ارسال میگردد.
مدیریت شهری با عزم راسخ پای مردمیسازی اداره شهر ایستاده است
طبق اصول ۱۰۰، ۱۰۱ و ۱۰۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اداره امور شهرها باید مبتنی بر مشارکت مردم باشد؛ بر این مبنا، مردمپایگی اداره تهران در اسناد بالادستی بهویژه در قانون شوراها و شهرداریها و برنامههای توسعه کشور یک حق اساسی است و ازجمله حقوق بنیادین مردم بر شهرداری به شمار میرود. در همین راستا، یکی از مهمترین مطالبات رهبر معظم انقلاب در «بیانیه گام دوم انقلاب» ارتقای کمّی و کیفی مشارکت مردم در اداره امور کشور است. با این حال، تاکنون حضور مؤثر و مشارکتجویانه مردم در پروژههای سرمایهای شهر، یکی از ابعاد فراموششده مدیریت شهری در کشور ما بوده است.
شهرداری تهران در همین راستا، از سال گذشته با هدف جلب مشارکت شهروندان در مدیریت شهر- در واقعیت و نه در شعار- و به دنبال آن ایجاد مسئولیت شهروندی در اجرا و نگهداشت پروژههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... در سطح ۳۵۲ محلّه کلانشهر تهران، طرح «من شهردارم» را در قالب «اصل مردمیسازی اداره شهر» آغاز کرد.
در نخستین دوره طرح «من شهردارم» تعداد 2080 پروژه شهری-محلهای به رأی و نظر شهروندان تهرانی گذاشته شد که در نهایت 1462 پروژه توسط خود شهروندان و با مشارکت 345 هزار نفری آنان بهعنوان پروژههای اولویتدار انتخاب شد و شهرداری تهران سههزارو 924 میلیارد تومان بودجه برای اجرا و تحقق پروژههای منتخب مردم اختصاص داد که تا لحظه تقریر این گزارش، اجرا و انجام تعداد 987 پروژه از 1462 پروژه منتخب مردم در دوره نخست «من شهردارم» توسط شهرداری تهران به پایان رسیده است. در این مدت، به صورت مستمر گزارش وضعیت پروژهها نیز به اطلاع شهروندان رسانده شده است. آیا اینکه مردم با رویکردی متعهدانه به محله خود، نیازها و اولویتهای محله خودشان را انتخاب و شهرداری را مکلف به تحقق خواسته خود کنند و شهرداری نیز خود را متعهد به تحقق خواستههای شهروندان بهعنوان سرمایه اصلی و طلایی شهر بداند، سبب تولید اعتماد اجتماعی و امید نمیشود؟!
امسال نیز پیرو اعتماد ایجادشده در جامعه شهروندی درخصوص صداقت و حقیقیبودن «من شهردارم»، شهروندان تهرانی به مشارکت در دومین دوره «من شهردارم» و رأی به 3700 پروژه محلی با اختصاص اعتبار 8.8 همت (پس از مرحله پیشنهاد پروژه توسط شهروندان و امکانسنجی توسط شهرداری) دعوت شدند که مشارکت یکمیلیونو 352هزارو 139 نفری شهروندان را در پی داشت؛ مشارکتی که بدون صرف هزینههای هنگفت تبلیغاتی و صرفا با استفاده از ظرفیتهای خود کارکنان متعهد شهرداری تهران و روابطعمومیهای تابعه با بهرهگیری از رویکرد «تبلیغ و دعوت چهره به چهره» محقق شد. در همین راستا، امسال «سفیران من شهردارم» در مناطق ۲۲گانه، سازمانها و شرکتها در مجامع و معابر عمومی از ورزشگاهها گرفته تا پیادهروها، سراهای محلات، مدارس، مراکز خرید، مراکز درمانی وابسته به شهرداری تهران و... حضور فعال پیدا کرده و از طریق تبلیغات «چهره به چهره» و «اقناع حضوری» این طرح را به شهروندان معرفی کردند تا آنها بتوانند از حق اساسی خود یعنی مشارکت در امور شهر بهرهمند شوند و در بخشی از تصمیماتی که برای شهر، منطقه و محلهای که در آن زندگی میکنند، مشارکت داشته و سهیم باشند.
ادعای «وعده بلیت رایگان مترو به شهروندان» توهین به آنان نیست؟!
طبیعتا از آن رسانه ارزشمند که مدعی «احترام به کرامت شهروندان» و «آزادی بیان و حق انتخاب» است، انتظار میرود ضمن احترام به شعور و اختیار شهروندان شریف تهرانی، با ادعای «وعده بلیت رایگان مترو به شهروندان در ازای مشارکت در طرح من شهردارم» از بیاحترامی و توهین به جامعه شهروندی پایتخت و بلوغ فکری-رفتاری شهروندان شریف پرهیز نماید. آیا نگارنده یا نگارندگان محترم گزارش یا مسئولان گرامی روزنامه شرق، بهعنوان شهروندان تهرانی، به فرض اینکه حتی تیم همفکر و همجناح خود آنها بر شهرداری حاکم است، حاضرند در ازای دریافت بلیت رایگان مترو یا تست فشار خون و قند خون رایگان، گوشی همراه شخصی خودشان را برای ثبت رأی در اختیار افراد ناشناس بگذارند و «نظرفروشی» و «رأیفروشی» کنند؟!
ارائه کد معرف برای ساماندهی آماری مشارکتکنندگان
از دیگر ادعاهای طرحشده در گزارش مذکور، «ادعای ارائه کد معرف به دانشآموزان و اجبار آنان به مشارکت در طرح من شهردارم است»؛ این ادعا در حالی است که امسال و در دومین دوره اجرای این طرح، «سفیران من شهردارم» با هدف آموزش شهروندی و قرارگرفتن دانشآموزان در دایره مشارکتهای اجتماعی و شهروندی، با حضور در مدارس و تشریح و تبیین چیستی و اهمیت طرح برای دانشآموزان بهعنوان آیندهسازان شهر، آنان را به مشارکت تشویق و ترغیب کردند. ارائه کد معرف در دومین دوره اجرای طرح نیز با هدف ارتقای سطح دقت و نظم در آمار ثبت مشارکتکنندگان و درصد مشارکت شهروندان در مناطق (ساماندهی آمار) صورت گرفته است.
پناه به منابع بینام و نشان و انتزاعیات برای تخریب
اصول حرفهای رسانه ایجاب میکند که استناد و نقلقول از منبع یا منابع معتبر صورت گیرد؛ با این حال در بخشی از پرونده موضوعی روزنامه شرق، اطلاعات مخدوش درباره دومین دوره «من شهردارم» با هدف تخریب، به نقل از عناوین بیهویت و نامعتبر از قبیل «یکی از کارکنان سرای محله» (سرای محله و کارمند؛ هر دو بینام!) صورت گرفته است که همین موضوع، اعتبار و صداقت گزارش را مخدوش میسازد. از دیگر مواردی که برای تخریب طرح «من شهردارم» از آن بهره گرفته شده، استفاده از دیدگاههای انتزاعی برخی کارشناسان محترم است که در انتزاع ممکن است زیبا به نظر برسد؛ اما کیست که نداند بین جهان واقعی با جهان انتزاعی، فاصله از زمین تا آسمان است؟! در چنین مواردی، پیشنهاد میشود که افراد برای پیشگیری از اسارت در انتزاع، وارد عرصه اجرا شوند و بهعنوان مجری، کسب تجربه واقعی کنند تا هم با محدودیتها و الزامات اجرا آشنا شوند و هم نقدهایشان مبتنی بر تجربه اجرائی باشد، نه ذهن انتزاعی.
تجدیدنظر در تعاریف علمی واقعیت، محله، توسعه محلهای!
از دیگر مواردی که برای تخریب طرح «من شهردارم» از آن استفاده شده، اظهارنظرهای مخدوش است. برای نمونه، یکی از کارشناسان محترم که مشخص است سامانه «من شهردارم» را ملاحظه و بررسی نکرده، در اظهارنظری گفته است: «پروژههای تعریفشده باید با واقعیت زندگی شهروندان ارتباط داشته باشد». در پاسخ به این اظهارنظر باید گفت که اولا همه پروژههای به رأی گذاشتهشده، بخشی از واقعیات زندگی روزمره شهروندان در قامت پروژههای توسعه محلی هستند که بهعنوان «نیاز» یا از سوی خود آنان یا شهرداری پیشنهاد، سپس توسط شهرداری امکانسنجی و در نهایت توسط خود آنان انتخاب شدهاند. آیا «احداث پیادهراه خیابان گاندی حدفاصل بزرگراه حقانی تا خیابان دهم»، «بهسازی بوستانهای دوستان، یاس، ساعی و...»، «احداث پایگاه مدیریت بحران ناحیه 5 منطقه 6»، «تعریض رفیوژ میانی خیابان دیدار جنوبی حدفاصل بزرگراه حقانی تا مقابل بوستان»، «تجهیز شبکه آبرسانی بلوکهای فرد چهارصددستگاه»، «پیادهروسازی خیابان طباطبایی»، «احداث میدان میوه و ترهبار در محله تختی»، «تجهیز و نوسازی مرکز توانمندسازی کودکان بوستان معراج»، «پیادهروسازی خیابان 22 بهمن»، «احداث زمین بازی کودکان بوستان کاج» که فقط چند مورد از 3700 پروژه انتخابی است، جزء واقعیات زندگی شهروندان در محله (سکونت یا محل کار) نیست؟! اگر از نظر نگارنده، اینها جزء واقعیات محلهای نیست؛ پس باید صاحبنظران علوم مرتبط هم در تعریف محله تجدیدنظر کنند، هم در تعریف واقعیت و هم در تعریف توسعه محلهای!
3700 پروژه انتخابی مردم توسط شهرداری امکانسنجی شدهاند
در بخشی از پرونده منتشرشده در «شرق»، در مطلبی با عنوان «من شهردارم برای تبلیغات خوب است»، نگارنده محترم که خود در دوره قبلی مدیریت شهری دارای پست بوده، برای زیر سؤال بردن پروژههای انتخابی شهروندان در اظهارنظری عجیب نوشته است: «ممکن است من دوست داشته باشم جلوی در خانهام یک پل بزنند، ولی در مجموع این پل به نفع این کوچه نباشد»؛ اولا اینکه انتظار میرود شخصی که خود دارای پست در شهرداری تهران بوده به این میزان آگاهی داشته باشد یا حداقل اخبار مربوط به طرح را از نظر گذرانده باشد که «شهرداری، پروژهها را امکانسنجی میکند». در «من شهردارم» نیز پروژههای انتخابی توسط شهروندان، قبل از مرحله نظرسنجی، یعنی در مرحله پیشنهاد از سوی مردم، توسط شهرداری مورد امکانسنجی قرار گرفتهاند و از بیش از ششهزارو 500 پروژه، در نهایت سههزارو 700 پروژه توانستهاند از فیلتر امکانسنجی عبور کنند. ثانیا آیا اینکه با چنین لحنی درباره شهروندان سخن بگوییم که گویی خدای ناکرده هنوز به بلوغ و قدرت تشخیص لازم برای اظهارنظر نرسیدهاند، رفتاری شایسته است؟! ثالثا مگر شهرداری تهران در دوره مسئولیت نگارنده، اگر یک شهروند برای جلوی درِ منزلش درخواست پل اختصاصی میداد، درخواستش را بدون بررسی کارشناسی انجام میداد که چنین ذهنیتی در ذهن ایشان جای گرفته است؟!
برچسب عدم آگاهی به شهروندان!
در مطلب «من شهردارم برای تبلیغات خوب است»، نگارنده، دلیل میزان بالای مشارکت شهروندان در «من شهردارم» را ناآگاهی آنان دانسته است.
آیا به زعم نویسنده، یکمیلیونو352هزار و 139 نفر شهروند مشارکتکننده، همگی ناآگاهاند؟! آگاهی چه شاخصههایی دارد؟ آیا اینکه جمعی از کارکنان شهرداری تهران که به موضوع تسلط کارشناسی دارند، «طرح من شهردارم»، نحوه مشارکت در آن و اثرات مشارکت را به صورت حضوری، برای خود نویسنده محترم این مطلب، با صبر و حوصله تشریح کنند و او را به انتخاب پروژههای مورد نیاز محله محل زندگی یا کارش دعوت کنند، نویسنده محترم همچنان نسبت به موضوع و جوانب آن ناآگاه است؟! شهرداری تهران در دومین دوره «من شهردارم» برای آگاهی بیشتر شهروندان نسبت به این طرح از تبلیغات چهره به چهره (بهعنوان یکی از مؤثرترین تکنیکهای آگاهسازی و اطلاعرسانی) توسط کارکنان شهرداری تهران استفاده کرده است؛ بنابراین برچسب ناآگاهی قطعا به شهروندان فهیم تهرانی نمیچسبد.
لازم به بیان است که از این تعداد جمعیت مشارکت کننده در دومین دوره «من شهردارم»، 55 درصد را مردان و 45 درصد را زنان تشکیل میدهند، 32 درصد مشارکتکنندگان بالای 40 سال و 68 درصد نیز زیر 40 سال دارند که 52 درصدشان دارای تحصیلات عالیه و دانشگاهی هستند.
از سوی دیگر، نگارنده در تناقضی عجیب در عین ناآگاه تلقیکردن شهروندان، شهرداری را به «تبلیغاتی بودن من شهردارم» متهم کرده که همین تناقض، ادعای وی درباره ناآگاهی و بیاطلاعی شهروندان از طرح را رد میکند. قطعاً نگارنده محترم اشراف دارند که تبلیغات برای «تولید آگاهی» صورت میگیرد. بنابراین، با تبلیغات صورتگرفته (چهره به چهره و بیلبوردی)، شهروندان از آنچه که باید آگاه میشدهاند، آگاه شدهاند؛ از اینرو، مشارکتشان در طرح من شهردارم منطبق بر آگاهی بوده است.
کد اعتبارسنجی را فراموش کردید!
در بخشی از این پرونده موضوعی (مطلب نمایش شهری بهشت)، اینگونه القا شده که گویی شهرداری بدون اطلاع شهروندان یا با اجبار به جای آنان ثبت نظر کرده است! از سوی دیگر، اینگونه مطرح شده که شهرداری به بهانه انجام تست قند خون و فشار خون رایگان، شماره همراه افراد را گرفته و با شماره آنان ثبت نظر کرده است! اظهارنظر بسیار عجیبی است؛ زیرا برای شرکت در طرح «من شهردارم» شماره همراه افراد به تنهایی هیچ کاربردی ندارد! خوب است نگارنده محترم مطلع شوند که فرایند شرکت در طرح اینگونه است: شهروند خودش باید با موبایلش وارد سامانه من شهردارم شود، محله محل زندگی یا محل کارش را روی نقشه به فراخور نیازی که برای آن احساس میکند انتخاب کند، سپس پروژههای انتخابشده برای آن محله به نمایش درمیآید تا او هرکدام را بخواهد انتخاب کند و در نهایت باید شماره همراهش را وارد کند، بلافاصله یک کد اعتبارسنجی (شبیه رمز دوم بانکی) از سامانه برای موبایل شخصیاش ارسال میشود که او باید شخصا کد اعتبارسنجی را خودش در موبایل خودش ثبت کند تا رأی او ثبت شود. بنابراین، با توجه به چندمرحلهای بودن ثبت رأی در سامانه از طریق گوشیهای همراه و لزوم دریافت کد تأیید از سوی شهروندان در گوشیهای شخصی خود و رعایت جنبههای احتیاط از سوی شهروندان برای پیشگیری از سرقت گوشی یا وقوع بزههای دیگر، مگر افراد به این سادگی گوشی شخصی خود را در اختیار افراد غریبه با هر عنوان و لباسی قرار میدهند؟! آیا نگارنده محترم گزارش روزنامه «شرق»، در خیابان و معابر عمومی، شخصا حاضر است گوشی همراه خود را در اختیار افراد ناشناس ولو با پوشش سازمانی معتبر قرار دهد؟!
اَبَربرچسب مشارکت سطحی!
از دیگر برچسبهایی که در این پرونده موضوعی برای تخریب و تضعیف طرح مشارکتپایه «من شهردارم» بهره گرفته شده، زدن اَبَربرچسب مشارکت سطحی به مشارکت یکمیلیونو352هزارو 139 نفری شهروندان در این طرح است! نخست آنکه این برچسب، اتهام «تفکر سطحی و رفتار سطحی» را متوجه مشارکتکنندگان میکند، که اتهامی نارواست. دوم اینکه دوره ششم مدیریت شهری خود را متعهد و ملزم به برنامهریزی برای مشارکت حقیقی -و نه شعاری- شهروندان در اداره شهر میداند و این تعهد و الزم را با اجرای طرحهایی همچون «من شهردارم» در عمل نشان داده است. در کنار این طرحها، این دوره از مدیریت شهری با پرهیز از اقدامات نمایشی (مانند دوچرخهسواری مدیریتی) در حوزه دیپلماسی حملونقل اقدامات اساسی انجام داده است که بهزودی به بار خواهد نشست. سوم آنکه حتی به فرض پذیرش برچسب مشارکت سطحی، جلب مشارکت یکمیلیونو352هزارو 139 نفری شهروندان، آیا نشانه مقبولیت و توانایی مدیریت شهری نیست؟! ای کاش در دوره پیشین مدیریت شهری که مدیران همفکر و همجناح با روزنامه «شرق» و نگارندگان گزارش مذکور بر شهرداری حاکم بودند، یک مشارکت سطحی برای «دوچرخهسواری» به اندازه یکسوم مشارکت در دوره دوم «من شهردارم»
محقق میشد!
در پایان، از منظر حقیقتجویی و انصاف ذکر این نکته ضروری است که به مصداق مثل «املای نانوشته، خطا ندارد»، طبیعی است که در هر کار بزرگی ممکن است گاهی برخی خطاهای کوچک هم رخ دهد؛ بنابراین طبیعی است که در جریان اجرای طرحی در این وسعت و در این حد از مشارکت شگرف، ممکن است برخی خطاهای موردی و فردی و مقطعی رخ داده باشد که نهادهای ناظر به محض اطلاع، بلافاصله پیشگیری و رفع خطا نمودند. اما آیا هیچ عقل سلیم و انسان عالمی، حکم به اسقاط یک خودرو کاملا سالم صرفا به خاطر یک خش روی صندلی آن میدهد؟! از همین رو، لازم است با پرهیز از نگرش سیاسی به موضوعات شهری، در راستای تأمین منافع شهر و شهروندان و تقویت و تحقق مشارکت آنان در اداره شهر «یار و حامی» باشیم و با ترغیب شهروندان به مشارکت هرچه بیشتر، امیدآفرینی کنیم؛ نه آنکه با تضعیف و تخریب طرحهای مشارکتپایه و القای بیاثربودن دادن مشارکت مردم، تولیدگر یأس باشیم.
لازم به ذکر است این گزارش در صفحه 6 و 7 منتشر شده بود که به دلیل تعداد کلمات این جوابیه آن را در این صفحه منتشر میکنیم.