|

آیا جهان در آستانه جنگ جهانی سوم به سر می‌برد؟

مارس ۱۹۸۳ بود که رونالد ریگان، رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی را «امپراتوری شیطان» نامید. در واشنگتن صحبت‌های زیادی از ابتکار دفاع استراتژیک (SDI) که به جنگ ستارگان شهرت یافت، وجود داشت و گزاف نیست اگر بگوییم که گره در روابط شوروی و آمریکا آن‌قدر کور شده بود که جهان را به رویارویی نظامی دو ابرقدرت نزدیک می‌کرد.

 آیا جهان در آستانه جنگ جهانی سوم به سر می‌برد؟

احمد وخشیته-استاد دانشگاه دوستی ملل روسیه: مارس ۱۹۸۳ بود که رونالد ریگان، رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی را «امپراتوری شیطان» نامید. در واشنگتن صحبت‌های زیادی از ابتکار دفاع استراتژیک (SDI) که به جنگ ستارگان شهرت یافت، وجود داشت و گزاف نیست اگر بگوییم که گره در روابط شوروی و آمریکا آن‌قدر کور شده بود که جهان را به رویارویی نظامی دو ابرقدرت نزدیک می‌کرد. اندکی بعد مانور نیروهای باتجربه ناتو در نوامبر همان سال در اروپای غربی آغاز شد و در مسکو سران شوروی با این پرسش روبه‌رو بودند که آیا ممکن است نیروهای ناتو به صورت هماهنگ و بدون هیچ هشداری آماده حمله هسته‌ای باشند. به نظر می‌رسد حجم گسترده تسلیحاتی که به واسطه این رزمایش در اروپای غربی مستقر شده بود، رهبران شوروی و کشورهای پیمان ورشو را متقاعد کرد که آمریکا و متحدانش در ناتو در حال تدارک یک حمله هسته‌ای قدرتمند و اعلام‌نشده به اردوگاه کشورهای سوسیالیستی هستند. اما واقعیت با برداشت آنها فاصله داشت و نتیجه‌گیری‌شان اشتباه بود؛ چراکه ناتو به خوبی خطوط قرمز را درک می‌کرد. در آن هنگام که رهبران سوسیالستی آشفته بودند که مبادا انگشت یکی از کشورهای ناتو روی دکمه هسته‌ای بلغزد، یک جاسوس شوروی در جریان این مانور 10روزه به طور پی‌درپی تکرار می‌کرد که قرار نیست تحرکاتی وجود داشته باشد و فقط وضعیت هشدار نارنجی چند بار چشمک زد و هرگز قرمز که نشان‌دهنده یک خطر واقعی است، روشن نمی‌شود. در ابتدای مطلب این هفته، مروری بر این مقدمه تاریخی داشتم چراکه از هفته آینده بزرگ‌ترین مانور ناتو پس از جنگ سرد با عنوان «مدافع ثابت‌قدم ۲۰۲۴» و با شرکت ۹۰ هزار نیروی نظامی این ائتلاف در آلمان، لهستان و کشورهای حوزه بالتیک آغاز می‌شود که تا ماه می‌ ادامه خواهد داشت و قرار است در آن به سناریوهای جنگ احتمالی با روسیه پرداخته شود؛ این بار نیروهای فنلاند (کشور همسایه روسیه) که به تازگی به ناتو پیوستند و همچنین سوئد که در انتظار الحاق به پیمان آتلانتیک شمالی هستند نیز حضور دارند. اکنون این پرسش پررنگ می‌شود که مقامات کرملین چه ارزیابی‌ای از حضور بیش از ۵۰ کشتی از ناو هواپیمابر گرفته تا ناوشکن، بیش از ۸۰ جنگنده، حداقل هزارو 100 خودرو جنگی از جمله ۱۳۳ تانک ناتو در نزدیکی مرزهای غربی خود دارند؟ وزارت خارجه روسیه چند روز مانده تا آغاز مانور نظامی ناتو، آن را عقب‌نشینی به الگوهای جنگ سرد ترجمه می‌کند و نشان‌دهنده بازگشت نهایی و غیرقابل برگشت ناتو به الگوهای برنامه‌ریزی نظامی در راستای رویارویی با روسیه در جنگ سرد تلقی می‌کند. با وجود این آنچه آشکار است ما با چند تمایز جدی میان وضعیت کنونی با جنگ سرد روبه‌رو هستیم: نخست اینکه طرفین خطوط قرمز یکدیگر را به درستی درک نمی‌کنند و ممکن است در شناسایی مرز میان بلوف و واقعیت دچار خطای محاسباتی شوند؛ روندی که منجر به ظهور کارزار اوکراین شد. تفاوت دیگر این است که تلاطم میان شوروی با آمریکا در جریان جنگ سرد، اختلاف‌ها بر سر تضاد منافع در معماری امنیتی مورد نظر مسکو و واشنگتن بود، حال آنکه امروز کلیدواژه خیر و شر در مفهوم سیاست‌ خارجی هر یک از آنها برای تبیین طرف مقابل چیره شده است. برای مثال اجازه بدهید توجهی به بحران کارائیب که به بحران موشکی کوبا شهرت دارد، داشته باشیم که در سال ۱۹۶۲ جهان را تا چند ساعت پیش‌تر از آغاز یک نبرد هسته‌ای پیش برد؛ اما شاید چون خروشچوف و کندی، رهبران شوروی و آمریکا هر دو مرثیه‌های درماتیک جنگ جهانی دوم را درک کرده بودند، دست‌به‌عصاتر رفتار می‌کردند؛ حال آنکه رهبران کنونی به دوران پس از سختی‌های جنگ جهانی دوم تعلق دارند. آنچه وضعیت کنونی را بغرنج‌تر کرده، این است که خطوط ارتباطی میان رهبران کرملین و کاخ سفید برقرار نیست؛ در حالی که یک جنگ ترکیبی میان مسکو و واشنگتن در جریان است و انجماد در روابط و بی‌اعتمادی در مسیری برگشت‌ناپذیر مبتنی بر مفهوم دشمنی بیش از هر زمان دیگری پیش می‌رود. اکنون باید دید وضعیت روسیه و ناتو با آغاز این مانور به کدام سو پیش می‌رود؛ موضوعی که الکساندر گروشکو، معاون وزیر خارجه روسیه معتقد است این همایش به طور قابل توجهی خطر حوادث نظامی را افزایش می‌دهد که وضعیت امنیتی را بیشتر بی‌ثبات می‌کند.