سالمندی، مهاجرت و توریسم پزشکی
در روزهای گذشته دو خبر مهم در حوزه سلامت و پزشکی از سوی دو دستاندرکار این عرصه منتشر شده است. در اولین خبر معاون وزیر بهداشت از سفر یکمیلیون و ۲۰۰ هزار توریست سلامت به ایران خبر داده که سفر آنها موجب ارزآوری یکمیلیارددلاری برای کشور شده است. او اضافه میکند که میتوان این درآمد را به شش میلیارد دلار هم رساند که لازمه آن گسترش مراکز درمانی، اصلاح پرداختیها، ایجاد انگیزه، اصلاح هتلینگ و ارتقای تبلیغات است.
در روزهای گذشته دو خبر مهم در حوزه سلامت و پزشکی از سوی دو دستاندرکار این عرصه منتشر شده است. در اولین خبر معاون وزیر بهداشت از سفر یکمیلیون و ۲۰۰ هزار توریست سلامت به ایران خبر داده که سفر آنها موجب ارزآوری یکمیلیارددلاری برای کشور شده است. او اضافه میکند که میتوان این درآمد را به شش میلیارد دلار هم رساند که لازمه آن گسترش مراکز درمانی، اصلاح پرداختیها، ایجاد انگیزه، اصلاح هتلینگ و ارتقای تبلیغات است. در خبر دیگری دبیرکل جامعه پزشکی گفته که یکی از بزرگترین نگرانیهای ما مهاجرت یا فرار نیروی انسانی نخبه رشتههای مختلف پزشکی و غیرپزشکی است. او سپس جزئیات دیگری را آشکار میکند از قبیل اینکه طبق ارزیابیها حدود 80 درصد از دانشجویان پزشکی به فکر خروج از کشورند و بسیاری از استادان ارزشمند دانشگاهها کشور را ترک میکنند تا جایی که بعضی از استادان باسابقه و نامدار بنا بر دستور، اخراج یا به اجبار بازنشسته میشوند. به گفته ایشان امروزه رشتههای مهم مثل جراحی قلب، طب اورژانس، بیهوشی و بسیاری از رشتههای پزشکی داوطلب ورود ندارند و کرسیهای دستیاری خالی مانده است؛ ضمن آنکه کیفیت درمان، سلامت و تجهیزات پزشکی ضروری (حتی برای اعمال جراحی) کاهش یافته و حتی داروهای مورد نیاز مردم با کمبود مواجه است. اکنون این دو خبر را در کنار یکدیگر چگونه میتوان فهم کرد؟ بدون تردید سفر توریستهای سلامت به کشورمان میتواند خبر بسیار خوبی باشد. هیچ ایرادی ندارد که کادر درمان کشورمان در خدمت توریستهای سلامت باشد؛ خصوصا آنکه حدود یک میلیارد دلار هم درآمد ایجاد کرده که نیمی از درآمد سهم بخش درمان و نیمی دیگر سهم بخشهای گردشگری است. جهت مقایسه اینکه ارزش صادرات نفت ایران در سال ۲۰۲۲ میلادی حدود
42.6 میلیارد دلار برآورد شده بود. البته معاون وزیر بهداشت جزئیات زیادی از وضعیت توریسم سلامت به دست نمیدهد؛ جز اینکه ملیت آنها از کشورهای منطقه و همسایه ازجمله عراق، افغانستان (غیر از اتباع ساکن در ایران)، تاجیکستان و ترکیه بوده و بیشترین خدمات درمانی به آنها در حوزه ناباروری، چشمپزشکی، ارتوپدی، زیبایی و پیوند اعضاست. اکنون مخاطب در برابر این پرسش قرار میگیرد که جامعه پزشکی که در حال ازدستدادن نیروهای مجرب خود است، چگونه میخواهد درآمد کنونی خود از محل توریسم سلامت را شش برابر کند؟ احتمالا به همین خاطر است که این معاون در اظهارات خود هیچ صحبتی از این چالش بزرگ فراروی بخش درمان کشور نکرده است. جامعه ایران رو به ازدیاد سن دارد و با وجود تمامی تبلیغات و هزینههایی که برای فرزندآوری و ازدیاد نسل صورت گرفته، عملا نرخ رشد جمعیت به حد نگرانکنندهای رسیده که اتفاقا محل نگرانی جامعهشناسان و جمعیتشناسان کشور هم قرار دارد. طبق یک محاسبه، میزان افزایش جمعیت (یعنی متولدان منهای متوفیان) در سال جاری حدود 0.56 درصد است (اعداد هنوز با جزئیات بهطور عمومی منتشر نشده است). بههرحال وقتی متوسط سن جمعیت کشورمان افزایش مییابد، طبعا نیاز آنها به خدمات درمانی بیشتر خواهد بود. اما در موقعیتی که بیشتر صندوقهای بازنشستگی به دلایل عدیده دچار کمبود منابع هستند، بنابراین افرادی که در حال عبور تدریجی از دهه چهارم عمر خود به بعد هستند، خطر را با جدیت بیشتری احساس میکنند. وابستگی آنها به خدمات پزشکی روزبهروز افزایش مییابد؛ حال آنکه منابعی را که با زحمت فراوان و از محل درآمدهای خود به صندوقهای بازنشستگی واریز کردهاند، اکنون بهخاطر سوءمدیریت افراد فاقد تخصص، به حاشیه رفته و چشمانداز یک زندگی آرام و راحت را از آنها دور کرده است. چند روز قبل عضو هیئترئیسه کمیسیون بهداشت جزئیات مهمترین مصوبات لایحه بودجه ۱۴۰۳ در حوزه سلامت را تشریح کرد. او گفت حدود 10 میلیارد دلار برای واردات کالاهای اساسی اختصاص یافته که بهطور قطع دولت بخش درخور توجهی از آن را برای تأمین دارو با توجه به اهمیت آن در نظام سلامت اختصاص خواهد داد. برخی رسانهها استدلال کرده بودند که دولت در لایحه بودجه پیشنهاد داد بودجه واردات کالاهای اساسی و دارو از ۱۸.۵ میلیارد دلار در سال جاری به ۱۵ میلیارد دلار در ۱۴۰۳ کاهش یابد که در نهایت مجلس این مبلغ را به ۱۰ میلیارد دلار کاهش داد. این استدلال به نظر درست نمیرسد اما در موقعیتی که دستگاههای رسانهای دولت و وزارت بهداشت توضیح دقیقی درباره این ارقام و سیر تحول ارقام بودجه از فرایند تدوین تا مرحله تصویب به دست نمیدهند، آنگاه چارهای جز قبول ضمنی اینگونه استدلالها پیش نمیآید. بههرحال جامعه رو به سالمندی گذاشته و سالمندی به معنای درمان و داروی بیشتر است. حالا مواجهه با جوانان برای کوتاهی در فرزندآوری به بهای ازدسترفتن آرامش و سلامتی آن قشری است که هیچ نقش و توانی در فرزندآوری ندارد.