|

بررسی وظیفه عالمان اجتماعی در تنگناهای اجتماعی

قدم در شرایط دشوار

اولین همایش سالانه «مسئولیت اجتماعی علم و نقش انجمن‌های علمی» دوشنبه 9 بهمن در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. با توجه به اهمیت نظری و کاربردی موضوع مسئولیت اجتماعی علم، اتحادیه انجمن‌های علوم اجتماعی ایران، نخستین همایش سالانه خود را با موضوع «مسئولیت اجتماعی علم و نقش انجمن‌های علمی» با همکاری جمعی از انجمن‌های عضو اتحادیه برگزار کرد.

قدم در شرایط دشوار

شرق: اولین همایش سالانه «مسئولیت اجتماعی علم و نقش انجمن‌های علمی» دوشنبه 9 بهمن در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. با توجه به اهمیت نظری و کاربردی موضوع مسئولیت اجتماعی علم، اتحادیه انجمن‌های علوم اجتماعی ایران، نخستین همایش سالانه خود را با موضوع «مسئولیت اجتماعی علم و نقش انجمن‌های علمی» با همکاری جمعی از انجمن‌های عضو اتحادیه برگزار کرد.

مسئولیت عالمان اجتماعی در شرایط دشوار

سیدحسین سراج‌زاده دبیر علمی همایش در ابتدای این همایش با توجه به موضوع «مسئولیت عالمان اجتماعی در شرایط دشوار» گفت: انجمن‌های علمی به عنوان سازمان‌های مردم‌نهاد علمی نقش مهمی در شکل‌گیری اجتماع علمی و ترویج علم و تأثیرگذاری اجتماعی از طریق کنشگری در حوزه سیاست‌گذاری و عمومی دارند در عین حال همکاری‌های بین‌رشته‌ای همواره بااهمیت بوده به‌خصوص در علوم اجتماعی که از بنیان‌های مشترک‌شناسی ایران برخوردار هستند. بسیاری از فعالیت‌های این انجمن از اواخر دهه ۸۰ شمسی تا به امروز با همکاری و حمایت سایر انجمن‌های علوم اجتماعی بوده است. وی با تأکید بر اینکه در شرایطی به سر می‌بریم که مسئله نقش علوم اجتماعی در حل مشکلات اجتماعی و ساختن جامعه‌ای مناسب‌تر برای زندگی مردم و کاهش آلام و توسعه همه‌جانبه و پایدار جامعه ایران ایفا کنند، گفت: امید است که این همایش آغازی باشد بر همکاری‌های علمی و کنشگری‌های اجتماعی بین انجمن‌های علوم اجتماعی و اجتماع علمی و جامعه ایران که از این همکاری‌ها بهره‌مند شود.

به سوی  جامعه‌شناسی گفت‌وگویی

ساری حنفی رئیس پیشین انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی نیز گفت: در نیمه اول قرن بیست‌ویکم آسیب‌های درهم‌تنیده متأثر به صورت فزاینده خود را به طور هم‌زمان آشکار می‌کردند. ظهور اقتدارگرایی در جنوب و پوپولیسم راست در شمال که سال به سال شتاب بیشتری می‌گرفت، روند رو به افزایش نابرابری، ناامنی و طرد و قطبی‌شدن‌های اجتماعی سلسله مراتبی هرچه بیشتر در جوامع در حال ظهور بودند.

وی با طرح این سؤال که واکنش علوم اجتماعی به‌ویژه جامعه‌‌شناسی در برابر مدرنیته متأخر چگونه باید باشد؟ ادامه داد: بخش عمده‌ای از پاسخ‌های علوم اجتماعی یا جامعه‌شناسی به این آسیب‌ها به شکلی کلاسیک در زیرمجموعه لیبرالیسمی از نظر سیاسی غیرلیبرال تعریف می‌شود که من در اینجا ترکیب لیبرالیسم نمادین را نام می‌برم. برای پرداختن به مشکل ذاتی لیبرالیسم نمادین و به عنوان جایگزینی برای آن جامعه‌شناسی گفت‌وگویی را به عنوان شکلی از تعادل بین پروژه لیبرال سیاسی و فردی پیشنهاد می‌کنم. حنفی درخصوص لیبرالیسم نمادین گفت: باید به این سؤال پاسخ داد که آیا پاسخ جامعه‌شناسی به آسیب‌های مدرنیته متأخر این مناقشات یعنی نسخه‌های اصلاح‌شده لیبرالیسم سیاسی را مد نظر قرار می‌دهد؟ پاسخ من خیر است. در واقع در حالی که پاسخ جامعه‌شناسی لیبرالیسم کلاسیک را مد نظر قرار می‌دهد اما از نظر سیاسی غیرلیبرال است یا به عبارتی آنچه را که من پروژه لیبرالیسم نمادین می‌نامم در پیش می‌گیرد. این پروژه با تضعیف مفهوم عدالت اجتماعی و تشدید مفهوم جهانی‌بودن حقوق بشر تعریف عدالت را تحریف می‌کند و تنها یک برداشت ممکن از خیر را جزء ذاتی مفهوم عدالت می‌داند. وی با اشاره به تضعیف مفهوم عدالت اجتماعی نیز گفت لیبرال‌های نمادین بیشتر به دفاع از مسئله حقوق علاقه نشان می‌دهند تا به تأثیرات نابرابری‌ها.

مسئولیت اجتماعی انجمن‌های علمی در گسترش هم‌گرایی منطقه‌ای

در ادامه ماندانا تیشه‌یار رئیس انجمن علمی مطالعات صلح ایران نیز درخصوص مسئولیت اجتماعی انجمن‌های علمی در گسترش هم‌گرایی منطقه‌ای نیز گفت: دنیای امروز با پشت سر گذاشتن قطب‌بندی‌های سیاسی و ایدئولوژیک شاهد شکل‌گیری نظمی تازه در قالب جهان_منطقه‌گرایی است. در این الگوی تازه بسیاری اصطلاحات در منطقه اجتماعی مانند کشور، مرز، میهن، منطقه، هویت، قدرت، جامعه و... دچار تحول معنایی می‌شوند و نیاز به بازتعریف دارند. از طرفی می‌توان مشاهده کرد که کارویژه‌های نهادهای پیشین مانند دولت، دانشگاه انجمن‌های مدنی و... نیز دچار تغییرات جدی شده‌اند و به مقتضای نیازهای روز اهداف و برنامه‌های تازه‌ای را برای خودشان تعریف می‌کنند. وی در ادامه با اشاره به اینکه انجمن‌های علمی به ویژه در حوزه علوم اجتماعی و انسانی به عنوان نهادهای کارآمد می‌توانند در ساختن هویت‌های نوین پیوند میان جوامع گوناگون را فراهم کنند، گفت: در دوران کرونا یکی از چالش‌های میان کشورها برگزاری کلاس‌های دانشگاهی و درسی بوده است که ما در آن زمان در بستر فضای مجازی توانستیم این کلاس‌ها را برگزار کنیم. زمانی که دوستان افغانستانی جویای چگونگی کار و آموزش در فضای مجازی بودند ما گروهی را تأسیس کردیم که به وسیله آن اطلاعات خودمان را با آنها به اشتراک بگذاریم. کم کم در این گروه موضوعات و مراسم‌های متعدد را به همدیگر تبریک گفتیم و همبستگی ما میان دوستان افغانستانی ادامه یافت.

امتناع  نسبی  مسئولیت  اجتماعی  علم  در  ایران

در ادامه دو پنل برگزار شد که در پنل اول اسمعیل خلیلی درخصوص موضوع امتناع نسبی مسئولیت اجتماعی علم در ایران گفت: معتقدم علم یک نوع معرفت و یک محصول اجتماعی است که مشخصا در اجتماع علمی تولید می‌شود. این نوع معرفت می‌تواند بسته به محتوای خود نسبت به امور بی‌شمار اجتماعی واجد مسئولیت باشد. در ایران این نوع معرفت اصولا نه تولید می‌شود نه پیش‌تر تولید شده است که بتوان آن را نسبت به برخی امور اجتماعی واجد مسئولیت قلمداد کرد یا نکرد. وی افزود: رویکرد غالب ایرانیان به محصول مسئولیت اجتماعی علم در ایران صرفا شامل نماد بیرونی آن است یعنی پرستیژ ناشی از مدرک، ایرانیان در مرتبه بعد نیز نه علم بلکه تکنیک را می‌جویند. عضویت در این گونه انجمن‌ها بر مبنای مدرک تحصیلی است. بنابراین آنها نیز فاقد امکان تولید علم هستند و از معرفت جاری در آن نیز نمی‌توان ایفای مسئولیت اجتماعی را انتظار داشت. نهاد علم در ایران نیز از یک سو نهاد آموزش تکنیک است نه نوآوری و از سوی دیگر به‌صورت مستقیم تولید رانت و به‌صورت غیرمستقیم حفظ منافع این نوع شهرنشینی است.

نقدی  بر  مسئولیت  اجتماعی  علم  و  دانشگاه

غلامرضا ذاکرصالحی نیز با ارائه نقدی بر مسئولیت اجتماعی علم و دانشگاه گفت: علم تا قبل از انقلاب صنعتی ماهیت رازآلود داشت و نتیجه آن شکل‌گیری نوعی الیگارشی علمی بود. اما از قرن ۱۳ تا اوایل قرن نوزدهم بیشتر دانشگاه‌ها در مغرب‌زمین تلاش کردند تا طیف وسیع‌تری را مخاطب خود قرار دهند. با تأسیس دانشگاه برلین و خروج نهاد علم از سیطره کلیسا این شعاع خدمت اندکی وسیع‌تر شد و از انحصار طبقات خاص بیرون آمد. اکنون با گسترش دانشگاه‌های مدرن و توده‌ای‌شدن آموزش عالی، آموزش به یک کالای عمومی و در اختیار همه تبدیل شد. وی ادامه داد: اصلی‌ترین نهاد علم یعنی دانشگاه واجد سرمایه دانشی است که به نحو سیستماتیک فراهم آمده و معتبر است. این سرمایه منحصر به فرد موجب می‌شود ایده ایفای مسئولیت اجتماعی برای این نهاد موجه شود. نهاد علم نیز که از طریق پژوهش این سرمایه را به بلوغ رسانده تلاش می‌کند از طریق آموزش آن را به جریان انداخته و به مردم و طالبان علم انتقال دهد.

ذاکرصالحی با بیان اینکه آوردگاه ایفای مسئولیت اجتماعی دانشگاه، آموزش است، گفت: در صورتی که این آموزش باکیفیت و در دسترس باشد این کارکرد به خوبی ایفا می‌شود. هر خانواده فرهیخته‌ترین عضو خود را به دانشگاه می‌فرستد و استادان هر روز با فشرده‌ای از بهترین جوانان کشور گفت‌وگو می‌کنند و میراث علمی و فرهنگی را به نسل جدید منتقل کرده، آنها را با جدیدترین دستاوردهای تخصصی جهان آشنا می‌کنند و سنت‌ها و شیوه‌های رایج را نقد، آسیب‌ها را بحث و شیوه‌های بهینه را معرفی می‌کنند. این مهم‌ترین جلوه از ایفای مسئولیت اجتماعی است.

وی افزود: پوپولیستی‌‌کردن مسئولیت اجتماعی نهاد علم خدمتی به این نهاد نیز نه از نوع ایزویی‌کردن و استانداردکردن آن و نه از نوع تبلیغاتی آن غالبا خدمت به رقبای دانشگاه است. دانشگاه ایرانی نهالی نوپاست که تنها ۸۹ سال قدمت دارد. هنوز در برخی رشته‌ها به جریانات اصلی و قوی علم نپیوسته است. بارکردن نقش‌های متعدد و متعارض بر این نهاد شلیک‌کردن ناخواسته به سوی اتاق شیشه‌ای دانشگاه و تیر خلاص بر پیکره نحیف آن است. باید نهاد علم را در اصلیتش یعنی پژوهش و آموزش تقویت کنیم. ما به دانشگاه معتبر و قوی با دانش موثق نیاز داریم تا جامعه بتواند به آن تکیه کند. یادمان نرفته است در ایام بحرانی پاندمی کووید ۱۹ مردم از دانشگاهیان می‌پرسیدند بالاخره واکسن تزریق کنیم یا نه. آنها به شرکت‌های دانش‌بنیان و داروسازان و داروفروشان اعتماد نمی‌‌کردند و به دانشگاهیان اعتماد داشتند.

مسئولیت   اجتماعی   دانشگاه

دکتر رضا منصوری درباره موضوع مسئولیت اجتماعی دانشگاه نیز گفت: اگر از شما بپرسند مسئولیت ارتش چیست یا مسئولیت صنعت چیست چه پاسخی می‌دهید؟ چرا برای شما مسئولیت اجتماعی دانشگاه مهم است اما از مسئولیت هیچ نهاد مدنی مدرن دیگری صحبت نمی‌کنید. برای من علم یک نهاد اجتماعی مدرن است در معنی موسع نهاد در جامعه‌شناسی و دانشگاه یک نهاد علمی است که تأسیس می‌شود برای رفع مشکلات دانشی یک جامعه. نهاد دانشگاه موظف است هر نیاز آموزشی و هر نیاز پاسخ‌دهی به مشکل را که هیچ نهاد مدنی دیگر برای آن ایجاد ‌نشده یا نهادهای موجود توان حل آن را ندارد یا برایشان بسیار پرهزینه است، برطرف کند مسئولیت دانشگاه متناسب است با این تعریف و نه هیچ ذهنیت یا ایده‌ای دیگر.

طریق معرفت  تنویر  حقیقت  و  تقلیل  مشقت

فرهاد بیانی درخصوص طریق معرفت تنویر حقیقت و تقلیل مشقت گفت: مسئولیت اجتماعی مفهومی پیچیده و چندبعدی است که توافق زیادی در باب ماهیت و چیستی آن وجود ندارد اما می‌توان گفت یک تعریف نسبتا روشن و موجز به این شرح است که مسئولیت اجتماعی عبارت است از آگاهی از تأثیرات اجتماعی هر عمل معین.

او افزود: اهمیت این مفهوم وقتی در ارتباط با علم مطرح شود، چند‌برابر می‌شود. رعایت مسئولیت‌پذیری در ایران در مقایسه با سایر کشورها به‌ویژه جوامع صنعتی در وضعیت مناسبی قرار ندارد. دانشگاه و مراکز علمی به‌عنوان فربه‌ترین و محوری‌ترین بستر صورت‌بندی آموزش و ترویج علم در کانون این مقوله قرار دارند. بیانی با تأکید و اولویت مسئولیت اجتماعی اخلاق‌محور در میان داده‌های برآمده از اسناد استراتژیک دانشگاه‌های برتر خارجی، گفت: دانشگاه‌های داخلی در این ارتباط در وضعیت مناسبی قرار ندارند؛ بنابراین هدف این مقاله تقریر و تبیین مسئولیت‌های اجتماعی است که بر عهده علم به‌ویژه علوم اجتماعی و دانشگاه است. تنویر حقیقت، تقلیل مشقت، تربیت نیروی انسانی اخلاق‌مدار، اندیشه‌ورزی و تفکر انتقادی، تربیت کنشگران، مسئول و ریاضت در زیست علمی از مهم‌ترین مسئولیت‌های اجتماعی است که بر عهده علوم اجتماعی است.

شکاف  عمیق  میان  نهادهای علمی  با  نهادهای  اجرائی

هادی خانیکی نیز در پنل دوم این همایش گفت: مقوله‌ای ذیل عنوان «مسئولیت اجتماعی علم»، یکی از مؤلفه‌های مهم است که اثربخشی و کارآمدی آن بر روش‌های تخصصی بخش‌های مختلف تأثیرگذار است.

به عبارت دیگر می‌شود آن را به شکل وجهی برای بالابردن تأثیرگذاری در جامعه در نظر گرفت. در وجه اول، خود علم است که در حوزه‌های مختلف اعم از علوم انسانی و اجتماعی دانش تا علوم تجربی و محض همواره مطرح بوده است. در وجه دوم کاربرد اخلاقی علم است. به این معنا که در حقیقت علم هم به اعتبار صفات ذاتی و کاربردی خود و هم به اعتبار حاملانش که دانشمندان و اندیشمندان هستند، می‌تواند در اخلاقی‌کردن جامعه نقش داشته باشد. در وجه سوم نیز مسئولیت اجتماعی علم است. به این معنی که علم به بالا‌بردن و ارتقای میزان انتظام اجتماعی هم در سطح کنشگری فردی و هم در سطح کنشگری جمعی کمک کند.

او با بیان اینکه به اعتقاد من وقتی در ارتباطات از مسئولیت اجتماعی صحبت می‌کنیم، بیشتر ذهن‌مان معطوف به اخلاق رسانه‌ای می‌شود، گفت: مسئله بایدها و نبایدها و هنجارها و ارزش‌هایی که در محیط رسانه و توسط رسانه‌ها باید مورد توجه قرار بگیرند، بیشتر مدنظر هستند اما حرف من در این همایش این است که مسئله اخلاق رسانه‌ای، فراتر از این سطح است؛ چراکه اخلاق یک مفهوم مجرد و انتزاعی نیست و مفهومی کاربردی است و به دلیل همین کاربردی‌بودن، التزام اجتماعی آن بیشتر نمایان می‌شود. در‌واقع بیشتر از آنکه اخلاق در پی اخلاق ارتباطی در حوزه فلسفه اخلاقیات مطرح شود در حوزه اخلاق یا «اتیک» مطرح است. اینجاست که بخش نهادها اعم از نهادهای حرفه‌ای، نهادهای علمی و تخصصی به میان آمده و فراتر از انتظار از کنشگران منتقد یعنی اخلاق فردی سازمانی باید به موضوع پرداخت و عوامل ساختاری و حرفه‌ای را شناخت. او ادامه داد: هسته مرکزی اخلاق رسانه‌ای از تمرکز بر کنشگران مستقل به تمرکز بر نهادها ازجمله نهادهای علمی و مدنی و حرفه‌ای و دولت‌ها و نهادهای بین‌المللی رسیده است. برای کاربردی‌کردن این محتوای علمی هم باید فضای گفت‌وگویی بین نهادهای علمی، حرفه‌ای، نهادهای رسانه‌ای و حتی نهادهای رسمی و مدنی ایجاد کرد تا فاصله‌ها کم شود. هر اندازه گفت‌وگو بیشتر صورت گیرد، دانش تولید‌شده در محیط‌های علمی می‌تواند جنبه‌های کاربردی بیشتری پیدا کند.

در شرایط ایران امروز   بیش  از هر  دوره‌ای  به  میانجیگری  و کنشگری  مرزی  و  میانداری  نیازمندیم

علی ربیعی نیز در ادامه این نشست گفت: جامعه توده‌وار، جامعه بدون واسط، جامعه بدون میانجی و جامعه بدون رابطه مستقیم قدرت و توده، جامعه‌ای نابسامان است. در این جامعه اعتماد یا به‌سختی شکل می‌گیرد یا اساسا شکل نمی‌گیرد. در شرایط ایران امروز بیش از هر دوره‌ای به میانجیگری و کنشگری مرزی و میان‌داری نیازمندیم. اختلال ارتباطات موجب قطبی‌شدن روزافزون در درون جامعه شده است. او با بیان اینکه امروزه سه نوع ارزش شامل «ارزش‌های متفاوت و ذهنیت متفاوت»، «ارزش‌های میان حکومتی» و «ارزش‌های میان مردمی» شکل گرفته است. گفت: ارزش‌های مشترکی که به عنوان میانجی باید در جامعه برای ایجاد ثبات عمل کند، امروز بیش از هر زمان دیگری تضعیف شده است. قطبی‌شدن درون جامعه و اختلال ارتباطی موجب عدم شکل‌گیری مفاهمه شده است. رسانه در این‌روزها به عنوان میانجی با هزینه زیاد هم درصدد انتقال صدای جامعه به ساخت قدرت است و هم درصدد ایجاد تفاهم و مفاهمه میان نهادها و اقشار مختلف اجتماعی. یکی از دشواری‌های فعالیت‌های رسانه‌ای در این روزها، صداگذاری‌های ستیزه‌گر از خارج و عدم تحمل صداهای داخل از سوی دولت است

او ادامه داد: دولت عمدتا صدایی که خود می‌خواهد را می‌شنود و صدایی را تولید می‌کند که صدای موردنیاز جامعه نیست. در این میان، میانجیگری از سوی رسانه و ارتباطات و نهادهای ارتباطی برای ایجاد تفاهم و کاستن از رنج جامعه ضروری است. رسانه و به‌‌طور کلی نهاد ارتباطات هم به مثابه ابزار و هم به مثابه کنشگری در مقابل مسائل اجتماعی دارای کارکرد است. یکی از کارکردهای رسانه و ارتباطات نقش میانجیگران آن و نزدیک‌کردن مسائل اجتماعی است.

او تأکید کرد: رسالت مهمی که پیش‌روی رسانه‌هاست، چگونگی میانجیگری است. در دورانی که جامعه در حال گذار همراه با چالش‌های زندگی اقتصادی، اجتماعی است و به نوعی شاهد اثرگذاری مشکلات اجتماعی بر سامان اجتماعی هستیم، رسانه و فضای ارتباطاتی به‌خصوص شبکه‌های اجتماعی می‌توانند در جهت انسجام اجتماعی و ایجاد عقلانیت به بهبود شرایط کمک کنند.

عباس قنبری‌باغستان درباره کنکاشی در مسائل و چالش‌های نوین اخلاقی نیز گفت بیش از دو دهه از زمان صدور اعلامیه جانپری برلو می‌گذرد که در آن خطاب به دولت‌ها تمامی سازوکارها و فرایندهای حکمرانی مبتنی بر نظام پساوستفالی در سطح ملی منطقه‌ای و بین‌المللی را به چالش کشید. این اعلامیه به این شکل آغاز می‌شود: «ای دولت‌های جهان صنعت ای غول‌های فرسوده گوشت‌آلود و فولادین من از فضای سایبری می‌آیم، خانه جدید ذهن ما به نمایندگی از دنیای آینده از شما استقبال نمی‌کنیم، شما در اینجا حاکمیتی ندارید».

او افزود بسیاری از اندیشمندان اعلامیه بارلو را سرآغاز گذار به عرصه جدید از حکمرانی می‌دانند که از آن به‌عنوان عرصه پنجم یاد می‌شود. به‌طورکلی عرصه پنجم دارای نظام و مختصات خاص خود است که هیچ شباهتی با عرصه‌های قبلی حکمرانی (زمین دریا هوافضا) ندارد و ازاین‌رو قوانین، نظام‌های حقوقی و رسمی، فرایندهای جاری و ساری و حتی دستورالعمل‌های اخلاقی آنها نیز در این عرصه منطبق نیست؛ چراکه در این عرصه مرزهای جغرافیایی ملی فاقد اعتبار بوده، دولت‌ها بازیگر اصلی و نمایندگی اصلی جوامع را بر عهده ندارند، شهروندان تابعیت ثابتی ندارند، منابع زیرزمینی دیگر منابع اصلی ثروت نیستند و... . به‌طورکلی ماهیت موضوعات، مسائل و چالش‌هایی که در آن مطرح می‌شوند نیز متفاوت از نوعی دیگر هستند. او تأکید کرد: پیامد چنین تغییر و تحولات بنیادی در جوامع امروزی از یک طرف بی‌اعتبارشدن تعاریف مرزها، منابع، دستورالعمل‌ها و مکانیسم‌ها و نظام‌نامه‌های اخلاقی گذشته است و از طرف دیگر ظهور و بروز چالش‌های اخلاقی جدیدی است که در گذشته وجود نداشت.

در چنین شرایطی ساحت‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، جامعه و... خود مسائل و موضوعات اخلاقی و همسویه‌های اخلاقی سایر موضوعات و مسائل مبتلابه نیازمند شناسایی، بازخوانی، تعریف، تأمل و کنکاش است.