آزار خیابانی زنان؛ چالشی اجتماعی از سوی جامعهستیزان
اکنون که در هزاره سوم زندگی میکنیم، باید سعی بر آن داشته باشیم که همراه با پیشرفت روزافزون تکنولوژی و فناوری در همه عرصهها، اندکی نیز به مدرنیتهبودن بیندیشیم و روزگار را سپری کنیم؛ اما متأسفانه از قرن بیستویکم فقط رهاوردهای منفی و نگرانکنندهاش حاصل این جامعه شده و بسی جای نگرانی و تأسف دارد.
محمدرضا دژکام-روانشناس، رواندرمانگر، مشاور خانواده: اکنون که در هزاره سوم زندگی میکنیم، باید سعی بر آن داشته باشیم که همراه با پیشرفت روزافزون تکنولوژی و فناوری در همه عرصهها، اندکی نیز به مدرنیتهبودن بیندیشیم و روزگار را سپری کنیم؛ اما متأسفانه از قرن بیستویکم فقط رهاوردهای منفی و نگرانکنندهاش حاصل این جامعه شده و بسی جای نگرانی و تأسف دارد.
کشور و جامعهای با اینهمه قدمت فرهنگی، چرا باید در گیر و دار اینهمه معضل و آسیب اجتماعی قرار بگیرد؟! چرا باید هر روز شاهد پیدایش یک معضل جدید باشیم؟! قصد پند و اندرز و نصیحت ندارم؛ ولی میخواهم بسیاری از واقعیات دورمانده از چشم همگان را به اطلاع همنوعان و هموطنان عزیز و فهیم بهویژه دختران جوان ایرانزمین برسانم. آنچه دربارهاش میخواهم سخن بگویم، مقولهای است تحت عنوان: «پدیده مزاحمتهای خیابانی، رهاوردی اندوهبار در کمین دختران جوان ایرانزمین!».
مزاحمتهای خیابانی در یک نگاه
وقتی فردی در جامعه خویش از سوی اشخاص مختلف و به راههای متفاوت به نوعی آزار و اذیت روحی و روانی میشود (منظور دختران جوان هستند) و کسانی که مرتکب این اعمال میشوند، بهجرئت میتوان گفت که از لحاظ شخصیتی مشکل دارند. «اختلال شخصیت ضداجتماعی»، فرایندی است که در این قبیل افراد دیده میشود. شاید انحرافات اخلاقی و اینکه فرد میل به آزار و اذیتکردن دیگران دارد، از دیدگاه روانشناسی و روانپزشکی آن فرد یک «سادیستیک» یا دیگرآزار به شمار آید؛ پس فردی که مزاحم زندگی فردی و اجتماعی دختران جوان میشود، نهتنها از دید قانونی و حقوقی؛ بلکه از نگاه روانشناختی نیز مشکلدار است و باید درمان شود.
به جرئت میتوانم به این موضوع اشاره کنم که هماینک پدیده مزاحمتهای خیابانی برای دختران جوان به اندازهای شیوع پیدا کرده است که از مهمترین و بحثبرانگیزترین مباحث عمده در سطح آسیبشناسی اجتماعی است و از سوی کارشناسان مطرح شده و میشود. بدونتردید باید گفت که یکی از مهمترین پیامدهای منفی و عواقب نگرانکننده و نابهنجار این پدیده شوم میتواند این باشد که به نوعی تعهد، تفاهم، موارد اخلاقی، عرفی، شرعی، دینی و مذهبی عموم دختران جوان هدف قرار گرفته و اگر با این رویه برخورد مناسب انجام نشود، میتواند آسیبهای جبرانناپذیری بر پیکره دختران جوان ایرانزمین وارد آورد. این واقعیتی ملموس است که باید به آن بیشازپیش پرداخت.
بررسی علل و عوامل مؤثر در بروز پدیده مزاحمتهای خیابانی
بدونشک در تمام آسیبهای اجتماعی، علل و عواملی میتواند تأثیرگذار باشد؛ پس اگر از قبل این عوامل به دقت و درستی بررسی شود، شاید بتوان اندکی از پیشرفت آن جلوگیری کرد. به قول معروف: «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد!». حال میخواهم علل و عوامل این پدیده را به طور مختصر و مفید برایتان بگویم: ۱- محیطی که فرد در آن زندگی میکند (خانواده)، ۲- محیطهای آموزشی که میتواند شامل: دبیرستان، دانشگاه و... باشد. ۳- محیط کار و افرادی که آنجا مشغول به کار هستند. ۴- محیط اجتماعی که فرد در آن به طور روزمره رفتوآمد دارد. به طور حتم میتوانم به این جمعبندی برسم که هرکدام از این محیطها، فرهنگ خاص خود را دارد؛ ولی باید به نوعی با جامعه امروزی ما در تعامل و ارتباط متقابل باشند. محیط سالم خانواده شکلگیری شخصیت بهنجار فرد را سبب میشود. محیط سالم و به دور از دغدغه تحصیلی میتواند افکار، دیدگاه و نگرش فرد تحصیلکرده را تغییر دهد. محیط کار و افرادی که آدمی با آنها بهعنوان همکار سروکار دارد، باید به نوعی به دور از هرگونه مسائل غیراخلاقی باشد تا آن دختر جوان با آرامش خاطر و به دور از هرگونه تنش و استرس و اضطراب بتواند وظیفهای را که به او محول شده است، به بهترین شکل ممکن به انجام برساند. محیط اجتماعی که همه ما در آن زندگی میکنیم، تعاملها، واکنشها، ارتباطهای متقابل، همه و همه میتواند در صورت منفیبودن، پیدایش مزاحمتهای خیابانی در سطح گسترده را سبب شود. پس شناخت تمام این عوامل میتواند ما را تا حدی به سرمنزل مقصود رهنمون کند.
آیا میتوان پدیده مزاحمتهای خیابانی را از بین برد؟
در پاسخ به این پرسش باید بگویم که این موضوع تنها به دست یک یا چند نفر حلشدنی نیست؛ بلکه نیاز به بررسی، تحقیق، تأمل، تفکر و بازنگری در نحوه پیدایش، رشد، گسترش و پیشرفت آن دارد و این امر میسر نخواهد شد، مگر با هماندیشی، همکاری، همدلی، همفکری، همصدایی تمام افراد و ارگانها، نهادها، سازمانهای دولتی و غیردولتی، جامعهشناسان، کارشناسان، آسیبشناسان اجتماعی، کارشناسان امور تربیتی، روانشناسان، مددکاران اجتماعی، حقوقدانان و نهادهایی مانند: بهزیستی، نیروی انتظامی، رسانهها، مطبوعات، صداوسیما و جراید که همه و همه دست به دست هم با یک برنامهریزی دقیق و اراده قوی باید برای اطلاعرسانی، پیشگیری و جلوگیری از گسترش آن گام بردارند.
کلام پایانی
در یک کلام چنین میتوان نتیجهگیری کرد که برای حل این مشکل نیاز به تعامل و همکاری دلسوزانه داریم. دختران جوان این مرزوبوم کهن باید بتوانند در آرامش زندگی کنند. بهراحتی و بدون ترس و وحشت در خیابان و محیطهای اجتماعی حضور داشته باشند. باید با افرادی که در فکر آسیبرسانی به جسم و روح و روان دختران جوان هستند، بهشدت برخورد قانونی و حقوقی و جزایی شود. افرادی که درصدد برهمزدن آرامش و آسایش دختران جوان در جامعه جولان میدهند، باید بدانند که یک نهاد نظارتی محکم و سرسخت دنبال رفتارهای بزهکارانه آنان است تا به همین سادگیها به جان و مال و ناموس دختران عزیز ایرانزمین دستدرازی نکنند و برای آنان مزاحمت روحی و روانی و اجتماعی ایجاد نکنند. به دختران جوان سرزمین مادریام نیز به طور جدی توصیه میکنم که از حضور در مکانهای خلوت و شبها بهویژه به صورت تک و تنها جدا خودداری کنند. اگر کسی به آنان پیشنهاد داد که در مسیری آنان را برساند، بههیچوجه سوار خودروهای سواری شخصی نشوند. تا جایی که امکان دارد، از خودروهای عمومی و مترو و اتوبوس و تاکسیهای مطمئن برای رفتوآمد خود استفاده کنند. اموال شخصی و کیف و گوشی موبایل خود را در دسترس قرار ندهند. به هر حال مراقب این نااهلان و نابخردان و میرغضبهای زمانه غلط و روزگار غریب باشند. امیدوارم روزی فرابرسد که شاهد آن باشیم که هیچگونه آسیب اجتماعی در کشور عزیزمان ایران اسلامی وجود نداشته باشد و شاهد تفکرهای مثبت، شخصیتهای سالم، مثبتاندیش، آیندهنگر و آیندهساز برای دختران جوان ایرانزمین باشیم. به امید آن روز. روزگارتان سرشار از عشق و مهربانی!