|

عزیزالله حمیدنژاد در گفت‌و‌گو با «شرق» از گذشته و حال کارکردن با تلویزیون می‌گوید

سریال تاریخی، راه فرار از سانسور است

عزیزالله حمیدنژاد در دهه 60 کارش را در تلویزیون آغاز کرد و بعدتر در سینما به عنوان عکاس فیلم مشغول به کار شد. اوایل دهه 70 اولین فیلم سینمایی‌اش «هور در آتش» را مقابل دوربین برد. او با نخستین اثرش سیمرغ بلورین بهترین فیلم را کسب کرد و برنده جایزه ویژه هیئت داوران مسابقه فیلم‌های اول شد. فیلمی که همچنان تحسین منتقدان سینما را به همراه دارد و یکی از فیلم‌های مهم سینمای دفاع مقدس محسوب می‌شود. قطعا حمیدنژاد را می‌توان در زمره کارگردان‌های گزیده‌کار سینما دسته‌بندی کرد. «ستارگان خاک»، «قله دنیا»، «اشک سرما»، «شکوفه‌های سنگی» و «آناهیتا» ساخته‌های سینمایی او از دهه 70 تاکنون است و دو سریال «چرخ‌فلک» و «بانوی عمارت» ساخته‌های او در تلویزیون است. «بانوی عمارت» آخرین اثر تلویزیونی حمیدنژاد در زمان پخش با اقبال زیادی روبه‌رو شد؛ آن‌قدر که همچنان بازپخش‌های سریال باز هم مخاطبان زیادی را با خود همراه می‌کند. شش سال پس از ساخت این سریال و به بهانه بازپخش دوباره آن که به‌تازگی به اتمام رسیده است، با عزیزالله حمیدنژاد درباره شرایط حال حاضر تلویزیون صحبت کردیم که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.

سریال تاریخی، راه فرار از سانسور است

شرق: عزیزالله حمیدنژاد در دهه 60 کارش را در تلویزیون آغاز کرد و بعدتر در سینما به عنوان عکاس فیلم مشغول به کار شد. اوایل دهه 70 اولین فیلم سینمایی‌اش «هور در آتش» را مقابل دوربین برد. او با نخستین اثرش سیمرغ بلورین بهترین فیلم را کسب کرد و برنده جایزه ویژه هیئت داوران مسابقه فیلم‌های اول شد. فیلمی که همچنان تحسین منتقدان سینما را به همراه دارد و یکی از فیلم‌های مهم سینمای دفاع مقدس محسوب می‌شود. قطعا حمیدنژاد را می‌توان در زمره کارگردان‌های گزیده‌کار سینما دسته‌بندی کرد. «ستارگان خاک»، «قله دنیا»، «اشک سرما»، «شکوفه‌های سنگی» و «آناهیتا» ساخته‌های سینمایی او از دهه 70 تاکنون است و دو سریال «چرخ‌فلک» و «بانوی عمارت» ساخته‌های او در تلویزیون است. «بانوی عمارت» آخرین اثر تلویزیونی حمیدنژاد در زمان پخش با اقبال زیادی روبه‌رو شد؛ آن‌قدر که همچنان بازپخش‌های سریال باز هم مخاطبان زیادی را با خود همراه می‌کند. شش سال پس از ساخت این سریال و به بهانه بازپخش دوباره آن که به‌تازگی به اتمام رسیده است، با عزیزالله حمیدنژاد درباره شرایط حال حاضر تلویزیون صحبت کردیم که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.

 

 چند سالی است از ساخت سریال «بانوی عمارت» می‌گذرد؛ یکی از سریال‌های موفق سال‌های اخیر رسانه ملی. به نظر می‌رسید بعد از کارگردانی این سریال و دیده‌شدنش و حتی بازپخش‌های چندین‌باره آن عزیزالله حمیدنژاد پرکارتر از سابق شود. این کم‌کاری خواسته بود یا ناخواسته؟

سریال «بانوی عمارت» با بودجه‌ای کم و در تنگنای اقتصادی شدید در سال ۱۳۹۶ ساخته شد. در عوض آزادی نسبی حاکم بر پروژه بود و من در روند نگارش نهایی فیلم‌نامه بودم و نقطه‌نظراتم را منتقل می‌کردم و در مرحله ساخت و تغییرات اجرائی هم طبق معمول اختیار کامل داشتم تا فیلم‌نامه خیلی خوب آقای جوانمرد را به مؤلفه‌های خودم نزدیک کنم. در غیر این صورت کار کارگردانی برایم لطفی نخواهد داشت. همان‌طور در انتخاب بازیگران نیز دستم باز بود. البته بودجه انتخاب هر بازیگری را نداشتم، ولی تلاش کردم بازیگران و نابازیگران مناسب آن فیلم‌نامه را انتخاب کنم.

شاید همین بودجه اندک باعث شده بود کسی این پروژه را جدی نگیرد و مداخله نکند تا ما با هر ترفندی که شده این کار را جمع کنیم. انتقال این حس آزادی عمل ناخوداگاه به گروه هم منتقل شد. ابتدا کمتر فکر می‌کردند با این روند بشود یک سریال را پیش برد، اما کمی که کار پیش رفت به این باور رسیدند و همه با جان و دل در خدمت کار بودند.

کارگردان وقتی می‌خواهد فیلم خوبی بسازد قبل از اینکه بودجه خوبی داشته باشد، اول باید حال خودش خوب باشد. کارگردانی کار خلاقانه است. خلاقیت همین‌طور بروز پیدا نمی‌کند، در آرامش کامل است که خودی نشان می‌دهد. سلب آزادی فردی در کار و سانسور برای کارگردان واقعی استرس و اضطراب به همراه دارد، آرامش هنرمند را به هم می‌زند و دیگر نباید از او انتظار ساختن فیلم خوبی را داشت. این در تضاد با کار خلاقانه است. از این‌رو است که می‌بینیم سالانه صدها فیلم و سریال ساخته می‌شود اما کمتر اثری تأثیرگذار است و مخاطب دارد.

متأسفانه در تلویزیون وقتی سریالی پربیننده می‌شود، شاخک‌های حساس برخی مدیران و تهیه‌کنندگان به کار می‌افتد که چگونه می‌شود به این بِرند پروبال خاص و همسو با تفکرات خود را داد یا مَفرِ درآمدی برای خود ساخت، دیگر مخاطبان اصلی سریال فراموش می‌شود. نمی‌خواهم وارد جزئیات بیشتری بشوم چون سال‌هاست گفتمان و نقد در جامعه ما کارایی خود را از دست داده و آب در هاون کوبیدن است. باید عرض کنم این نوع نگاه کاسبکارانه تلویزیون به مقوله فیلم‌سازی باعث شد پس از یک سال انتظار از ساخت «بانوی عمارت ۲» کنار بکشم و اجازه بدهم شیرینی آن ۳۴ قسمت از سریال در کام مخاطب باقی بماند و شرمنده مخاطبان انبوهی باشم که متقاضی ساخت فصل دوم سریال بودند و هستند.

 فکر می‌کنید مخاطب امروز چه نسبتی با رسانه ملی دارد؟

برای تلویزیون نگاه به سیاست‌گذاری خودش مهم است. البته تلاش‌های زیادی می‌کند تا مخاطب را با خود همراه کند، ولی مخاطب عصر حاضر با تمام فیلترینگی که موجود است، مراجع رسانه‌ای بسیاری در اختیار دارد. تلویزیون برای جذب مخاطب ناگزیر است به نگاه او احترام بگذارد.

 به گفته برخی از هنرمندانی که در دوره‌های دور و نزدیک با صداوسیما همکاری داشته‌اند، حلقه هنرمندانی که قابلیت کار در تلویزیون را دارند هر روز تنگ‌تر می‌شود؛ نظر شما چیست؟

تقریبا در تمام ارگان‌ها و ادارات دولتی سال‌هاست این نگاه وجود دارد. از وقتی که دعواهای سیاسی وارد حوزه فرهنگ و هنر شد، هنر و هنرمند روی خوش به خود ندید و تا دلتان بخواهد هنرمندنماهای بسیاری تکثیر شد، غافل از اینکه هنرمند را نمی‌شود تکثیر کرد بلکه باید او را کشف کرد.

 برخی معتقدند پرداختن به سوژه‌های روز کمی دشوار است و ساخت سریال‌های تاریخی سهل‌الوصول‌تر است.

کمی نه! کار روز کردن بسیار دشوار شده است. من در سال ۹۴ وقتی اپیزودهایی از سریال «چرخ فلک» را که موضوعاتی اجتماعی داشت ساختم، در حین تولید و مرحله پخش با مشکلاتی مواجه شدم و از این‌رو بود که در کار بعدی سراغ عاشقانه‌ای تاریخی رفتم تا با فراغ بال بیشتری کار کنم. وقتی سریال «بانوی عمارت» پخش شد و مخاطبان انبوهی پیدا کرد، جریانی به راه انداخت. چندی پیش دوستی فهرست ۱۰ سریال تاریخی را برایم فرستاد که بعد از «بانوی عمارت» ساخته شده و در مرحله ساخت بودند و این جدا از سریال‌های پیشنهادی به بنده بود و حیرت‌انگیز بود. این از گسلی در فیلم‌سازی حکایت می‌کند که نوعی فرار به جلو از آسیب‌های سانسور است؛ چون کار روز کردن در مرحله اول برای فیلم‌ساز بسیار دشوار شده و حتی یقه برخی مدیران فرهنگی را هم گرفته است. دست روی هر موضوع روزی که بگذاری یک عده صدایشان درمی‌آید و تلاش می‌کنند کار را بایکوت کرده و بخوابانند، بنابراین فیلم و سریالی که تولید می‌شود با آینده مجهولی روبه‌رو است و همین نقطه‌ ضعف باعث می‌شود حتی مدیران طالب تولید فیلم تاریخی باشند تا بهتر میز خود را حفظ کنند؛ زیرا متأسفانه تاریخ در اینجا متولی ندارد.

در سینما هم از آنجا که فیلم تاریخی گران‌قیمت است، به فیلم‌های ارزان و سخیف و به ظاهر کمدی روی آورده‌اند و این ژانر حساسیت چندانی ایجاد نمی‌کند؛ چون کلا سطحی و شوخی است و کسی شوخی را جدی نمی‌گیرد تا فیلم را از پرده پایین بکشد و مدیران هم نفس راحتی بابت آن می‌کشند و روی آمار فروش آن مانور می‌دهند.

 بعد از سریال «بانوی عمارت» پیشنهاد کار با تلویزیون را داشتید یا اصلا تمایل به همکاری دوباره داشتید یا خیر؟

پیشنهادهای زیادی از تهیه‌کنندگان تلویزیون و رسانه‌های خانگی داشتم اما ترجیح می‌دادم موضوع کار بعدی‌ام را مثل همیشه خودم انتخاب کنم؛ زیرا انتخاب موضوع برایم بسیار مهم است.

 مدتی قبل خبر از حضور شما در شبکه نمایش خانگی بود. چه اتفاقی افتاد که سریال به ثمر نرسید؟

پس از یک سال وقتی از روند ساخت «بانوی عمارت ۲» نتیجه‌ای نگرفتم، پلتفرمی از من دعوت کرد تا کاری برایشان بسازم، چند رمان هم پیشنهاد دادند که به نظرم رمان‌های خوبی بود ولی قابلیت نمایشی خوبی نداشت. در ادامه من رمان «من غلام قمرم» نوشته خانم آزیتا خیری را پیشنهاد دادم تا با اقتباس از آن فیلم‌نامه‌ای بنویسم، آنها پس از بررسی مصوب کردند و قرارداد کارگردانی و نگارش فیلم‌نامه منعقد شد. من با یک تیم سه‌نفره یک سال و نیم روی فیلم‌نامه کار کردیم و روند کار به این گونه بود که هر پنج قسمت که آماده می‌شد آن را تحویل می‌دادم و آنها پس از بررسی و نکات اصلاحی کار را برمی‌گرداندند و کار اصلاح می‌شد تا اینکه 15 قسمت آماده شد و گفتند حالا پیش‌تولید را شروع کنید و مصطفی کیایی، تهیه‌کننده‌ای را که در حال تهیه سریال «گناهکاران» بود نیز معرفی کردند و ایشان هم فیلم‌نامه را خواند و بسیار استقبال کرد و هم‌زمان مقدمات پیش‌تولید شروع شد و حتی پروانه ساخت نسخه سینمایی آن هم صادر شد. در عین حال قسمت 15 تا 20 را هم آماده کردیم. طبق معمول اصلاحیه‌هایی خورد و اصلاح شد و مبلغ توافق‌شده هم پرداخت شد. تاریخ تولید هم برای دو ماه بعد اعلام شد. اراده و تصمیم من این بود که با توجه به سختی کمرشکن کار، سریالی نسبتا ارزان و پرمخاطب و جذاب به تماشاگران تقدیم کنم، اما تنگ‌نظران به‌طور بسیار مشکوکی مانع این کار شدند. این در حالی بود که من یک سال و نیم همه پروژه‌های پیشنهادی را رد کرده بودم و ماجراهای عجیب‌و‌غریبی که به دنبال داشت و در این مصاحبه نمی‌گنجد، من را بر آن داشت با توجه به سوابق تهیه‌کنندگی‌ام در سینما شیوه کارم را تغییر دهم.

 فضای کار در شبکه نمایش خانگی را چطور می‌بینید؟ خصوصا در سال‌های اخیر که بسیاری از سینما و تلویزیون به شبکه نمایش خانگی رفته‌اند؟

فضای نمایش خانگی با توجه به پلتفرم‌های مختلفی که راه‌اندازی شده می‌تواند تا حدودی در جامعه تک‌صدای رسانه‌ای خصوصی قلمداد شود. همه می‌دانیم بخش خصوصی به مفهوم واقعی وجود ندارد. پلتفرم‌ها در مقابل محدودیت‌های تلویزیونی می‌توانند انبوه مخاطبانی را که برنامه‌ها و سریال‌های تلویزیونی برایشان اقناع‌کننده نیست جذب کنند و این منوط به این است که محتوایی که تولید می‌کنند متفاوت با شبکه‌های تلویزیونی باشد؛ چراکه مخاطب وقتی هزینه می‌کند انتظار دارد فیلم‌ها و سریال‌های جذاب‌تری را ببیند.

ولی واقعیت این است که اختلاف فاحشی با توجه به نظارت ساترا بر پلتفرم‌ها دیده نمی‌شود. اگر با نگاهی کارشناسانه حتی به آثار برجسته تولیدشده در پلتفرم‌ها نگاه کنید متوجه می‌شوید محتوا خط و ربط خاصی را دنبال می‌کند که سفارشی است. بخش خصوصی یعنی سرمایه. وقتی سرمایه زورش به بخش‌های رسمی نمی‌رسد سعی می‌کند از طریق دیگری آن را جبران کند، این است که به جای کارگردانان صاحب نام و فیلم‌نامه‌های قوی با موضوعات جدید و بازیگران مورد نیاز فیلم‌نامه، اصالت را به چهره‌های مشهور و آواز خوانندگان می‌دهد و ناگهان می‌بینیم در یک سریال سلبریتی‌های زیادی ظاهر می‌شوند، آن‌قدر که مخاطب اشباع می‌شود و دیگر چهره‌های مشهور برایش جذابیتی ندارند. از این‌رو بسیاری از سریال‌ها با شکست مواجه می‌شوند.