اختلاط نژادی بر فراز کوههای آند
یک صبح تا شب طول کشید تا ما بعد از جاماندن از پرواز، از فرودگاه لیما خودمان را به شهر «کوزکو» برسانیم. وقتی به کوزکو رسیدیم، هوا سرد و تاریک بود و باران نمنم میبارید. اتاقهای اقامتگاهمان روی بلندی مشرف به مرکز شهر، چندان گرم نبود. کوزکو شهری مرتفع (سههزارو 400 متر) در دامنه کوههای آند است و کسانی که به زندگی در ارتفاع بالا عادت ندارند، بعد از ورود به شهر ممکن است حالت تهوع و سردرد داشته باشند. کوچه خیابانهای مرکز شهر کوزکو، معماری اسپانیایی دارد. هوای شهر در آوریل، اواخر اسفندماه نیمه شمالی ایران را تداعی میکند. سرمایی خوشایند و تحملپذیر.
علی مرسلی
یک صبح تا شب طول کشید تا ما بعد از جاماندن از پرواز، از فرودگاه لیما خودمان را به شهر «کوزکو» برسانیم. وقتی به کوزکو رسیدیم، هوا سرد و تاریک بود و باران نمنم میبارید. اتاقهای اقامتگاهمان روی بلندی مشرف به مرکز شهر، چندان گرم نبود. کوزکو شهری مرتفع (سههزارو 400 متر) در دامنه کوههای آند است و کسانی که به زندگی در ارتفاع بالا عادت ندارند، بعد از ورود به شهر ممکن است حالت تهوع و سردرد داشته باشند. کوچه خیابانهای مرکز شهر کوزکو، معماری اسپانیایی دارد. هوای شهر در آوریل، اواخر اسفندماه نیمه شمالی ایران را تداعی میکند. سرمایی خوشایند و تحملپذیر.
کوزکو و اطرافش پر از جاهای دیدنی است. ما قرار بود از کوزکو راهی اولان تایتامبو و دره مقدس (sacred vally) شویم و از آنجا با قطار خود را به دهکده آبگرم (آگواس کالینته) که آخرین دهکده قبل از «ماچوپیچو» است، برسیم. «فرانسیسکو پیزارو» نظامی و کاشف اسپانیایی وقتی وارد کوزکو شد، امپراتوری اینکاها درگیر جنگ داخلی بود. «آتاهوالپا» امپراتور اینکاها از طرف اسپانیاییها دستگیر و کشته شد. اینکاها تمدنی متکی بر کشاورزی بودند. نظام حکمرانی منسجمی داشتند، برخلاف آزتکها، آدمخواری بینشان رواج نداشت. هرچند اینکاها هم مراسم قربانیکردن کودکان (Capacocha) را اجرا میکردند. در این مراسم کودکانی از سرتاسر قلمرو تمدن اینکاها به کوزکو آورده شده و در پیشگاه خدایان قربانی میشدند. بیشتر روایات قربانیکردن کودکان از طریق اسپانیاییهای فاتح نقل شده است؛ هرچند در کوههای آند شواهد باستانشناسی از قربانیها به دست آمده است. کاتدرال و کلیساهای کوزکو روی معابد و قربانگاههای اینکاها ساخته شدهاند. اسپانیاییها امپراتوری اینکاها را نابود کردند؛ اما اداره مستعمرات آمریکای جنوبی اسپانیا چندان برای پادشاه اسپانیا راحت نبود. «کُنکیستادورها» یا فاتح-نظامیان اسپانیایی اگرچه تحت فرمان حکومت اسپانیا بودند؛ ولی به علت بُعد مسافت و ساختار نظام اداری حکومت اسپانیا تا حدود زیادی مستقل عمل میکردند. خود اسپانیا هم درگیر جنگهای اروپا بود. بین کُنکیستادورها هم درگیری، اختلاف و جنگ قدرت کم نبود. برای فاتحان پرو، «کوزکو» کانون این درگیریها بود. برادران پیزارو (فاتح پرو) دیگو آلماگرو را اعدام کردند تا برادرشان حاکم پرو شود. یکی از برادران فرانسیسکو پیزارو (گونزالو) و فرانسیسکو اورلئانو از کوزکو سفر اکتشافی خود را برای کشف الدرادو (شهر طلایی افسانهای) شروع کردند که اگرچه شهری از طلا پیدا نشد؛ ولی منجر به کشف حوزه رود آمازون شد. سرنوشت عجیب فرانسیسکو پیزارو اینگونه رقم زده شد که به دست پسر دیگو آلماگرو کشته شد. بیشتر این فاتحان عاقبتبخیر نشدند و قربانیان جنگ قدرت و ثروت شدند. «کوزکو» زمانی مرکز پروی جنوبی بوده. در اوایل قرن نوزدهم، کنفدراسیونی شامل بولیوی، پروی جنوبی و شمالی با شیلی و آرژانتین درگیریهایی داشتند که به انحلال کنفدراسیون و اتحاد پرو منجر شد. در کوچه خیابانهای کوزکو، برخلاف لیما حضور چهرههایی که ما به اسم سرخپوست میشناسیم، چشمگیرتر است. اکثریت اهالی کوزکو را اقوام سرخپوست کچوا و آیمارا تشکیل میدهند.
آمریکای جنوبی و بهویژه پرو از نظر اختلاط نژادی سرزمین عجیبی است. مستیزوها (ترکیب سفیدها و سرخپوستها) زامبوها (ترکیب سیاهان و سرخپوستها) مولاتوها (ترکیب سفیدها و سیاهان) را اگر در کنار افراد ژاپنیتبار و چینیتبار و ترکیبهای آنها با سفیدها، سیاهان و سرخپوستها قرار دهید، کلکسیونی از ترکیبهای نژادی خواهند شد. سالهای بعد از لغو بردهداری تعداد زیادی از ژاپنیها و چینیها برای کار به آمریکای جنوبی آمدند.
حتی رئیسجمهور اسبق پرو (آلبرتو فوجیموری) یک مهاجرزاده ژاپنی متأخر بود. بیشتر جمعیت پرو را مستیزوها و سرخپوستها (۸۵ درصد) تشکیل میدهند. با این ترکیب جمعیتی در کشور پرو احساسات متناقضی درباره فاتحان اسپانیایی و فرانسیسکو پیزارو وجود دارد. چند وقت پیش مجسمه پیزارو از یکی از میادین اصلی لیما برداشته شد و به یک پارک حاشیهای منتقل شد. فاتحان اسپانیایی اینجا دیگر قهرمانان ملی نیستند؛ هرچند هویت اسپانیایی کشور هم انکارپذیر نیست.
احتمالا هیچ غذایی به اندازه سیبزمینی، پرویی محسوب نمیشود. پرو خاستگاه اصلی سیبزمینی است که از سوی اسپانیاییها به سرتاسر جهان منتقل شده است، در کوههای آند، لاماها و آلپاکاها که شبیه شترهای کوچک هستند، زندگی میکنند.
بومیان پرو از گذشته تا حال از گوشت و پشم این حیوانات استفاده میکنند. یکی از معروفترین غذاهای سنتی کوزکو، «کویی» است. کویی همان خوکچه هندی پرورشی است که مثل مرغ در مزارع بهعنوان منبع پروتئین پرورش میدهند. در رستورانهای پرویی کوزکو میتوان «کویی» را که طعمی شبیه مرغ دارد، امتحان کرد! گوشت لاما و آلپاکا هم در رستورانها عرضه میشود که به نظرم کمی سفت و شبیه گوشت شکار بود. در یک رستوران زیبا در حومه شهر کنار رودخانه چند لاما و آلپاکا در محوطه چرا میکنند. به یکی از لاماها نزدیک میشوم، نگاه خشمگینی میکند و تفی را به سمتم پرتاپ میکند که خوشبختانه تیرش به خطا میرود!
به موزه باستانشناسی کوزکو میرویم که ساختمان زیبایی به سبک اندلسی دارد. در قسمتی از موزه نمایشگاهی از سازهای سرخپوستی قرار دارد و یک راهنمای بومی درباره این سازها توضیحات جالبی میدهد. سوتهایی که صدای کندر (کرکس آند) میدهند و سازهایی که با ریختن آب و جابهجایی آب صدا میدهند، نشان میدهد که فرهنگ بومیان منطقه چقدر با طبیعت عجین بوده است.
سفر به کوزکو برای ما در بازگشت هم به اندازه رفت، پرچالش بود. با توجه به تورم جهانی بعد از پاندمی کرونا و بالارفتن قیمت جهانی سوخت، سندیکاهای حملونقل دولت را تهدید به اعتصاب سراسری کرده بودند. مدل اعتصاب هم در پرو به این سبک است که جادهها از طریق کامیونها بسته میشود و رفتوآمد به طور کل تعطیل میشود. خوشبختانه ما یک روز زودتر از برنامه اعتصاب خبردار شدیم و سریع توانستیم خودمان را به کوزکو برسانیم و به لیما پرواز کنیم و به اعتصاب جادهای برنخوریم.
کشور پرو با وجود اینکه کشوری با اقتصاد آزاد است، در ظاهر سیاستهای سوسیالیستی چشمگیری دارد. در مقایسه با برزیل (که اقتصاد بزرگ منطقه است) به نظر میرسد مردم بیشتر مبادی قوانین هستند و کنترل دولت بر امور جاری بیشتر است. احتمالا ردپای سیاست و فرهنگ چپ را میتوان با سالها مبارزه گروههای کمونیستی مسلح و حتی فرهنگ تاریخی سوسیالیستی امپراتوری اینکاها هم در ارتباط دانست. رئیسجمهور فعلی پرو (دینا بولوارته) و قبلی (پدرو کاستیلو) هر دو از رهبران سندیکایی یا عضو سابق احزاب چپ مارکسیستی پرو بودند. پرو مانند بیشتر کشورهای آمریکای جنوبی در رأس قدرت درگیر چالشها و ناپایداریهای زیادی بوده است. پدرو کاستیلو به دلیل یک شبهکودتا علیه مجلس پرو، برکنار و زندانی شد و آلن گارسیا رئیسجمهور اسبق پرو، در پی یک رسوایی اقتصادی با گلوله خودکشی کرد. با وجود تمام این تلاطمها، پرو کماکان یکی از دموکراتیکترین کشورهای آمریکای جنوبی است و توانسته است که مانع از قربانیشدن دموکراسی به بهانه مبارزه با فساد یا بینظمی از طرف دولتمردان یا نظامیان (نظیر آنچه شیلی، آرژانتین، ونزوئلا، برزیل و...) دهههای قبل تجربه کردند، شود و رئیسجمهورهایی مثل فوجیموری و کاستیلو را که نظام دموکراتیک را تهدید میکردند، کنار بگذارد.
کوچهها و خیابانهای سنگفرش و باریک مرکز شهر کوزکو برای من دلچسب و دوستداشتنی هستند. کوههای اطراف به شهر جلال و شمایل ویژهای مثل یک آشیانه عقاب میدهند. مردم کوزکو از لیما (پایتخت) صمیمیتر به نظر میرسند. احتمالا به خاطر کوچکتر بودن شهر، سنت مردم کچوا و جو روستاییتر محیط است. دستفروشها اینجا مثل دستفروشهای تبریز، سیبزمینی و تخممرغ (برالما یومورتا) میفروشند و البته با توجه به منشأ سیبزمینی که کشور پرو است، باید عکسش را بگوییم... .
با وجود دستاوردهای فراوان این تمدن مستقل، استفاده از لفظ «پیشرفته» برای تمدن اینکاها نسبت به زمانهشان کمی مبالغهآمیز است.
امروزه یکی از جاذبههای توریستی پرو، دمنوشهای روانگردانی مثل آیاهواشکا است که از طرف بهاصطلاح شمنهای سرخپوست به قیمتهای گزاف به توریستها عرضه میشود. احتمالا این دمنوشها همان موادی هستند که از سوی اینکاها قبل از قربانیکردن به قربانیها میدادند یا در مراسم معنوی از سوی شمنهای سرخپوست به شرکتکنندگان داده میشد. امروزه به نظر میرسد که این روانگردانها بیش از اینکه کاربردشان یک سفر معنوی و بیداری درونی باشند، تبدیل به یک تجارت توریستی شدهاند.
پرو کشوری زیبا با طبیعیت متنوع، شامل کوههای بلند آند، جنگلهای انبوه آمازون و دشتهای کمبارش است. مردم پرو هم به اندازه طبیعتش متنوع و از ترکیب نژادهای متفاوتی هستند. اینجا نه فتح اسپانیاییها و نه تاریخ امپراتوری اینکاها مبنای هویت ملی مردم است؛ چراکه همه این تاریخ خاکستری و پر از نقاط روشن و تاریک توأمان است. این مردم توانستهاند با تنها وجه مشترک پروییبودن و با میثاق هموطنبودن، در کشوری مملو از آرامش، قانونمداری و صلح زندگی کنند و به آینده پر از پیشرفت و ترقیشان امیدوار باشند.