مغز چاپلوس چرا انسان از تملقگویی برای اهدافش بهره میجوید
مغز انسان دارای پوستهای است با ساختاری بهنام «قشر مغز». قسمتهای زیرین قشر، ساختاری متفاوت دارند. نقاط مختلف این دو ساختار نشانیهایی دارند که در نقشه جغرافیای مغز دقیقا مشخص شده است. این نقشه شبیه نقشه شهرهاست.
بیژن جهانگیری-استاد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران: مغز انسان دارای پوستهای است با ساختاری بهنام «قشر مغز». قسمتهای زیرین قشر، ساختاری متفاوت دارند. نقاط مختلف این دو ساختار نشانیهایی دارند که در نقشه جغرافیای مغز دقیقا مشخص شده است. این نقشه شبیه نقشه شهرهاست. در نقشه شهرها مراکزی از قبیل مسجد و بیمارستان و مدرسه و داروخانه و فروشگاه جایی دارند مشخص و معین. در مغز هم مراکزی داریم متعدد که مهمترین آن مراکز مربوط به تنفس و قلب است. مراکز دیگر شامل مراکز حسی (بینایی، بویایی، شنوایی، چشایی و لامسه) و حرکت و حفظ تعادل است. کمی عمیقتر به مراکز تخصصی میرسیم از قبیل حافظه، هشیاری، دقت، استدلال، قضاوت، برنامهریزی، لذتبردن از پاداش، اشتها، خواب و بیداری، تزویر، ترس، پرخاشگری، نفرت، موسیقی و... . سیاهه این مراکز طولانی است و جزئیاتی قابل توجه، حتی امور اجتماعی را در بر میگیرد. لطف شناختن این مراکز این است که میتوان آنها را مهار و با روشهای مناسب و در صورت لزوم، تعمیر و بازسازی کرده و حتی موفق به پیشگیری از رفتار تملقآمیز و نیز تملقپذیری شد. نوشته حاضر به «تملق» و معرفی مرکز مغزی آن و امکان مهار و تعمیر مرکز معیوبشده میپردازد.
در زبان فارسی تملق معادلهای متعددی دارد که بهطور خلاصه به ذکر معدودی از آنها پرداخته میشود: چاپلوسی، مجیزگویی، چربزبانی، زبانبازی، نوکرصفتی و... . اعمال و حرکات شایع ناشی از تملق، دستبوسی و تعظیمکردن و پایبوسی و بهخاک افتادن و به عرش اعلا رساندن مخاطب و موصوفکردن او به پسندیدهترین صفات است. در گذشته نهچندان دور بوسیدن رکاب اسب یا قاطر صاحبمنصبان هم بهنوعی اظهار تملق بود که تبدیل به دویدن به دنبال اتومبیل صاحبان مناصب شده است. اما اظهار تملق بهصورت نوشتار (نظم و نثر) در زبان و ادبیات فارسی سابقهای دارد هزارساله و غنی و قابل تأمل و البته تأسفبار. احتیاجی وجود ندارد که به ذکر اسامی این هنرمندان «کجپیشه» بنیانگذار تملق پرداخته شود. در نوشتههای فارسی مربوط به تملق و چاپلوسی، از این رفتار بهعنوان صنعت یا صناعت چاپلوسی نام برده شده است، همراه با شرح احوال افراد و لشکر صنعتگران مربوط. میگویند تملقگویی «همهگیری» داشته و شاید ویروسی باشد. واقعیت این است که در نوشتههای مربوط به تملق و پژوهشهای علمی مربوط به آن، اشارهای به ویروسیبودن نشده و غالبا آن را نوعی ناهنجاری رفتار اجتماعی میدانند. در جامعه اما ابتلا به بیماری «شبهویروسی» تملقگویی میتواند همهگیر شود و دامن مکالمه عموم را هم آلوده کند. میشنویم: قربانت شوم، فدایت بشوم (یعنی برایت بمیرم و جان شیرین را تقدیم خاک پای تو بکنم)، جاننثار و پیشمرگ تو بشوم و... . دیگران هم ایرانیان را واجد خصیصه تملقگویی دانستهاند. شاردن سیاح فرانسوی مینویسد: شاه عباس به جهت تنبیه متملقین درباری امر کرد در مجلسی سر قلیانها را به جای تنباکو از سرگین الاغ پر ساخته و آتش روی آنها قرار دادند. پس از آنکه درباریان مشغول پکزدن به قلیانها شدند، شاه عباس گاه و بیگاه میگفت این تنباکو را حاکم همدان برای من فرستاده است. کیفیت آن چگونه است؟ و هریک از درباریان حاضر درحالیکه بهشدت سرفه میکردند در پاسخ با لحنی چاپلوسانه جواب میدادند قربان این تنباکو فوقالعاده عالی و خوشعطر است و در جهان بهتر از آن پیدا نمیشود. بهطور خلاصه، هدف از مجیزگویی، کوتاه و هموارکردن راه دسترسی به امکانات و منزلتهای اجتماعی و مزایای متعاقب آن است و چنین است که زبانبازی و خبرچینی و جاسوسی و دورویی از صفات شایع چاپلوسان شناخته شده است. سعدی در گلستان میفرماید: فریب دشمن مخور و غرور مداح مخر، که این دام زرق نهاده است و آن دام طمع گشاده. استاد سریعالقلم مینویسند: کار لازم فرهنگی در جهان سوم این است که تملق و فرصتطلبی در فرهنگ عمومی مذموم شناخته شوند. اما کلید تقابل با چاپلوسی با سالمسازی ساختار اقتصادی از یک طرف و اعتباریابی اشخاص از طریق زحمات خود آنها، از طرف دیگر است. به دنبال پیشرفتهای اخیر در تصویربرداری از مغز و فراهمشدن امکان ثبت و ضبط فعالیتهای نقاط مختلف آن، موفق شدهاند نشانی دقیق مرکز تملق در مغز را شناسایی کنند: گوشهای از قسمت میانی مغز بهنام تالاموس. یکی از ضوابط فعالیتهای مغز اندازهگیری تولید الکتریسیته آن است. هنگامی که شخص مورد تملقگویی قرار میگیرد مرکز مورد بحث مورد نوازش قرار گرفته و تحریک شده که بهصورت افزایش فعالیت الکتریکی، آن ناحیه مخصوص نمایان میشود. طرفه اینکه مطلب فوق درباره تزویر و دروغگویی هم صدق میکند. تزویر هم دارای مرکزی مشخص در مغز است که جایگاه آن در همسایگی مرکز تملق قرار دارد. فعالیت مرکز تزویر را هم میتوان ثبت و ضبط کرد (دروغنگاری/ دروغسنجی). هماکنون در دادگاههای شماری از کشورهای جهان از این روش برای راستیآزمایی گفتار بزهکاران استفاده میشود. قابل ذکر است که اندازه و حجم مرکز تملق با شنیدن مکرر و دیدن رفتار تملقآمیز بهطور قابل ملاحظهای فربه و بیشفعال میشود. در این ناحیه از مغز مخاطب، متعاقب شنیدن تملق، ماده شیمیایی دوپامین ترشح شده که شنونده را دچار سرخوشی و احساس دلپذیر برتری و خودپسندی و خوشاشتهایی و ارضای انواع دیگر تمایلات و درنهایت برخورداری از یک خواب آرام میکند. اما روند مزبور به همین احساس محدود نمانده بلکه متعاقبا موجب ترشح مواد دیگری به نام «شبهتریاکها» یا «شبهافیونیها» در مغز میشود که همزمان با ایجاد سرخوشی موجب استقرار عارضه ناپسند اعتیاد میشود؛ اعتیاد به شنیدن مدح و تملق. قطع ناگهانی مصرف مواد مخدر در معتادان، منجر به بروز نشانههای شناختهشدهای میشود که همگان با آن آشنایی دارند. مشابه این پدیده در قطع ناگهانی تملق هم مشاهده میشود. غیبت چندروزه تملقگویان موجب پریشانحالی و اضطراب و بدخلقی و افسردگی و پرخاشگری معتادان به تملق شنیدن میشود که برای مقابله با آن میتوان از داروهای ضد افسردگی و آرامشبخش و خوابآور کمک گرفت. متأسفانه درمانهای دارویی منحصرا اثر تسکینی داشته و اشتهای علاقهمندی به شنیدن تملق را تخفیف نمیدهند. روشهای متعدد دیگری هم از قبیل سوزاندن و امحای مرکز تملق در دست پژوهش است که هنوز به نتایج مطلوب کاربردی همگانی روزمره نرسیدهاند. گروه دیگری از پژوهشگران خصوصا صاحبنظران آموزش و پرورش و نیز دانشمندان علوم اجتماعی و روانشناسان معتقدند راه مبارزه با پدیده نامطلوب تملق، ایجاد «فرهنگ زشت و ناپسند دانستن» آن در جامعه و خصوصا کودکان و نوجوانان است. ابزار چنین مبارزهای فراهم است و در دسترس. در ادبیات فاخر و هزارساله زبان فارسی اشعار زیبا و مؤثر فراوانی در نهی و مذمومشمردن «تملق» وجود دارد که ذکر آن در کتب درسی میتواند به آگاهی و باور نسل جوان به قبیحبودن این صفت کمک کند. بنا به اقتضای زمان و به علت علاقهمندی نوجوانان به منابع نوین اطلاعرسانی، استفاده از این وسایل هم کارایی مؤثر خواهد داشت. اما توصیه به ناپسندشمردن تملق هنگامی کارایی خواهد داشت که قبل از آن علل تملقگویی و علل علاقهمندی به شنیدن تملق و عوارض فردی و اجتماعی آن بهطور مشروح و مکرر مورد بحث قرار گرفته و اطلاعرسانی شده باشد.