|

باز هم افغانی‌بگیر

دوازدهم بهمن ماه بود که معاونت امنیتی - انتظامی استانداری تهران در جلسه اجرائی «قرارگاه طرد اتباع غیرمجاز استان تهران» بر لزوم اخراج مهاجران بدون مدرک تأکید کرد و گفت: درخصوص اتباع غیرمجاز ساماندهی معنایی ندارد و فقط باید بازگشت به کشورهای مبدأ صورت بگیرد. پیش از این هم در استان‌ خراسان رضوی طرح‌های جمع‌آوری مهاجران بدون مدرک آغاز شده بود.

باز هم افغانی‌بگیر

پیمان حقیقت‌طلب، مدیر پژوهش اندیشکده دیاران: دوازدهم بهمن ماه بود که معاونت امنیتی - انتظامی استانداری تهران در جلسه اجرائی «قرارگاه طرد اتباع غیرمجاز استان تهران» بر لزوم اخراج مهاجران بدون مدرک تأکید کرد و گفت: درخصوص اتباع غیرمجاز ساماندهی معنایی ندارد و فقط باید بازگشت به کشورهای مبدأ صورت بگیرد. پیش از این هم در استان‌ خراسان رضوی طرح‌های جمع‌آوری مهاجران بدون مدرک آغاز شده بود.

برخلاف تصوری که برخی افراد در جامعه ایجاد کرده‌اند، اخراج مهاجران افغانستانی در چهار، پنج سال اخیر به ویژه پس از روی کار آمدن طالبان در افغانستان بسیار افزایش یافته است. در آبان ماه امسال،‌ اصغر بلوکیان مدیر کل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور بیان کرد که در سال ۱۴۰۱ حدود یک میلیون نفر مهاجر افغانستانی رد مرز شدند. این آمار به گفته سردار احمد گودرزی فرمانده مرزبانی ناجا در هفت ماه نخست سال ۱۴۰۲ برابر با ۷۳۸ هزار نفر بوده است. پیش‌بینی می‌شود که با توجه به تمرکز پلیس به ویژه در استان تهران، آمار اخراج مهاجران افغانستانی از ایران در سال ۱۴۰۲ به بیش از یک میلیون نفر برسد.

چندی پیش دولت پاکستان که همچون ایران میزبان جمعیت‌های میلیونی مهاجران افغانستانی است،‌ اعلام کرد که تصمیم دارد یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر از مهاجران افغانستانی را از این کشور اخراج کند. سازمان‌های جهانی در این زمینه پاکستان را محکوم کردند. علاوه بر فشارهای سازمان‌های بین‌المللی، حضور چنددهه‌ای جمعیت‌هایی از مهاجران افغانستانی در پاکستان و ریشه‌دارشدن آنان در این کشور و نیز رواج ورود غیرقانونی به پاکستان، عواملی بودند که باعث شدند پاکستان بتواند فقط ۶۰۰ هزار مهاجر بدون مدرک افغانستانی را طی سه ماه اخیر اخراج کند. مقایسه آمار ایران و پاکستان نشان می‌دهد که ایران با وجود رسانه‌ای‌نکردن اخراج، این امر را با جدیت هر چه تمام‌تر دنبال کرده است.

مهاجرت‌های  چرخشی

اصغر بلوکیان، مدیر کل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور، در پاییز سال جاری در نشست تبیین پیامدهای اجتماعی-اقتصادی مهاجرت‌های بین‌المللی بر جامعه ایران که در مرکز پژوهش‌های توسعه و آینده‌نگری برگزار شد اعلام کرد که از سال ۱۳۹۶ تا نیمه اول سال ۱۴۰۲ به صورت تجمعی حدود پنج میلیون نفر مهاجر افغانستانی از ایران اخراج شده‌اند. از طرفی دیگر، هم وزیر کشور و هم رئیس سازمان ملی مهاجرت در ماه‌های اخیر اعلام کرده‌اند که مهاجران قانونی و دارای مدرک حاضر در ایران حدود پنج میلیون نفر هستند. مقایسه این دو رقم نشان‌دهنده شکل خاص مهاجرت‌ها از افغانستان به ایران است.

مهاجران افغانستانی حاضر در ایران به سبب جمعیت میلیونی، دسته‌ها و رسته‌های گوناگونی دارند و به هیچ وجه نمی‌توان آنان را یک کل واحد در نظر گرفت. از نظر نوع زیست، یک دسته‌ از آنان مهاجرانی هستند که سابقه حضور چنددهه‌ای در ایران دارند یا خودشان هم در ایران به دنیا آمده‌اند و از ایران هم خارج نشده‌اند. این دسته عموما کسانی هستند که به دلیل حمله شوروی به افغانستان در دهه 60، جنگ‌های داخلی اوایل دهه 70 و نیز برآمدن طالبان در نیمه دوم دهه 70 به ایران آمدند. آنها دهه‌هاست در ایران زندگی می‌کنند یا اینکه خود یا حتی پدر و مادرشان متولد ایران هستند.

دسته دیگری از مهاجران افغانستانی کسانی هستند که با انگیزه‌های اقتصادی به ایران مهاجرت می‌کنند، مدتی نزد یک کارفرمای ایرانی کار می‌کنند، درآمد کسب می‌کنند و پس از مدتی به افغانستان بازمی‌گردند. این دسته عموما شکل ورودشان به ایران غیرقانونی است. از طرفی دیگر اگر هم ورود قانونی داشته باشند چون اشتغال مهاجران در ایران با محدودیت‌های بسیاری روبه‌روست، حضورشان در ایران غیرقانونی می‌شود. اما در این میان تمایل کارفرمایان ایرانی به استفاده از نیروی کار ارزان‌قیمت باعث می‌شود این افراد همواره در پروژه‌های مختلف چندماهه پایدار بمانند و پس از اتمام پروژه یا به خواست خودشان یا توسط کارفرمای ایرانی یا توسط گشت‌های پلیس به نیروی انتظامی معرفی می‌شوند تا فرایندهای اخراج آنان صورت بگیرد. نکته حائز اهمیت در میان این افراد این است که اکثرشان سابقه چندین بار اخراج از ایران را دارند و حضور چندماهه در ایران و بازگشت به افغانستان و دوباره مهاجرت به ایران، یک چرخه و یک سبک زندگی در میان آنان است. این شکل از مهاجرت در سایر نقاط جهان هم که بین دو کشور همسایه اختلاف سطح توسعه وجود دارد رواج دارد و موسوم است به مهاجرت چرخشی.

پس از روی کار آمدن طالبان ما شاهد حضور دسته سومی هم بودیم که به دلیل بیم از جان و مال خود و خشونت‌های طالبان از افغانستان گریختند و به ایران پناه آوردند. این دسته سوم در فکر بازگشت به افغانستان نیستند. اما از آنجا که سیاست ایران عدم پذیرش جمعیت‌های جدید به عنوان پناهنده است این گروه از مهاجران افغانستانی هم دچار وضعیت نامعلومی هستند.

افغانی‌بگیر،‌  راه‌حلی کوتاه‌مدت برای  مسئله مهاجرت‌های چرخشی  در  ایران

حضور افراد بدون مدرک و غیرقابل شناسایی در هر کشوری یک تهدید امنیتی به شمار می‌رود. هیچ کشوری هم در جهان نیست که با پدیده مهاجرت روبه‌رو نباشد. کشورها برای مقابله با حضور مهاجران بدون مدرک راهکارهای گوناگونی را دنبال می‌کنند. اکثر کشورها بر ورود مهاجران نظارت دقیقی را اعمال می‌کنند. انسداد مرزها و دشوارکردن ورود غیرقانونی تقریبا در تمامی کشورها دنبال می‌شود. هم‌زمان با این مسئله شناسایی انگیزه‌های ورود مهاجران و تعریف ویزاهای مرتبط با این انگیزه‌ها نیز در دستور کار اکثر حکومت‌ها قرار دارد.

در ایران، به دلایل اهمال‌کاری‌هایی که در دهه‌های گذشته از سوی دولتمردان صورت گرفته، قاچاق مهاجر از سمت مرزهای شرقی بسیار رواج دارد. به گونه‌ای که زنجیره شغلی مرتبط با قاچاق مهاجر موسوم به «افغانی‌کشی» ممر درآمد و حیات جمعی از مرزنشینان شرقی ایران شده است. همین امر مبارزه با ورود غیرقانونی را بسیار دشوار کرده است. تا سه سال پیش در افغانستان دریافت ویزاهای کوتاه‌مدت و کاری ورود به ایران برای افغانستانی‌ها امری غیرممکن بود. سفارت ایران در افغانستان به هیچ وجه زیر بار صدور این نوع از ویزاها نمی‌رفت. در دو سال گذشته، صدور ویزاهای کوتاه‌مدت از سوی سفارت ایران در افغانستان سهل شده است. اما همچنان ویزاهای کاری کوتاه‌مدت تعریف نشده است. این اقدام سفارت ایران از جهت ترویج عادت به ورود قانونی امری مثبت است. اما پاشنه آشیل مهاجران بدون مدرک افغانستانی در ایران، بازار کار ایران است. در حقیقت تا وقتی که برای اشتغال مهاجران افغانستانی جویای کار در ایران و اتصال آنان به کارفرمایان ایرانی خواهان آنان تدابیر قانونی اندیشیده نشود، عملا ورود غیرقانونی به ایران متوقف نخواهد شد.

پس از نظارت دقیق بر ورود مهاجران، شناسایی مهاجران بدون مدرک حاضر در کشور از سوی نیروهای پلیس و اخراج آنان در همه کشورها صورت می‌گیرد. اما این اقدام هزینه بالایی دارد. راه‌حلی کوتاه‌مدت محسوب می‌شود و در نتیجه تمام هم و غم کشورها عموما صرف نظارت بر مرز و ورود می‌شود. در ایران دستگیری مهاجران افغانستانی و بردن آنان به اردوگاه برای اینکه مشخص شود فرد دارای مدرک اقامت هست یا نه، موسوم است به «افغانی‌بگیر». نگارنده‌ در یادداشتی که در پنجم دی ماه سال ۱۴۰۰ در صفحه ۹ روزنامه «شرق» با عنوان «افغانی‌بگیر در اوج» منتشر کرده به تفصیل به پدیده افغانی‌بگیر پرداخته‌ است. «افغانی‌بگیر» در ایران هزینه‌ها و آسیب‌های فراوانی دارد. افزایش تنش و درگیری بین پلیس و مهاجران افغانستانی، ناامن و مختل کردن زندگی روزمره برای مهاجران قانونی و دارای مدرک، رواج رفتارهای شبه‌نژادپرستانه (چراکه نیروهای انتظامی عموما بر اساس ظاهر به شناسایی مهاجران مشکوک می‌پردازند)، شکل‌گیری نگرش‌های منفی در میان مهاجران نخبه نسبت به جامعه ایران و‌ ایجاد عقده‌ در میان مهاجران نسل دوم و سوم از جمله آسیب‌های این نحوه برخورد با حضور مهاجران بدون مدرک است.

افغانی‌بگیر  در  سوئد

نکته جالب این است که اصولا پلیس‌ها در جهان نحوه برخورد مشابهی دارند. در کشور سوئد بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ طرح روا به عنوان یک اقدام اجرائی برای سیاست بازگشت مهاجران معرفی شد و هدف آن اخراج مهاجران بدون مجوز اقامت قانونی بود. روا مخفف برنامه کنترل مهاجران داخلی بود. در این طرح به پلیس این مجوز داده شد که بتواند به مردم دستور توقف بدهد و مدارک شناسایی آنان را چک کند تا مهاجران بدون مدرک را شناسایی کند. بازجویی پلیس در ملأ عام برای کسانی که توسط پلیس متوقف می‌شدند تجربه‌ای تحقیرآمیز و توهین‌آمیز بود. این برنامه در بهار سال ۲۰۱۳ در استکهلم (پایتخت سوئد) اجرا شد و به عقیده مصطفی دیکچ نویسنده کتاب «خشم شهری: شورش طردشدگان» یکی از عوامل اصلی شورش‌های حومه استکهلم در چند ماه بعدش بود. سوئد یکی از مرفه‌ترین و آرام‌ترین کشورهای جهان است. اما در سال ۲۰۱۳ آتش شورش‌ها در استکهلم شعله‌ور شد و طی یک ماه در هشت شهر دیگر سوئد گسترش یافت. خودروهای زیادی به آتش کشیده شدند و برخوردهای زیادی بین پلیس و جوانان به وجود آمد. در تاریخ سوئد بعد از جنگ جهانی اول و آشوب‌های مربوط به کمبود غذا چنین شورشی بی‌سابقه بود. شورشی که یکی از ریشه‌های آن برنامه روا و نوع برخورد با مهاجران حاضر در سوئد بود و دولت بعد از آن اجرای برنامه را متوقف کرد.

مشابه چنین نتایجی که به بار می‌آید باعث شده تا اکثر کشورها راه‌حل برخورد با مهاجران بدون مدرک در داخل کشور را دنبال نکنند. چراکه هزینه‌های اجتماعی این گونه طرح‌ها خیلی بالاست. اما در ایران همچنان این برنامه دنبال می‌شود. پنج میلیون نفر طی پنج سال اخراج شده‌اند، اما هنوز ایران با معضل حضور مهاجران بدون مدرک روبه‌روست. در ایران هنوز هیچ اعتراضی از سوی جامعه مهاجران ساکن در ایران به این نوع از مدیریت وضعیت رخ نداده است. اما این شکل از برخورد شاید روزی بحران‌ساز شود.

به دنبال  انگیزه‌ها  باشیم

حقیقت این است که ساخت دیوارهای مرزی و به اصطلاح انسداد مرزی هم راه‌حل پایداری برای مسئله مهاجران بدون مدرک نیست. تجربیات سایر کشورها نشان می‌دهد که حتی دیوارهای مرزی هم نفوذپذیرند. لزوم شناخت انگیزه‌های مهاجرت و تدبیراندیشی برای این انگیزه‌هاست که می‌تواند این مسئله را به صورت پایدار حل کند. ما در ایران گفته‌ها و اقدامات زیادی درباره مهاجران بدون مدرک افغانستانی در ایران داریم؛ اما پژوهش‌های مستقلی که به صورت میدانی این پدیده را بررسی کرده باشند تقریبا وجود خارجی ندارد. 

توسعه نواحی مرزی و اشتغال‌آفرینی برای مرزنشینان ایران و از بین بردن حس تبعیض و طردشدگی در میان آنان، توسعه عادت به ورود قانونی در میان مهاجران افغانستانی، طراحی ویزاهای کوتاه‌مدت کاری با کفالت کارفرمایان ایرانی، جاانداختن فرهنگ استفاده از کارگران دارای مدرک به جای مهاجران بدون مدرک در میان کارفرمایان ایرانی و جداکردن نظام مسائل مهاجران نسل دوم و سوم و دارای اقامت طولانی‌مدت از نظام مسائل مهاجران تازه‌وارد و مهاجران کاری از جمله اقداماتی هستند که به نظر نگارنده باید برای حل پایدار این مسئله مورد توجه قرار گیرند.