کاوش ناتمام در آخرین نمایشگاه افسانه جوادپور
«به ذهنم رو میکنم. اوست که باید حقیقت را بیابد. اما چگونه؟ چه تردید دشواری هر بار که ذهن حس میکند از خودش عقب میافتد؛ هنگامی که او، جوینده، خود سرتاسر همان سرزمین ناشناختهای است که باید در آن بجوید و کولهبارش آنجا به هیچ کارش نمیآید. جستوجو؟ نه فقط: آفریدن. ذهن در برابر چیزی است که هنوز نیست و تنها او میتواند به وجودش آورد و سپس آن را درون روشنایی خود جا دهد» (مارسل پروست، در جستوجوی زمان از دست رفته، ج 1، ص 112).
سعادت افزود
«به ذهنم رو میکنم. اوست که باید حقیقت را بیابد. اما چگونه؟ چه تردید دشواری هر بار که ذهن حس میکند از خودش عقب میافتد؛ هنگامی که او، جوینده، خود سرتاسر همان سرزمین ناشناختهای است که باید در آن بجوید و کولهبارش آنجا به هیچ کارش نمیآید. جستوجو؟ نه فقط: آفریدن. ذهن در برابر چیزی است که هنوز نیست و تنها او میتواند به وجودش آورد و سپس آن را درون روشنایی خود جا دهد» (مارسل پروست، در جستوجوی زمان از دست رفته، ج 1، ص 112).
Heureka نام آخرین نمایش انفرادی افسانه جوادپور است که از پنجم تا هشتم فوریه 2024 در گالری Washburn در ایالت اورگن آمریکا به نمایش گذاشته شد. این نمایش به صورت ایستالیشن آرت (چیدمان مکان-ویژه) ارائه شده بود. همانطور که رویین پاکباز در دایرهالمعارف هنر تعریف میکند: «اینستالیشن در واقع اثری است که در زمان و فضا تجربه میشود و رابطهای دوسویه با بیننده دارد» (پاکباز ص 105). جوادپور راهی متمایز و پرپیچوخم را برای این ارتباط دوسویه با مخاطب انتخاب کرده است. اورکا در فارسی یک حرف نداست که در زمان جشن یک کشف یا اختراع استفاده میشود. ریشه آن به ارشمیدس برمیگردد و در فارسی به یافتم یافتم! معروف است. میتوان عنوان نمایش را ندای مخاطبی در نظر گرفت که در این مسیر با هنرمند همراه میشود و جستوجو را آغاز میکند. جستوجویی که در جهان امروز و غولهای رسانهای که انسان معاصر را دوره کرده است، امری واجب شمرده میشود. انسانی که فقط آن قسمت از خبری را که رسانهها بخواهند ببیند یا بشنود درمییابد و ابعاد دیگر اخبار در زیر لایه متراکم سیاست مدفون میشود. این حقیقت که هیچ رسانهای بیطرف نیست و اساسا تمامی آنها بسته به سیاست و هدف سازمانی خود به فعالیت میپردازند، نکته اصلی این چیدمان است که به هوشمندانهترین شکل ممکن توسط هنرمند به نمایش گذاشته شده است.
موضوع اصلی این نمایش جنگهای خاورمیانه است. پیش از آنکه از حیث فنی این چیدمان را بررسی کنیم، اشاره به دغدغهمندی هنرمند برای ارائه این چیدمان در مرکز کشوری که حضورش در جنگها بر سر منابع در خاورمیانه بیتأثیر نیست، حائز اهمیت است. جوادپور که مشابه این چیدمان را زمانی که هنوز در ایران بود در فرهنگستان هنر ارائه کرده بود، اکنون با نگاهی نو به بازآفرینی این چیدمان و ارائه این دغدغهمندی پرداخته و مردم جهان اول را به چالشی که در چیدمان خود آفریده فرامیخواند.
چیدمان را شاید بتوان گویاترین رسانه دانست برای بیان ایدهای که جهان را به صورت متن میبیند. اینچنین است که چیدمان نقطه تمرکز پستمدرنیسم میشود و متنی را یادآوری میکند که درونهاش را حتی نویسندهاش نمیتواند بهتمامی تفسیر کند. پس خواننده در تفسیر و تعبیرش رهایی بسیار دارد. Heureka شامل هفت عکس است. عکسهایی پیکسلایز شده که هرکدام قسمتی بسیار جزئی از عکس اصلی هستند که توسط هنرمند انتخاب و چاپ شدهاند. چیدمان خواه ناخواه دفتری است خالی. دفتری که میتواند هرچه را نویسنده یا خواننده میخواهد پذیرا شود و درون خود جای دهد، به این ترتیب از هر اثر نوارهایی بیرون آمده و به QR Codeهایی (واقعیت افزوده) متصل شده است که اغلب مخدوشاند و مخاطب باید به کمک تلفن همراه خود سره را از ناسره تشخیص دهد که حتی در صورت موفقیت و پیداکردن کد سالم هم ممکن است با اخطار ممنوع بودن (Error 404 Forbidden) مواجه شود عکسهای پیکسالایز شده متنی هستند که با خوانندهاش مدام در تعقیب و گریز به سر میبرند. خواننده سایه به سایه با متن میرود تا خواست خویش را شکار کند اما به محض آنکه از تعقیب باز میایستد -تا صید خویش را محک بزند- متن تعقیب را آغاز میکند. هنرمندِ چیدمان آفریدگار جهانی است بیتا که همزمان غریب و آشنا مینماید و مخاطب برای کاوش در این دنیای کوچکِ نوآفریده به امکانات و دارایی خود وانهاده میشود تا او نیز در خلق متن، سهم ایفا کند. در نهایت در میان کدها اگر مخاطب بتواند به کد سالم دست یابد میتواند عکس مرجع را مشاهده کرده و به خبر اصلی دست یابد. یک QR Code بدون خط اتصال هم در نقطه مرکزی نمایش تعبیه شده است که استعاره از انسان غرق در جهان سرشار از اخبار
انتخابشده دارد.
این نحله -چیدمان- که همواره خواسته و توانسته است به صورت ابزاری حاضر و آماده در بیان سیاسی-اجتماعی یا شخصی درآید میتواند بهعمد، لباس واژه نیز بپوشد: عموما با متنی روشنگر همراه میشود. جوادپور در ادامه استفاده از متن برای روشنگری و همچنین دعوت مخاطب برای ورود به این مسیر در استیتمنت به سیاست رسانهها برای خوراندن اخبار مدنظرشان به مخاطب اشاره میکند و از مخاطب میخواهد که با دنبالکردن نوارهایی که از آثار بیرون آمده، جستوجوی خود را آغاز کند. در نهایت میتوان گفت هزارتویی که هنرمند در این چیدمان کمنظیر برای مخاطب خود چیده، بسیار خلاقانه و تکاندهنده است؛ خلاقانه از حیث خلق مسیر جستوجو و تکاندهنده از حیث اخطاری که به ذهنهای پذیرای انسانها در برابر رسانهها میدهد و اشارهای که به حقیقتهای پوشیدهشده دارد.
منابع:
پروست، مارسل. ترجمه مهدی سحابی (1369) در جستوجوی زمان از دست رفته، ج 1، طرف خانه سوان، تهران: نشر مرکز
فرگاهی، پوریا (1393). یادداشتی درباره ریفکتور
مارتین، سیلویا، ترجمه فرشاد فخاریان، (1397) ویدئو آرت، تهران: نشر پشوتن
مصاحبه با هنرمند