هدایتالله آقایی، عضو حزب کارگزاران، در گفتوگو با «شرق» به آسیبشناسی جریان اصلاحات پرداخت
اصلاحات برای بقا نیازمند «خانهتکانی فکری» است
شمارش معکوس برای برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم آغاز شده است و فقط چند روز دیگر تکلیف مجلس آینده روشن میشود. دراینمیان اصولگرایان همه اقدامات انتخاباتی خود را از مدتها قبل انجام داده و در شرایط نبود رقیب جدی اصلاحطلب، به رقابت درونجناحی پرداختهاند و سعی دارند با ارائه فهرست ائتلافی، خود را مهیای انتخابات کنند.
شمارش معکوس برای برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم آغاز شده است و فقط چند روز دیگر تکلیف مجلس آینده روشن میشود. دراینمیان اصولگرایان همه اقدامات انتخاباتی خود را از مدتها قبل انجام داده و در شرایط نبود رقیب جدی اصلاحطلب، به رقابت درونجناحی پرداختهاند و سعی دارند با ارائه فهرست ائتلافی، خود را مهیای انتخابات کنند. اما ماجرا در اردوگاه اصلاحطلبی به نحو دیگری در جریان است. اگرچه اصولگرایان هم نتوانستهاند حتی در نبود رقیب جدی به یک فهرست واحد برسند و درحالحاضر دو فهرست در این جریان دست به دست میشود، ولی در نهایت تجربه نشان داده در مواقعی که احساس خطر کنند و رقیب اصلاحطلب داشته باشند، بیش از اصلاحطلبان میتوانند به اجماع نظر و فهرست واحد برسند و ائتلاف و اجماع نظری در مقابل اردوگاه رقیب داشته باشند. اما پیش از اینکه بخواهیم به دلایل ارائهندادن فهرست انتخاباتی در جبهه اصلاحات بپردازیم، این احساس نیاز وجود دارد که بررسی کنیم چرا در سالهای اخیر، پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان تضعیف شده است؟ یعنی از خواست مردم عقب ماندهاند. از اینرو با طرح دو مسئله به منظور آسیبشناسی جریان اصلاحات به سراغ هدایتالله آقایی، عضو حزب کارگزاران سازندگی، رفتیم که سابقه نمایندگی مجلس سوم را هم در پرونده خود دارد.
جریان اصلاحات نیازمند پوستاندازی است
هدایتالله آقایی، نماینده دوره سوم مجلس شورای اسلامی و عضو حزب کارگزاران سازندگی، در پاسخ به این سؤال که چرا چند سالی است دغدغه اصلاحطلبان از مطالبات جامعه فاصله گرفته و پایگاه اجتماعی آنها تضعیف شده است؟ به آسیبشناسی این جریان در سالهای اخیر پرداخت و در گفتوگو با «شرق» گفت: «این موضوع بهعنوان یک معضل جدی و اساسی اصلاحطلبان در سالهای اخیر است. اصلاحطلبان چند سال است پشتوانه و حمایت تودههای اجتماعی را از دست دادهاند، قدرت جذب آنها تضعیف شده و توان مانور کمرنگتری در مقایسه با قبل دارند. این یک حقیقت انکارناپذیر است».
او تصریح کرد: «در سالهای اخیر اصلاحطلبان یا تصمیمات دوگانه و غیرشفاف میگیرند یا قدرت سازماندهی آنها تضعیف شده است و برای ترمیم آن هم گامی جدی برنمیدارند». آقایی دلیل این اتفاقات را تحت عنوان «دلایل سهگانه» دستهبندی کرد و گفت: «اولین دلیل که از همه مهمتر است، پارادوکس ایدئولوژیک و نگاه به حرکت انقلاب اسلامی است که در این مجموعه از بدو پیروزی انقلاب وجود داشته است».
این فعال سیاسی اصلاحطلب ادامه داد: «در اوایل انقلاب افرادی از دل منتقدان تحت عنوان نیروهای خط امام بیرون آمدند که بعدها در سال 76 به دوم خردادی معروف شدند. پس از آن هم به جبهه اصلاحات تغیر نام دادند. این نیروها همچنان دارای تناقضات ایدئولوژیک هستند و درباره این پرسش که آیا دین از سیاست جدا است؟ تردید و دودلی دارند و برای آنها این سؤال مطرح است».
عضو حزب کارگزاران سازندگی اضافه کرد: «همین مسئله باعث میشود برخی تصمیمگیریها از سوی آنها با تردید همراه باشد و به حدی درباره برخی موضوعات محتاط عمل کنند که از تأثیرگذاری بیفتد».
این نماینده ادوار مجلس در ادامه با بیان اینکه تضادهای ایدئولوژیک همچنان در بین اصلاحطلبان وجود دارد، درحالیکه اصولگرایان از این ناحیه آسوده هستند و در مواقع حساس حتی راحتتر از اصلاحطلبان میتوانند به جمعبندی و حتی در زمان انتخابات به ارائه فهرست مشترک برسند، گفت: «اصولگرایان از ناحیه تضاد ایدئولوژیک آسودهخاطرند و هر آنچه را که بزرگان اعلام میکنند، بهعنوان حکم فقهی میپذیرند و طبق همان عمل میکنند». او افزود: «اصولگرایان از مسئله و حکم تبعیت میکنند و طبق همان جلو میروند. حتی در موضوع انتخابات هم همینطور است و وقتی در مقابل رقیب احساس خطر کنند، راحتتر به جمعبندی و ائتلاف میرسند».
آقایی در ادامه بیان کرد: «اما در مجموعه اصلاحطلبی این موضوع به این شکل نیست. آنها هم میخواهند بر مبنای یکسری از مفاهیم روشنفکری حرکت کنند، هم بر مبنای شرع؛ اما در خیلی مواقع مشخص نیست حرف چه کسی کدام مبنا را دارد و همین پارادوکس همیشه در جریان اصلاحات ایجاد مشکل کرده است».
عضو حزب کارگزاران سازندگی دومین دلیل مشکلات جریان اصلاحات را تشکیلاتینبودن این جریان دانست و گفت: «دلیل دوم تضعیف پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان و فاصلهگرفتن آنها از مردم در سالهای اخیر این است که پایههای تشکیلاتی که اصلاحطلبی روی آن بنا شده است، پایههای سازمانی تعریفشده جهانی نبوده است؛ یعنی برخی از آنها از همان گروههای چندگانهای که در ائتلاف گذشته بود و برخی از آنها از سازمان مجاهدین در دانشگاهها و جاهای دیگر جدا شدند، آمدند و در کنار هم قرار گرفتند. برخی هم بر اساس همشهریبودن یا همکلاسبودن در گذشته و حتی نسبتهای سببی و نسبی دور هم جمع شدند».
آقایی در ادامه تأکید کرد: «جریاناتی که پایه آنها بر اساس سازمانی بنا نشده است، همچنان دارای ضعفهایی هستند که میتواند پارامترهای خارج از چارچوب سازمانی را در تصمیمگیری خود دخالت دهد؛ یعنی این ابهام برای آنها وجود دارد که رأیدادن به یک تصمیم در روابط خانوادگی آنها ایجاد مشکل میکند یا خیر؟ آیا در روابط دوستانه گذشته آنها دخیل است یا خیر و مواردی از این دست که غیرسازمانی است». این فعال سیاسی اصلاحطلب همچنین مسئله سوم را ناتوانی اصلاحطلبان در کادرسازی عنوان کرد و افزود: «متأسفانه اصلاحطلبان در کادرسازی ضعیف عمل کردهاند و بخشی از آنها در جوانگرایی پویا نبوده و به نوگرایی و جوانگرایی بها ندادهاند که مشکل جدی است». او ادامه داد: «این موارد سهگانه ازجمله معضلات و مشکلات جدی جریان اصلاحات است که آسیبهای امروز را ایجاد کرده است».
عضو حزب کارگزاران سازندگی همچنین در پاسخ به اینکه راهکار شما برای برونرفت از این آسیبها و چالشهای گرفتارشده چیست تا اصلاحطلبان بتوانند دوباره پایگاه اجتماعی خود را به دست آورند و اعتماد تضعیفشده را ترمیم کنند؟ تصریح کرد: «مهمترین تصمیمی که باید دراینباره گرفته شود، «خانهتکانی فکری» است؛ یعنی اینکه بزرگان جبهه اصلاحات، سپس خود نیروهای اصلاحطلب باید بنشینند و بازنگری در گذشته داشته باشند و همه اصول و حتی بدیهیات را به بحث بگذارند و به جمعبندی برسند». او ادامه داد: «در این جمعبندی اگر اکثریت روی یکسری معیارها رأی دادند و به نتیجه رسیدند، اقلیت هم آن را بپذیرند یا اینکه دراینباره پوستاندازی کنند؛ یعنی کسانی که این اصول و چارچوبهای توافقشده را قبول ندارند، باید کنار بروند و باعث تضعیف جریان و جبهه اصلاحات نشوند».
این فعال سیاسی اصلاحطلب تأکید کرد: «به اعتقاد من اگر این اتفاق نیفتد، مشکلات نهتنها حل نمیشوند، بلکه تشدید هم خواهند شد. بهعنوان نمونه و مشکل جدی هم میتوان به اتفاقی که در این انتخابات رخ داد، اشاره کنیم که جبهه اصلاحطلبان بیانیه داد در انتخابات پیشروی مجلس نمیتوانند فهرست بدهند، اما عدهای بیانیه دادند ما قصد داریم در انتخابات حضور داشته باشیم».
آقایی همچنین با تأکید بر موارد بیانکرده گفت: «بنابراین احساس میکنم جریان اصلاحات به یک پوستاندازی نیازمند است و باید بازنگری مجدد روی اصول داشته باشد و بر اساس این اصول کسانی که میتوانند همراهی کنند و این همراهی در راستای خواست و مطالبات و دغدغههای مردمی باشد، در جبهه اصلاحات بمانند؛ یعنی این همراهی باید با نگاهی به گذشته و آینده و در راستای خواست و مطالبات مردم و در راستای دغدغه نسل جدید باشد؛ در غیر این صورت این جریان را رها کنند و بروند».
عضو حزب کارگزاران سازندگی در پاسخ به اینکه آیا اصلاحطلبان میتوانند پایگاه اجتماعی خود را تقویت کنند، گفت: «اگر اصلاحطلبان بتوانند این کار را انجام دهند، همچنان میتوانند پیشرو باشند و اعتماد دوباره مردم و پایگاه اجتماعی خود را به دست آورند».
او تأکید کرد: «قطعا درصورتیکه حرکتشان درست باشد و بتوانند در ارائه و بیان خواستهها و مطالبات مردم پیشگام باشند، به دلیل اینکه مردم برای مجموعه اصلاحطلبان هزینه کردهاند و با پول مردم تجربه کسب کردهاند، جامعه دوباره به آنها بهعنوان سرمایه اجتماعی اعتماد میکند؛ چراکه پذیرش جریانات و گروههای جدید نیازمند هزینه و گذر زمان بیشتر برای اثبات است».
این نماینده ادوار مجلس در پایان تأکید کرد: «بنابراین اصلاحطلبان در صورت به دست آوردن اعتماد دوباره جامعه میتواند پایگاه خوبی برای مردم باشد؛ در غیر این صورت این فرصت را از دست میدهند».