|

علی تاجرنیا، نماینده پیشین مجلس، در گفت‌وگو با «شرق» فضای انتخابات را ارزیابی کرد

رفتار رادیکال دیگر جواب نمی دهد

نگاه اصلاح‌طلبان به هیچ عنوان نگاه تحریم انتخابات نیست

اگرچه هنوز فضا در این روزهای منتهی به انتخابات مجلس چندان انتخاباتی نیست اما این امید وجود دارد که در روزهای آینده بتوان تنوره انتخابات را به‌واسطه اقداماتی مثل افزایش تأیید صلاحیت‌ها گرم‌تر کرد. البته بسیاری از اشخاص و چهرهای شناخته‌شده جریان منتقد به دلایل مختلف در انتخابات ثبت‌نام نکرده‌اند و جریان اصلاحات هم به دلیل رد‌صلاحیت نامزدهای اصلی‌اش در انتخابات گذشته ترجیح دادند این دوره هم نامزدی در انتخابات نداشته باشند.

رفتار  رادیکال دیگر جواب نمی دهد
معصومه معظمی خبرنگار گروه سیاسی روزنامه شرق

اگرچه هنوز فضا در این روزهای منتهی به انتخابات مجلس چندان انتخاباتی نیست اما این امید وجود دارد که در روزهای آینده بتوان تنوره انتخابات را به‌واسطه اقداماتی مثل افزایش تأیید صلاحیت‌ها گرم‌تر کرد. البته بسیاری از اشخاص و چهرهای شناخته‌شده جریان منتقد به دلایل مختلف در انتخابات ثبت‌نام نکرده‌اند و جریان اصلاحات هم به دلیل رد‌صلاحیت نامزدهای اصلی‌اش در انتخابات گذشته ترجیح دادند این دوره هم نامزدی در انتخابات نداشته باشند. اما برخی احزاب و گروه‌های سیاسی اصولگرا سعی دارند با ایجاد رقابت درون‌جناحی بار رقابت‌های انتخاباتی را خود به دوش بکشند. البته بی‌شک امر مشارکت، پسندیده است و بحث‌های مرتبط با انتخابات در شکل‌گیری فضای انتخاباتی دخیل خواهند بود، از همین منظر و برای بررسی فضای انتخاباتی کشور و دامنه رویکردهای سیاسی به این انتخابات، با علی تاجرنیا، نماینده مجلس ششم شورای اسلامی و فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت‌وگویی داشتیم. اگر‌چه این نماینده پیشین مجلس معتقد است این دوره سطح مشارکت پایین خواهد بود اما همواره به اصلاح رویکردها امیدوار است و معتقد است در انتخابات ریاست‌جمهوری نرمش سیاسی را شاهد خواهیم بود. او امیدوار است که مجریان و ناظران انتخابات به آسیب‌هایی که یکدستی قدرت اجرائی به کشور زده است، پی ببرند و اجازه دهند اصلاح‌طلبان جامعه‌محور و منتقد و دلسوز در عرصه قدرت مشارکت داشته باشند. این چهره سیاسی شناخته‌شده در گفت‌وگو با «شرق» به موضوعات مختلف سیاسی و انتخاباتی اشاره کرد که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

 همیشه یک ماه مانده به انتخابات شاهد فضای رقابتی در کشور بودیم اما با وجود اینکه کمتر از یک ماه تا انتخابات دوازدهمین دوره مجلس باقی مانده، فضای کشور هنوز رنگ‌و‌بوی رقابت‌های انتخاباتی ندارد و کارشناسان زیادی می‌گویند جنب‌و‌جوش و رقابت لازم هنوز شکل نگرفته است. به اعتقاد شما دلیل این اتفاق چیست؟

به لحاظ فضای انتخاباتی با دوگانه‌ای مواجه هستیم. یک طرف رسانه‌های داخلی و تریبون‌های رسمی هستند که اتفاقا بیشتر از دوره‌های گذشته بر موضوع انتخابات تأکید دارند. بخش دوم مربوط به فضای جامعه و همان افرادی است که باید در انتخابات شرکت کنند؛ اما چنین تحرک و جنب‌و‌جوشی را در آنها نمی‌بینیم.

به اعتقاد من مواردی منجر به رادیکال‌شدن فضای جامعه از دو طرف نسبت به گذشته شده است. چه کسانی که نمی‌خواهند در انتخابات شرکت کنند و این موضوع را اعلام می‌کنند و چه کسانی که می‌خواهند مردم را وادار به حضور در انتخابات کنند. واقعیت این است که مردم نسبت به سال‌های گذشته و کنش‌هایی که داشتند، کوشیدند انتقادات خود را به روند حکمرانی نشان دهند. البته نگاهشان نگاه تغییر ساختار و نظام نبوده است. علت آن‌هم این است که همه خیزش‌هایی که در سال‌های ۹۶ یا 98یا  1401 رخ داد، به‌صورت عمومی مورد پذیرش مردم قرار نگرفت. با وجود اینکه برخی تصور می‌کردند این اتفاقات منجر به تغییرات بنیادین و اصلاحات خواهد شد اما این اتفاق نیفتاد و این‌طور نبود.

بنابراین عدم حمایت مردم از جنبش‌های اجتماعی و خیزش‌های اخیر که عمدتا با رویکردی بود که مردم رفتارهای رادیکال را دوست ندارند، بخشی از اجزای سیستم را به این تفکر انداخت که مردم با این موارد همراهی خواهند کرد و آن را به نفع خود می‌دانستند. اما از ابتدای شیب انتخابات چه زمانی که اصلاح قانون انتخابات مطرح بود، چه زمانی که برای گفت‌وگوی بین مجریان و ناظران انتخابات مطرح شد، سخنان آنها مبنی بر این بود که قرار نیست زمینه و شرایط برای حضور حداکثری هم انتخاب‌شوندگان و هم انتخاب‌کنندگان فراهم شود. این فضا باعث شد انتخابات از روح اصلی خودش فاصله بگیرد.افکار عمومی هم با این موضوع همراهی نمی‌کند.

نظرسنجی‌های رسمی نشان‌دهنده مشارکت ۳۰ درصدی است که البته تا زمان انتخابات این میزان افزایش خواهد یافت اما تفاوت معنی‌داری نخواهد کرد. امروز بسیاری از احزاب و گروه‌های سیاسی منتقد جریان دولت یا همان اصلاح‌طلبان، برای ثبت‌نام در انتخابات کاندیدا معرفی نکرده‌اند. نه اینکه فقط مسئله ردصلاحیت‌ها مطرح باشد بلکه از ابتدا کاندیداهای خود را برای رقابت ثبت‌نام نکردند؛ چراکه هیچ پالس مثبتی از طرف برگزارکنندگان انتخابات برای پذیرش نامزدهای آنها دریافت نشد.

 ثبت‌نام نکردن یک جریان سیاسی با نامزدهای اصلی خود در انتخابات را می‌توان به قهر تعبیر کرد؟ چرا‌که در انتخابات قبل نامزدهای اصلی اصلاح‌طلب کنار گذاشته شدند و برخی احزاب هم تصمیم گرفتند دیگر نامزدهای خود را برای انتخابات کاندیدا نکنند. اگر نه، این تصمیم چه معنا و مفهومی می‌تواند داشته باشد؟

نه اصلا این موضوع به معنی قهر با صندوق‌های رأی نیست. شکست در انتخابات برای احزاب سیاسی اتفاقی است که به تنهایی باعث نمی‌شود آنها از صندوق‌های رأی قهر کنند. طبیعتا جنس عدم مشارکت در انتخابات از جنس قهر با صندوق‌های رأی نیست بلکه جنس آن به‌نوعی است که معتقدند انتخابات فاقد خاصیت شده است و شرایط یک انتخابات آزاد، عادلانه و مبتنی بر معیارهای قانون را ندارد.

وقتی شما سخت‌گیری‌هایی را انجام می‌دهید و پیام‌هایی را ارسال می‌کنید که یک‌سری افراد نمی‌توانند در انتخابات شرکت کنند، طبیعتا بسیاری از افراد در انتخابات ثبت‌نام نمی‌کنند. هرچند اکنون مجریان و ناظران انتخابات تمایل دارند یک تأیید صلاحیت‌ گسترده‌ داشته باشند تا جریان اصلاحات را به‌طور جدی وارد عرصه رقابت کنند؛ اما مسئله این است که آنها کاندیدایی برای ارائه ندارند و اعتمادسازی صورت نگرفته است. البته در دو هفته گذشته رهبری انقلاب صحبتی مبنی بر حق حضور و رأی مردم در انتخابات بیان کردند. ایشان تأکید داشتند که انتخابات حق مردم است و باید شرایط این حضور مهیا شود.

با وجود اینکه اصلاح‌طلبان عملا نیروی جدی برای حضور در انتخابات مجلس ندارند یعنی یا ثبت‌نام نکرده‌اند یا تأیید صلاحیت نشده‌اند، انتخابات پیش‌رو را چگونه ارزیابی می‌کنید و این رقابت بین چه کسانی خواهد بود؟

به‌هرحال چه بخواهیم چه نخواهیم، انتخابات پیش‌رو با شرایط موجود برگزار می‌شود. اما برای اینکه از حالت انتخابات خارج نشود، اصولگرایان دست به رقابتی تصنعی خواهند زد و رقابتی درون‌گروهی و درون‌جناحی راه می‌اندازند. یعنی سعی می‌کنند دوگانه‌سازی‌هایی ایجاد کنند که البته به‌طور جدی نه از طرف جریان‌های سیاسی منتقد و نه از طرف مردم جدی گرفته نخواهد شد. بنابراین آن حس رقابتی که معمولا در زمان انتخابات شکل می‌گیرد، با این مدل کم‌رنگ‌تر خواهد شد. البته مردم احساس می‌کنند نباید به سمت رفتارهای رادیکال رو بیاورند و تصور می‌کنند بعد از این اتفاقاتی که رخ داده است به نوعی اصلاح از درون خود سیستم انجام می‌شود؛ اما به اعتقاد من هنوز این پیام‌ها برای اینکه مردم بپذیرند از درون حاکمیت هم می‌توانند به گرایش‌های دیگری اعتماد کنند و اعتماد آنها منجر به انتخاب مدنظرشان می‌شود، هنوز وقتش نرسیده است.

از صحبت شما این‌طور استنباط کردم که جریان اصلاح‌طلب به این باور رسیدند که در صورت ثبت‌نام هم نامزدهای اصلی آن تأیید صلاحیت نمی‌شوند، پس ثبت‌نام نکردند. حتی برخی هم شاید بر این عقیده‌اند که اصلاح و تغییر مدنظرشان از صندوق‌های رأی نمی‌گذرد، پس برای انتخابات کاندیدا نشدند. برداشت من را اصلاح کنید.

به اعتقاد من مشارکت مردم حضور در انتخابات و رأی‌دادن است و مشارکت احزاب و گروه‌های سیاسی هم لیست‌دادن و معرفی کاندیداها و تشویق مردم به حضور در انتخابات است. وقتی فضای قبل از انتخابات، فضای گفت‌وگو و تعامل نیست و فضای حذف و عدم پذیرش نیروهای منتقد و اصلاح‌طلب است؛ از طرف دیگر جریان اصولگرایی مشغول دوگانه‌سازی برای ایجاد و القای رقابتی تصنعی از درون خود است؛ طبیعتاً یک حزب سیاسی یا شخصیت سیاسی خودش را وارد چنین فضایی نخواهد کرد.

مثلا در همین انتخابات پیش‌رو کسانی مثل دکتر پزشکیان رد‌صلاحیت شدند که در دوره‌های مختلف همواره تأیید شده بودند و همیشه به‌عنوان سوپاپ اطمینان از آنها نام برده شده است. یعنی هرگز تندروی نداشته‌اند و رفتار و اظهارنظر عجیبی نداشته‌اند. حتی در انتخابات خبرگان رهبری کسی مثل دکتر روحانی که چندین دوره عضو خبرگان رهبری بوده است، رد‌صلاحیت می‌شود، نشان می‌دهد وقتی این افراد به‌راحتی تحمل نمی‌شوند، قطعا افراد و احزاب اصلاح‌طلب پیشرو مورد تأیید و پذیرش قرار نمی‌گیرند.

متأسفانه تجربه‌ای که از گذشته داشته‌ایم و نظام سعی کرده آن را انجام دهد و موفق نشده، این است که جریان اصلاحات فقط چند اسم و شخص نیست بلکه یک مجموعه موتور محرک جریان اصلاحات هستند. این مجموعه‌ها که گروه مرجع هستند و در جامعه تأثیرگذارند، وقتی وارد چرخه انتخابات نمی‌شوند، با چند اسم تشکل و افراد که به هر نحوی سعی دارند با این رویکردها تعامل کنند، نمی‌توانید مدعی شوید که اصلاح‌طلبان وارد انتخابات شده‌اند.

مردم به‌درستی حتی فرق بین افراد و چهره‌های اصلاح‌طلب را می‌دانند؛ خصوصا اینکه در چند سال گذشته طبق حوادث اجتماعی که صورت‌ گرفته است، به‌نوعی صف‌بندی غیرمحسوسی هم بین جریان اصلاح‌طلب جامعه‌محور با معدود اصلاح‌طلبان قدرت‌محور هم شکل گرفته است. بنابراین مسئله فوق موضوعی است که دست احزاب اصلاح‌طلب را برای حضور در انتخابات تهی کرده است. نه اینکه نخواهند در انتخابات شرکت کنند؛ چرا‌که سیاست هیچ‌یک از احزاب اصلاح‌طلب سیاست تحریم انتخابات و سیاست مقابله‌کردن نیست.

برای نمونه وقتی در انتخابات گذشته اصلاح‌طلبان شخصی مثل حسن روحانی را معرفی می‌کنند که آن زمان عضو جامعه روحانیت مبارز تهران بود و حتی سوابق او سوابق نزدیک به راست سیاسی و اصولگرایان است، یعنی قصد تعامل دارند. این اتفاق هم مربوط به قبل از سال 88 نیست بلکه مربوط به بعد از سال 88 است. پس این تعامل وجود دارد و باید فضا را برای این تعامل فراهم کرد. وقتی نیروهای اصلاح‌طلب را برای حضور در انتخابات قلع‌و‌قمع می‌کنند و شرایط حضور در انتخابات عادلانه فراهم نیست و امکانی برای حضور ندارند، چه انتظاری می‌توانید داشته باشید؟

نه‌تنها در انتخابات مجلس این‌طور است بلکه در انتخابات نظام پزشکی که یک انتخابات صنفی است یا انتخابات اتاق بازرگانی این اتفاق در‌ حال رخ‌دادن است. این انتخابات یک نماد است و وقتی فرد احساس می‌کند در اتاق بازرگانی یا در نظام پزشکی افراد منتقد که حتی خیلی هم سیاسی نیستند تحمل نمی‌شوند، طبیعی است که نمی‌توانند در انتخابات مجلس وارد شوند. البته این انتقاد متوجه مجریان و ناظرانی است که فضا را به‌گونه‌ای فراهم نکردند که این اتفاق بیفتد.

اکنون شاهدیم که تأیید صلاحیت‌ها در مواقعی به نحوی سلیقه‌ای شده و نمی‌توان قانون را ملاک قرار داد. این اتفاق درباره نمایندگانی فعلی مجلس هم رخ داده است و نمایندگانی که به دولت انتقاد داشتند تا حدی رد‌صلاحیت شدند. راهکار و پیشنهاد شما در‌این‌خصوص چیست که بتوان مردم را برای حضور در انتخابات ترغیب و تشویق کرد؟

به تصور من بخشی از اصلاح‌طلبان که در این مدت و سال‌ها آن‌طور‌که باید به بازی گرفته نشده‌اند، اول باید خودشان اعتمادسازی کنند. حاکمیت و ارگان‌ها و نهادها که در‌حال‌حاضر قدرت را به‌طور‌کامل در دست دارند، برایشان مهم است کسانی که می‌خواهند وارد عرصه قدرت شوند، سعی کنند یک‌سری ساختارها را حفظ کنند اما مهم‌تر این است که ما باید بدانیم فضایی که اکنون جامعه به آن سمت می‌رود، فضای یکدست‌سازی که از چند سال پیش شکل گرفته است، ناکارآمدی خودش را درحال‌حاضر نشان داده است. این موضوع به سمتی پیش می‌رود که نوعی خودآسیب‌زنی شکل بگیرد.

‌حالا این وضعیت از مسائل اقتصادی شروع شده و به موضوعات فرهنگی و اجتماعی می‌انجامد و اگر به‌درستی مدیریت نشود، می‌تواند به آسیب سیاسی هم بینجامد. این مسائل مثل ساعت شنی نیست که همیشه زمان را برای ما کاملا روشن کند؛ بلکه خیلی وقت‌ها افراد و مجموعه‌هایی که به این فکر افتادند، پیام را دریافت کردند؛ اما زمان را از دست داده بودند و برای‌شان دیگر دیر شده بود. سابقه جریان و دولت اصلاحات بعد از پیروزی انقلاب نشان‌دهنده این است که کارآمدترین مجموعه بعد از پیروزی انقلاب در دولت اصلاحات شکل گرفته است. شاکله اصلی احزاب و جریان‌های سیاسی اصلاح‌طلب، معتقد به فعالیت درون نظام هستند. به اعتقاد من چشم‌ها را باید شست و جور دیگر دید و همه مسائل کشور را به یک اتفاق که در گذشته افتاده است، نباید گره زد. اگر آسیبی در این مدت به اعتماد وارد شده است که در بسیاری مواقع دو‌طرفه بوده و حتی از طرف حاکمیت نسبت به مردم بیشتر بوده است و نیاز به ترمیم و اعتمادسازی دوباره دارد.

مردم امروزه خواسته‌هایی دارند. خواسته آنها خواسته سبک زندگی، خواسته رفاهی، خواسته اقتصادی است. ممکن است در زمینه آنها شعارهای سیاسی هم داده شود؛ اما واقعیت این است که مردم دنبال کارآمدی هستند و این کارآمدی با وجود یک جریان سیاسی که همه ارکان قدرت را بخواهد در اختیار داشته باشد، حاصل نمی‌شود. همه ما می‌دانیم تا منتقدان نباشند و آزادانه نتوانند حرف‌شان را بیان کنند، کار به جای خوبی نخواهد رسید.

راهکار من این است که به قانون و جمهوری اسلامی برگردیم. باید طبق کلام بنیان‌گذار انقلاب به «جمهوریت» برگردیم. وقتی از ایشان سؤال شد که چه نوع جمهوری مدنظر است؟ ایشان تأکید کردند همان جمهوریتی که در دنیا وجود دارد. این موضوع است که خواست و مطالبه مردم است. همان‌طورکه بنیان‌گذار انقلاب گفت میزان رأی مردم است و باید به این اصل انقلاب برگردیم.

اما امروز شورای نگهبان و نظارت استصوابی انتخابات را دو‌مرحله‌ای کرده است. حتی پا را فراتر از نظارت استصوابی گذاشته است و شاهد دخالت در انتخابات هستیم. قوانین موضوعه و قوانین انتخابات هرچه از گذشته به سمت آینده پیش می‌رود، بیشتر به سمت محدود‌شدن رأی انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان پیش می‌رویم. اگر بپذیریم که مردم مهجور نیستند و نیاز به قیّم ندارند و اجازه دهید خودشان انتخاب کنند، مطمئن باشیم کسی را که در راستای منافع ملی نباشد، انتخاب نمی‌کنند. کسی را که مغایر با منافع کشور باشد، انتخاب نمی‌کنند. تصور نکنیم مردم نمی‌توانند درست انتخاب کنند. اتفاقا همواره در 44 سال گذشته در جای درست تاریخی ایستاده‌اند. پس ما هم باید به آنها اجازه دهیم که خودشان انتخابی درست داشته باشند.

به نظارت استصوابی اشاره کردید. در قانون جدید انتخابات نمایندگان مصوب کردند که نظارت شورای نگهبان تا زمان بررسی اعتبارنامه منتخبان مردم هم ادامه داشته باشد؛ یعنی بعد از اینکه مردم به گزینه مدنظر خود رأی دادند، شورای نگهبان بتواند تا زمان بررسی اعتبارنامه او را رد‌صلاحیت کند. نظر شما در این زمینه چیست؟

یکی از مغالطه‌هایی که انجام می‌شود، این است که می‌گویند در همه کشورهای دنیا در زمان انتخابات یک نهاد ناظر وجود دارد. در‌این‌باره دو نکته مطرح است؛ اول اینکه این نهادهای ناظر نهادهای بی‌طرف هستند که از دل مردم و افکار عمومی بیرون می‌آید. دوم اینکه این نهادهای مجری و ناظر و بی‌طرف در کشورهای مختلف نقش‌شان احراز شرایط نامزدها است، نه بررسی صلاحیت آنها؛ یعنی بررسی پارامترهایی مثل سن، تابعیت و موارد این‌چنینی؛ در‌حالی‌که ما در انتخابات خبرگان سال ۶۹ و انتخابات مجلس چهارم شورای اسلامی شاهد نظارت استصوابی شورای نگهبان در بررسی صلاحیت افراد بودیم و هرچه پیش رفتیم، این دایره محدودتر شد. همچنین در انتخابات مجلس خبرگان رهبری در یک استان فقط به دلیل اینکه تصور می‌کنند افکار عمومی ممکن است انتخابی به جز شخص مدنظرشان داشته باشد، دیگران را تأیید صلاحیت نمی‌کنند. پیش‌از‌این، این تجربه را داشتند که در یک استان که نامزدها را رد‌صلاحیت کردند، مردم به یک روحانی جوان رأی دادند و این باعث شد شخص با‌سابقه مدنظر نتواند وارد خبرگان رهبری شود؛ بنابراین این نگرانی وجود دارد در استانی که رئیس‌جمهور کاندیدا شده است، اگر شخص دیگری تأیید صلاحیت شود، ممکن است مردم به او رأی بدهند؛ پس همه کاندیداهای هم‌فکر خودشان را نیز رد‌صلاحیت می‌کنند.

در مجلس فعلی نیز نمایندگانی که همراهی و تبعیت مد‌نظرشان را نداشته‌اند، به دلایل مختلف آنها را رد‌صلاحیت می‌کنند. این مسئله حتی فراتر از یک جناح سیاسی قرار گرفته است. اینکه چیدمان کاندیداها در یک حوزه انتخابیه به گونه‌ای باشد که یک فرد خاص انتخاب شود و فضا را بر دیگران تنگ می‌کنند، این دیگر انتخابات نیست.

در‌حالی‌که انتخابات یک کنش و اتفاق کاملا مشخص برای رسیدن به یک نتیجه نامشخص است؛ یعنی از قبل مشخص نیست نتیجه انتخابات چه خواهد بود و اگر بتوان از قبل پیش‌بینی کرد که نتیجه چه خواهد بود، این دیگر انتخابات نیست.

در دو انتخابات گذشته مجلس و ریاست‌جمهوری، شاهد خالص‌سازی در یک جریان سیاسی بودیم. در‌حال‌حاضر هم با تلاش برخی برای ادامه روند فعلی و حذف جریان اصلاح‌طلب، شاهد رقابتی درون‌جناحی بین اصولگرایان هستیم. البته نواصولگرایان با برخی بداخلاقی‌های سیاسی تلاش دارند هم‌فکران خود را نیز از عرصه رقابت حذف کنند. با توجه به بد‌‌اخلاقی‌های سیاسی کنونی در این جریان سیاسی اگر قرار باشد این روند ادامه داشته باشد، پیش‌بینی شما از انتخابات پیش‌رو چیست؟

در جامعه‌ای مثل ایران نمی‌توان به‌هیچ‌عنوان یک جناح سیاسی را بر کشور حاکم کرد و اجازه نداد هیچ شخص و فرد منتقد دیگری صحبتی داشته باشد و همه چیز در آرامش باشد. علت اینکه فضای جامعه ایران در مقایسه با دیگر کشورها متفاوت است، همین موضوع است؛ چرا‌که هرگاه ما بخواهیم به سمت یکدست‌سازی پیش برویم، این خالص‌سازی به دلیل اینکه افرادی در جایگاهی قرار می‌گیرند که به صورت آزاد نمی‌توانند نقش محوری داشته باشند و به لحاظ سیاسی الزاما افراد فرهیخته و اخلاق‌مداری نیستند، به همان دلیل وقتی به سمت یکدست‌سازی پیش می‌رویم، تنش‌ها و مسائلی که مربوط به نوع درگیری‌های آنها است، حادتر و شدیدتر می‌شود؛ بنابراین خالص‌سازی مرحله بعدی آنها خواهد بود؛ بنابراین امروز می‌بینیم که درون جریان اصولگرایی به‌راحتی جوانانی که تحت عنوان نواصولگرایی وارد عرصه شدند، به افراد باسابقه جریان اصولگرایی بزرگ‌ترین تهمت‌ها را می‌زنند.

این حرف نشان‌دهنده این است که طبق فرمایشات حضرت امیرالمؤمنین اگر افراد با‌ فضیلت و با اخلاق را کنار می‌گذاریم، آدم‌هایی که از نظر اخلاقی در سطح پایینی هستند، رشد می‌کنند. وقتی آنها رشد کردند، مناسبات آنها مناسبات سطح بالایی نیست؛ پس وقتی امثال محمد خاتمی را کنار می‌گذارند، تفکر جبهه پایداری شکل می‌گیرد. کسانی که هر چقدر درون آنها بروید، از درون شورای مرکزی خودشان هم می‌خواهند یک فراکسیون تشکیل دهند تا افراد دیگر را حذف کنند. وقتی این موضوع در کشور رواج پیدا کرد و ارادت‌سالاری باعث ارتقای افراد شد و باعث شد کسانی که هیچ رزومه فعالیت سیاسی و اجرائی ندارند، بر مسند‌های مهم کشور بنشینند؛ چون متناسب با آن جایگاه برای خودشان ظرفیت‌سازی نکرده‌اند، دچار رفتارهایی می‌شوند که این رفتارها خارج از حوزه اخلاق است. اگر امروز به انتخابات دوم خرداد نگاه کنیم، می‌بینیم که یک طرف آقای خاتمی است و طرف مقابل آقای ناطق‌نوری رئیس مجلس وقت است که از دو جریان سیاسی رقیب هستند که در تعارض فکری با یکدیگر قرار دارند. بعد از انتخابات آقای ناطق‌نوری به رقیب خود تبریک می‌گوید و بلافاصله بعد از صحبت‌های خارج از عرف روزنامه کیهان درباره آقای خاتمی، شخص آقای ناطق‌نوری این سخنان را نفی می‌کند؛ بنابراین اگر ماجرای دوم خرداد ۷۶ را در مقابل رفتار برخی افرادی قرار دهیم که امروزه مثلا مسئول دفتر یک مقامی عکس‌های خصوصی مقام خودش را فقط به دلیل اختلافات مالی رسانه‌ای می‌کند، این مسئله بیش از اینکه تقصیر آن متوجه آن افراد باشد، متوجه افرادی است که با سیاست‌گذاری غلط و با نگاه حذفی، انسان‌های فاضل و اخلاق‌مدار را کنار گذاشتند. وقتی این افراد کنار می‌روند، لاجرم فضا برای افرادی باز می‌شود که این چارچوب‌ها را رعایت نمی‌کنند. حتی می‌بینیم اگر امروز در انتخابات مجلس بسیاری از جریانات موجه سیاسی اصلاح‌طلب و اصولگرا وارد عرصه انتخابات نمی‌شوند، به دلیل این است که فضای انتخاباتی به حدی پیش‌پا‌افتاده شده که آنها شأن خودشان را بالاتر از حضور در این فضا می‌بینند.

با توجه به همه مسائلی که مطرح کردید، پیش‌بینی شما از انتخابات پیش‌روی مجلس چیست؟

از آنجایی که منشور فکری اصلاح‌طلبان حرکت در چارچوب نظام و اصلاح نظام است، با وجود همه محدودیت‌هایی که برای آنها ایجاد کرده‌اند؛ اما نگاه آنها نگاه جامعه‌محور است.

نگاه اصلاح‌طلبان به‌هیچ‌عنوان نگاه تحریم انتخابات نیست. به‌هیچ‌عنوان نگاه اصلاح‌طلبان رفتارهای رادیکال و دگرگونی بنیادی نیست؛ اما وقتی می‌‌توانند کارآمدی خودشان را نشان دهند که افکار عمومی هم آنها را بپذیرند. باید قبول کنیم که مردم و افکار عمومی درباره اداره اجرائی که در کشور وجود دارد، مسئله‌دار شده‌اند. مردم درباره میزان اثرگذاری و تأثیرشان در انتخابات دچار سؤال و ابهام شده‌اند. آنها تصور می‌کنند که برای انتخاب یک‌سری نماینده در مجلس و یک‌سری نهادها از حداکثر اختیارات خود نمی‌توانند استفاده کنند؛ بلکه برای آنها محدودیت ایجاد شده است؛ بنابراین با توجه به روندی که در کشور شکل گرفته است، اگر تغییری ایجاد نشود، درست است که انتخابات از مرحله ثبت‌نام گذشته و سابقه نشان داده معمولا انتخابات را با همین شکل برگزار می‌کنند؛ اما با این روندی که در پیش گرفته‌ایم، تصور نمی‌کنم میزان مشارکت در کل کشور بالا باشد؛ به‌ویژه این موضوع بسیار مهم است که در خارج از کشور بسیاری از مردم از سر بی‌تفاوتی در انتخابات شرکت نمی‌کنند و اگر ۵۰ درصد مردم هم در انتخابات شرکت کنند، معدل صددرصد مردم است؛ درحالی‌که در کشور ما که روزی جمهوری اسلامی با ۹۸.۲ درصد رأی آورده است، یک انتخاب ۴۰ یا ۵۰‌درصدی یعنی حدود نیمی از مردم از آن آرمان‌ها یا فاصله گرفته‌اند یا احساس می‌کنند آن آرمان‌های اول انقلاب در کشور اجرا نمی‌شود؛ بنابراین پیام مشارکت‌نکردن یا کاهش مشارکت در انتخابات کشورمان می‌تواند بسیار مهم باشد؛ پس اگر شاهد حضور کمتر از نیمی از مردم در انتخابات پیش‌رو باشیم، این حرف برای نظام خوشایند نیست و امیدوارم این‌طور نشود.

با توجه به همه نکات بیان‌شده، به اعتقاد من بعد از انتخابات مجلس و قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری، شرایط به نحوی خواهد شد که نوعی نرمش را شاهدیم؛ از طرف مردم نیز نوعی فاصله‌گرفتن از رفتارها و شعارهای آرمانی و رضایت‌دادن به نقش‌آفرینی کسانی که در اداره کشور عاقلانه حرکت می‌کنند و حکمرانی بهتری دارند.