صنعت سریال، صنعت فرهنگ
در یکی از تبلیغهایی که برای فصل دوم یکی از سریالهای شبکه خانگی میشود، آن را محصول «صنعت سریال ایران» نامیدهاند. منظور از «صنعت» در این تبلیغ خاص چیست؟ عبارت «صنعت فرهنگ» یا «صنایع فرهنگی» یکی از کلیدیترین عبارات در عرصه مطالعات انتقادی در علوم اجتماعی و انسانی است.
در یکی از تبلیغهایی که برای فصل دوم یکی از سریالهای شبکه خانگی میشود، آن را محصول «صنعت سریال ایران» نامیدهاند. منظور از «صنعت» در این تبلیغ خاص چیست؟ عبارت «صنعت فرهنگ» یا «صنایع فرهنگی» یکی از کلیدیترین عبارات در عرصه مطالعات انتقادی در علوم اجتماعی و انسانی است. در مکتب انتقادی فرانکفورت اعتقاد عمومی این است که در جوامع نوین، نوعی سرکوب ناشی از عقلانیت به جای استثمار اقتصادی نشسته و کانون تسلط از حوزه اقتصاد به قلمروی فرهنگ کشیده شده است. ایده صنعت فرهنگ در اثر مشهور و مشترک آدورنو و هورکهایمر به نام «دیالکتیک روشنگری» مطرح شد. صنعت فرهنگ را میتوان بهطور خلاصه به معنای تولید فرهنگ استاندارد و «قالبی» دانست که از طریق ابزارهای مدرن همچون رسانهها در راستای کنترل، مهار و هدایت افکار تودهها در جهتی همسو با تمایلات و تفکرات طبقات حاکمه عمل میکند. آدورنو در مقالهای که به تنهایی منتشر کرده، یادآوری میکند که این صنعت بیش از هر چیز با «تولیدات انبوه» تناسب دارد. حجم تولید درخور توجه در هنرهای تودهای در کنار سودجویی آگاهانه تولیدگران را میتوانیم با مؤلفههایی که از «صنعت» میشناسیم، بهتر تطبیق بدهیم. مدلول واژه فرهنگ در اصطلاح «صنعت فرهنگ» فاقد برخی از ویژگیهای کلیدی آن مفاهیمی است که در تعاریف گوناگون و رسمی فرهنگ آمده است. بنا بر نظر مفسران، اساسا فرهنگ در اینجا آیین و آدابی فراداده نیست، بلکه بیش از آنکه در گذشته ریشه داشته باشد، به حال و آینده مربوط است. برای مثال، فرهنگ در این عبارت قطعا واجد منش اجتماعیبودن است، اما الزاما این اجتماعیبودن از قرارداد بلاواسطه افراد ناشی نمیشود. بهطور کلی صنعت فرهنگ وظایف متعددی را بر عهده دارد که از آن جمله میتوان به تولید محصولات فرهنگی تخدیرکننده، ایجاد بازارهای وسیع تجاری و در نهایت آموزش و راهبری سازگاری سیاسی اشاره کرد که خصلت «غیرخودجوش» و «بیحسکننده» دارند. صنعت فرهنگ حتی صنعت سرگرمی هم نیست؛ چراکه تفاوت این دو به مسائل انتقادی در حوزه کردارهای خلاقانه و اثرات اجتماعی آنها وابسته است. در عین حال، باید توجه داشت تنوعات در محصولات فرهنگی صرفا تنوعاتی کمی هستند که به کیفیت و محتوای آنها ربطی ندارند. به بیانی دیگر، تمایزات نه در ارزش مصرف، بلکه در ارزش مبادله است. فرهنگ چنان کامل تابع قانون مبادله است که دیگر مبادله نمیشود و هنگام مصرف چنان کورکورانه مضمحل میشود که دیگر نمیتواند مصرف شود. در عین حال، جنبههای اقتصادی قضیه نیز کاملا نامشخص است. چرا خصوصا از دوران کرونا به بعد، هیچگاه مشخص نشد گردش مالی سودآوری سازندگان این همه سریال چگونه بوده است؟ آیا گزارشی وجود دارد که بیان کند مثلا از یک سریال مشخص چند قسمت آن دانلود قانونی شده است؟ چرا هیچ اقدام خاصی از سوی سرمایهگذاران برای مقابله با دانلودهای غیرقانونی صورت نمیگیرد؟ احتمالا پاسخ این است که اهمیتی ندارد که پول سرمایهگذار بازگشت داده شود؛ چراکه از ابتدا این سرمایهگذاری با هدف کسب سود صورت نگرفته است. به هر حال، صنعت فرهنگ قرار است یکسانی را به همه چیز از فیلم، رادیو، سریال و نظایر آن سرایت داده و اصطلاحا «جلوه» را بر «ایده» غلبه دهد. آنگاه دستگاه رسمی مسلط فرهنگ، خودش در مقام ناقد این وضعیت درمیآید. آدورنو و هورکهایمر توضیح میدهند آن مواردی که خبرگان فن تحت عنوان نکات مثبت و منفی مورد بحث قرار میدهند، فقط به درد نمایش کاذب رقابت و تنوع در گزینش میخورد. به این ترتیب صنعت فرهنگ زمینه گسترش توهم آزادی را پدید میآورد. شهروندان فکر میکنند آزادی عمل واقعی داشته و امکان انتخاب از میان گسترهای از فراوردههای فرهنگی را پیدا کردهاند؛ حال آنکه صنعت فرهنگ با جهتدهی به ذائقه شهروندان، عملا ذهنیت آنها را به نفع خود جهت داده است و هرگونه انتخاب و ترجیح آلترناتیو یا انتقادی را از میان برمیدارد. اندیشمندان مکتب فرانکفورت مهمترین روش اعمال هژمونی را در سه شیوه میدانند؛ اولی خرد ابزاری است (یعنی شیوههای نگاهکردن به جهان که سلطه مردم بر یکدیگر و دولت بر مردم را توجیه میکند)، شیوه دوم مشتمل بر راههایی است که فرهنگ تودهای مردم را در دولت ادغام میکند و نوع سوم نیز نوع ساختار شخصیتی است که نهتنها سلطه را میپذیرد، بلکه آن را جستوجو میکند. اکنون به مصرفکننده محصولات فرهنگی طوری القا میشود که او حس میکند خودش همان مصرفکننده ابدی یا ابژه صنعت فرهنگسازی است. با این اوصاف، اکنون دلیل تولید بیدغدغه این همه سریال و بیخیالی سازندگان آنها از این همه دانلود غیرقانونی و همچنین بیتفاوتی جامعه از درخواست گزارش مالی و حتی نقد فرهنگی این سریالها نیز مشخص است.