آنانی که از زندگی خسته شدند
ال پائیس گزارشی از غزه و مردمی که هنوز زندهاند، تهیه کرده است که فرارو آن را ترجمه کرده است؛ گزارشی که پر از جزئیات درباره نحوه زندگی مردمی است که هنوز بعد از سهماهو نیم زندهاند و تلاش میکنند زنده بمانند؛ مردمی که مدام درحال فرار هستند. 25 هزار نفر کشته شدهاند.
ال پائیس گزارشی از غزه و مردمی که هنوز زندهاند، تهیه کرده است که فرارو آن را ترجمه کرده است؛ گزارشی که پر از جزئیات درباره نحوه زندگی مردمی است که هنوز بعد از سهماهو نیم زندهاند و تلاش میکنند زنده بمانند؛ مردمی که مدام درحال فرار هستند. 25 هزار نفر کشته شدهاند.
آرزوی مرگ
در ابتدای این گزارش با «کاید حمد» که مترجم سازمانهای بینالمللی و روزنامهنگاری است، گفتوگو شده است؛ مردی که از زمان آغاز جنگ غزه به همراه اعضای خانوادهاش 14 بار جابهجا شده است. او حتی لباس زمستان هم بر تن ندارد و در جستوجوی مقداری غذا در میان خرابههای اردوگاه آوارگان جبالیا در شمال نوار غزه سرگردان است. او میگوید پس از بمبارانهای اسرائیل که در جریان آن خانهاش ویران شد، دچار حمله قلبی شده بود و به بیمارستان انتقال یافت؛ اما در بیمارستان فقط به او داروی بیهوشی دادند. از پزشک و دارو برای درمان خبری نیست. او میگوید: «من هیچ آینده خوبی را متصور نیستم. شاید برای بازسازی غزه به 10 سال زمان نیاز داشته باشیم». اکثریت قریب به اتفاق 1.1 میلیوننفری که در این بخش از باریکه غزه زندگی میکردند، مجبور به فرار به مناطق دیگر شدهاند. آنانی که به جنوب غزه رفتند، در فضای باز رنج میبرند و در چادرهای پلاستیکی و مقوایی سکونت دارند. بسیاری از آنان از جابهجایی پشیمان هستند و این مترجم از آنها نقلقول میکند که آنان بارها گفتهاند «کاش بهجای رفتن مرده بودیم». آنان میگویند مقامهای اسرائیلی به آنها گفته بودند که آنجا امن است؛ اما تقریبا هر روز رفح یا خان یونس زیر بمباران اسرائیلیها قرار دارند. ازدستدادن خانه و کاشانه برای کسانی که در غزه زندگی میکنند، هر چند سال یک بار رخ میدهد، آنان قبل از جنگ 2023، بیخانمانی را در سالهای 2003 و 2008 نیز تجربه کردهاند. کاید حمد آرزویی را دارد که آرزوی بسیاری از زنان و مردان غزه است. او میگوید: «نمیدانم چه زمانی دوباره خانهای خواهم داشت. امیدوارم دستکم بتوانم یک قبر معمولی داشته باشم. اکنون اجساد را در میادین عمومی در مکانی دفن میکنند؛ زیرا نمیتوانید آنان را به گورستان برسانید».
خانهای که مخفیگاه نبود
ایمان در رامالله زندگی میکرد. او درباره مرگ پدر و مادر پیرش در غزه به خبرنگار ال پائیس توضیح میدهد. در تاریخ 9 اکتبر به او خبر رسید که خانهشان ویران شده است. هنگامی که همسایهها از آن زوج سالخورده میخواهند که خانه را ترک کنند، آنها راضی نمیشوند. عامر 83ساله و نما 77ساله داخل خانه بودند. نیروهای اسرائیلی درباره بمباران قریبالوقوع هشدار ندادند؛ اما مردم با شنیدن صدای نزدیک بمباران فرار کردند. عامر پاسخ داده بود: «اسرائیلیها میدانند که در هر خانه چه کسانی زندگی میکنند و همسرم روی ویلچر با کپسول اکسیژن است. این یک بلوک بزرگ نیست و کسی از اعضای حماس یا جهاد اسلامی در اینجا حضور ندارد». ایمان میگوید: «اگر به وضعیت کلی فکر کنید، احساس میکنید آنچه برای شما اتفاق افتاده، فقط یک قطره کوچک در یک اقیانوس است و چیزهایی هستند که انتخاب میکنم به آنها فکر نکنم؛ چون اگر فکر کنم دیوانه خواهم شد. با خود میگویم آیا سگهای ولگرد درحال خوردن اجساد پدر و مادرم هستند؟». او نگران است؛ چراکه نیروهای اسرائیلی به گورستان در غزه آسیب رسانده و در اغلب موارد از بولدوزر برای کندن قبرها استفاده کردهاند و تصاویر زمینی و تصاویر ماهوارهای نیز این اقدام آنان را تأیید میکنند.
عاید مصطفی 24ساله در رفح است. او در توصیف شرایط میگوید: «در اینجا هر عمل زندگی روزمره و سادهترین چیزها به تلاش بسیار زیادی نیاز دارد. من خسته شدهام».