در نشست بررسی موانع امنیت شغلی روزنامهنگاران و راههای تقویت آن مطرح شد
روزنامهنگاری از امنیت شغلی تا آزادی رسانهها
به همت مؤسسه روزنامهنگاری و مطالعات رسانه بهاران در چهارشنبه گذشته میزگردی با عنوان موانع امنیت شغلی روزنامهنگاران و راههای تقویت آن برگزار شد که هریک از مدعوین برنامه، نظرات خود را برای تقویت این حرفه اظهار کردند. در این نشست کامبیز نوروزی، حقوقدان، با تأکید بر اهمیت ثبات شغلی گفت: «امنیت شغلی و امنیت حرفهای ذیل عنوان ثبات شغلی قرار میگیرند و ما باید روزنامهها و رسانهها را به چند دسته تقسیم کرده و با بیان ویژگیهای هریک، میزان امنیت شغلی را در آنها مشخص کنیم». مهدی رحمانیان، مدیرمسئول روزنامه «شرق» نیز سخنان خود را با بررسی تغییر و تحولات «شرق» از ابتدا تاکنون آغاز کرد و با بیان موانع موجود در راه رسانهها و خبرنگاران اظهار کرد: «شما باید مدام از موانع بپرید و معلوم هم نیست به هدفی که دارید، برسید».
به همت مؤسسه روزنامهنگاری و مطالعات رسانه بهاران در چهارشنبه گذشته میزگردی با عنوان موانع امنیت شغلی روزنامهنگاران و راههای تقویت آن برگزار شد که هریک از مدعوین برنامه، نظرات خود را برای تقویت این حرفه اظهار کردند. در این نشست کامبیز نوروزی، حقوقدان، با تأکید بر اهمیت ثبات شغلی گفت: «امنیت شغلی و امنیت حرفهای ذیل عنوان ثبات شغلی قرار میگیرند و ما باید روزنامهها و رسانهها را به چند دسته تقسیم کرده و با بیان ویژگیهای هریک، میزان امنیت شغلی را در آنها مشخص کنیم». مهدی رحمانیان، مدیرمسئول روزنامه «شرق» نیز سخنان خود را با بررسی تغییر و تحولات «شرق» از ابتدا تاکنون آغاز کرد و با بیان موانع موجود در راه رسانهها و خبرنگاران اظهار کرد: «شما باید مدام از موانع بپرید و معلوم هم نیست به هدفی که دارید، برسید». ارکانزاده دیگر مدعو این میزگرد بود که درباره امنیت شغلی تقسیمبندی دیگری، جدای از تقسیمبندی نوروزی مطرح کرد و گفت: «یک روزنامهنگاری داریم در روزنامههایی که متعلق به نهادهای عمومی، دولتی و حکومتی هستند. شاید یک روزنامهنگاری داشته باشیم که خصوصی باشند و تا حدی مستقل از نهادهای عمومی باشند اما روزنامهنگاری تجاری هم داریم یعنی هدف اصلیشان تجارت و پولدرآوردن است». آنچه در ادامه میآید، گزارشی از نشست «موانع امنیت شغلی روزنامهنگاران و راههای تقویت آن» است. کامبیز نوروزی، حقوقدان، در ابتدای این نشست گفت: بحث امنیت شغلی از موضوعاتی است که تمام سه دهه اخیر، مبتلابه روزنامهنگاری ایران بوده و دربارهاش هم کموبیش بحث و گفتوگو شده است. برای اینکه بحثمان با دستهبندی بهتری پیش برود، اول تعریفی از امنیت شغلی میدهم. مفهوم امنیت شغلی را ذیل عنوان کلیتر ثبات شغلی میدانم. ذیل این مفهوم با دو مفهوم دیگر روبهرو است؛ یکی امنیت شغلی و دیگری امنیت حرفهای.
روابط بین روزنامهنگار و کارفرما
او ادامه داد: امنیت شغلی برمیگردد به روابط بین روزنامهنگار و کارفرما که همان مؤسسه مزبور روزنامهنگاری است. در این مفهوم روابط و قواعد روابط کار مورد بحث است. برخورداری از مزد و مزایا، مصونیت از اخراج، عمدهترین مسائلی است که در ذیل عنوان امنیت شغلی مطرح است. در طول بحث عرض خواهم کرد که استفاده از این طبقهبندی کجاست. در امنیت شغلی سوژه اصلی، رابطه روزنامهنگار و کارفرماست. اینکه مزد و مزایایی که دریافت میکند تا چه حد مطابق با قانون کار است، مرخصیها، حقوق مختلفی که در قانون کار پیشبینی شده، اعم از کسانی که حقالتحریر هستند یا عضو ثابت هستند. این حقوقدان ادامه داد: در مفهوم امنیت حرفهای، مقصود امنیت روزنامهنگار یا محفوظماندن روزنامهنگار از تعرض، به سبب انجام وظیفه حرفهای است. روزنامهنگار در هر حوزهای که کار میکند، اجتماعی، ورزشی، سیاسی، بینالملل و... باید از تعرض مصون باشد. این تعرض عموما از طریق سازمانهای رسمی ممکن است اتفاق بیفتد. در این بخش از بحث سوژه اصلی رابطه بین روزنامهنگار و حاکمیت است. اینجا بحث مدیرمسئول و روزنامهنگار مطرح نیست. اینکه روزنامهنگار چقدر حقوق بگیرد، چقدر از مزایا استفاده میکند، کم است یا زیاد و مرخصی مسئله نیست. مسئله این است که یک روزنامهنگار عکس یا یادداشتی منتشر میکند و به واسطه آن باید پاسخگوی مراجع مربوطه باشد.
مالکیت و نوسانهای سازمانی 4 دسته نشریه یا خبرگزاری
نوروزی با اشاره به دستهبندی نشریات گفت: به لحاظ مالکیت و نوسانهای سازمانی چهار دسته نشریه یا خبرگزاری داریم. دسته اول نشریاتی مثل کیهان و اطلاعات هستند. این دسته ثبات اداری دارند، مدیران مسئولشان ثابت هستند و تقریبا در طول دورههای طولانی تغییری هم در آنها اتفاق نمیافتد. مرحوم آقای دعایی از سال ۵۸ تا سال گذشته مدیرمسئول روزنامه اطلاعات بود. روزنامه کیهان دو یا سه مدیرمسئول عوض کرد. یک دسته رسانههایی هستند که رسما متعلق به سازمان یا وزارتخانههای خاصی هستند. وضعیت اینها تابع تغییراتی است که در مدیریت بالادستیشان ایجاد میشود مثلا روزنامه همشهری زمان آقای کرباسچی راهاندازی شد و بعد از مدتی شهردار تهران عوض شد، بعد آقای احمدینژاد آمد، بعد از آن قالیباف، حناچی و الان هم آقای زاکانی و به تناسب این تغییرات نوسانهایش را دارد. دسته سوم رسانههایی هستند که متعلق به سازمان خاصی نیستند اما میشود تغییر وابسته را به کار برد یا در ادبیات ژورنالیستی، در ادبیات روزنامهنگاری خودمان میگویند نزدیک به فلان سازمان. مثل خبرگزاری فارس، روزنامه جوان و تسنیم. دسته چهارم خبرگزاریها و روزنامههای مستقل بخش خصوصی هستند که متأسفانه تعدادشان کم شده؛ «شرق»، اعتماد، ابتکار، دنیای اقتصاد، جهان صنعت، هممیهن، سازندگی و آفتاب یزد.
تبعیض در امنیت شغلی نشریات و خبرگزاریها
نوروزی در ادامه گفت: هم امنیت شغلی و هم امنیت حرفهای در این چهار دسته متفاوت است. در دسته اول روزنامهها امنیت شغلی بسیار خوبی دارند و از لحاظ مزد، مزایا و ثبات شغلی حداقل تا الان گزارش قابل اعتنایی نداشتهایم.
مشکلات و موانع روزنامهنگاری
در ادامه این نشست تخصصی، مهدی رحمانیان، مدیرمسئول «شرق»، درباره مشکلات و موانع روزنامهنگاری گفت: اگر بخواهم از مشکلات و موانع روزنامهنگاری در ایران بگویم، به نظرم شرح حال «شرق» را اگر بگویم، بهخوبی متوجه میشوید که رسانهها در ایران در چه مضیقهای قرار دارند. او افزود: سال 82 که روزنامه را راهاندازی کردیم، سال متفاوتی بود. تقریبا اغلب روزنامههای جدی توقیف شده بودند یا به شکلی از صحنه رسانه خارج شده بودند و «شرق» در یک موقعیت و فضای خاص متولد شد. به دلیل اینکه کسانی که کار حرفهای روزنامهنگاری میکردند، در روزنامه «شرق» جمع شده بودند. روز اول با تیراژ 50 هزار نسخه در دوم شهریور 1382 کار رسانهای را شروع کردیم. همه شما که رسانهای هستید، میدانید که این تیراژ درخورتوجه است و جالب است بدانید که برگشتی 50 درصد بود؛ یعنی روزنامهای که روز اول متولد میشود، یکدفعه 25 هزار نسخه میفروشد که عدد درخورتوجهی است. این تیراژ رفتهرفته بیشتر شد و ما به تیراژ 105 هزار نسخه در روز رسیدیم، اما در اواخر بهمن همان سال انتخابات مجلس بود و دو هفته توقیف بودیم که در اسفندماه رفع توقیف شدیم. «شرق» بعد از دو هفته رفع توقیف شد. اگر بخواهیم از مانع سخن بگوییم، توقیف مهمترین مانع رسانهها در ایران است. بعد از توقیف اول، ادامه دادیم و دوباره روزنامه سعی کرد با همان انرژی جلو برود. تا سال 85 کار ادامه داشت که دوباره ما را توقیف کردند که حدودا شش ماه طول کشید. رحمانیان در ادامه گفت: میخواهم بدانید مانع دوم برای رسانه انقطاع تجربه است. شما یک تجربه جمع کردهاید، یک تعداد خبرنگار حرفهای با هم هماهنگ شدهاند، مثل یک تیم فوتبال است؛ یعنی کسانی که در رسانه کار میکنند، باید بتوانند با هم هارمونی پیدا کنند.
او ادامه داد: وقتی شش ماه روزنامه توقیف شود، مدیر نمیداند چه زمانی رسانهاش رفع توقیف خواهد شد. خبرنگار هم نمیداند و نمیتواند صبر کند، چون معیشت این اجازه را نمیدهد. یا از رسانه خروج میکند یا از کشور خارج میشود یا شغلش را عوض میکند. انقطاع تجربه و عدم انباشت تجربه مشکل بعدی است. بعد از شش ماه که رفع توقیف شدیم، سال 86 مجدد روزنامه را راهاندازی کردیم و فکر میکنم حدود دوماهو نیم کار میکردیم که برای بار سوم توقیف شدیم.
مرجع تظلمخواهی رسانهها از این احکام کجاست؟
رحمانیان درباره این قبیل توقیفها افزود: توقیف اول را دادستانی و توقیف دوم و سوم را هیئت نظارت انجام داد. جالب است بدانید که در اغلب اینها ما بعدا تبرئه شدیم. تصور کنید یک رسانه شش ماه توقیف میشود و بعد تبرئه میشود. به کجا میتوان شکایت کرد؟ با یکی از مسئولان قضائی صحبت میکردم که ما حدود سه ماه توقیف شدیم و بعد تبرئه شدیم. گفت شما میتوانید شکایت کنید و از حقتان دفاع کنید. گفتم به چه کسی باید شکایت کنیم؟ سال 86 بعد از دوماهو نیم توقیف شدیم و این بار دوسالو نیم طول کشید. هر خبرنگار وفاداری هم باشد، بالاخره باید جایی برای خودش پیدا کند. الان وقتی با بچهها درباره «شرق» صحبت میکنیم، میگوییم شرق 1، شرق 2، شرق 3، شرق 4. بعد از دوسالو نیم (سال 89) با سماجت و پوستِ کلفتی که داشتیم، روزنامه را دوباره راهاندازی کردیم. برای بار چهارم در مهر 91 توقیف شدیم که این بار سهماهو 10 روز طول کشید. الان وارد شرق پنجم شدهایم. از دی 91 که رفع توقیف شدیم، کارمان ادامه دارد. او ادامه داد: وقتی اینها را کنار هم میگذاریم، میبینیم کار رسانه در ایران، زیست در بحران است، یعنی ما مدام در یک بحران زیست میکنیم. اگر بخواهم تعبیر جنگی برایش به کار ببرم، حرکت در یک میدان مین بدون نقشه است اما ما در کشور خودمان وقتی کار رسانهای میکنیم، در حال عبور از میدان مینی هستیم که نقشهای ندارد و هر آن ممکن است پایمان به یکی از این مینها برخورد کند و منفجر شود و کارمان تمام شود.
خط قرمزهای رسانهای
رحمانیان درباره برخوردهای سلیقهای مراجع مختلف گفت: اگر بخواهم به مانع سوم اشاره کنم، برخورد سلیقهای است، یعنی خط قرمزهایی که وجود دارد، مشخص نیست و نمیدانیم چیستند. من به تجربه در سالها یاد گرفتهام چه چیزهایی را باید احتیاط کنم و چه چیزهایی را اصلا کار نکنم اما باز هم میبینید گاهی مطلبی نوشته میشود که بخشی از سیستم از آن خوشش نمیآید و همین میشود یک مسئله و مانع بعدی.
او ادامه داد: رسانه به معنای امروزیاش صنعتی است که از بیرون مرز و غرب وارد شده و مهمترین عنصری که در رسانه تعیینکننده است، به نظرم انسان است؛ کمااینکه در همه صنایع دیگر انسان تعیینکننده است اما در صنایع دیگر ممکن است ماشین خیلی اهمیت داشته باشد –که دارد- اما در صنعت رسانه، آنقدر که انسان اهمیت دارد، ماشین اهمیت ندارد.
امید در رسانه
رحمانیان در قسمت دیگری از سخنان خود به امید و انگیزه در رسانهها اشاره کرد و گفت: انسان نیاز به امید دارد. اگر امید را از انسان بگیرند، رسانه هم نمیتواند تعیینکننده باشد و آنطورکه باید، جلو برود. من از روزی که درخواست کردم و مجوز هفتهنامه را گرفتم، به لحاظ شناخت نسبیای که از نیروی انسانی کشور داشتم، در افقِ دیدم دنبال این بودم که یک رسانه منطقهای دستکم -اگر نگویم بینالمللی- راهاندازی کنیم، ولی وقتی یک رسانه چهار بار توقیف میشود، از همه لحاظ آسیب میبیند. هم نیروی انسانیاش آسیب میبیند و هم اقتصادش. آسیب این دو باعث میشود دیگر نتواند به اهداف مدنظرش برسد. الان در دنیا هم موانعی بر سر راه رسانهها هست و اینطور نیست که فقط ما با مانع روبهرو باشیم؛ ولی ما در ایران همه موانعی را که در کشورهای دیگر هست داریم، یک چیزی هم علاوه بر آن داریم. در سالهای گذشته با دو، سه بحران مواجه بودیم.
تأثیر تحریم و کرونا در رسانهها
رحمانیان درباره تأثیرات تحریم و کرونا که از موانع رسانهها بودند، اظهار کرد: یکی از موانع رسانهها تحریم بوده. وقتی تحریم شد، مؤلفههای اصلی رسانه صرفنظر از نیروی انسانی که کاغذ، زینک و مرکب در عرصه چاپ است، با افزایش قیمت مواجه شده که واقعا آسیب زده. بحثهای من مربوط به رسانههای مستقل است؛ وگرنه رسانههای حکومتی یا سازمانی که آقای نوروزی فرمودند، مسئله ما نیست، چون مسائل و مصائبشان با ما مشترک نیست. این امر باعث شده تا میخواهیم خودمان را با شرایطی تطبیق دهیم، یک بحران جدیدتر خلق میشود. کرونا که آمد، واقعا میخ آخری بود بر تابوت رسانههای مستقل و آسیبی جدی به ما زد. زمانی تیراژ مجلات و روزنامههایمان شاید به 20 میلیون میرسیده، ولی صادقانهاش این است که من الان مطمئنم تیراژ روزنامههای ما کمتر از 200 هزار نسخه است. زمانی همشهری بهتنهایی 400 هزارتا تیراژ داشت، صبح امروز 700 هزارتا تیراژ داشت، اما الان رسانههای مکتوب ما وضعیتی پیدا کردهاند که خیلیهایشان پول میدهند و توزیع میشوند. شاید برایتان خندهدار است.
راههای درآمد روزنامهها
رحمانیان درخصوص درآمد روزنامهها گفت: روزنامهها دو راه درآمد بیشتر ندارند؛ یکی آگهی و یکی هم فروش است. الان خیلی از روزنامههایی که به اسم روزنامه چاپ میشوند فروش ندارند و برای توزیعشان پول میدهند. وقتی شرایط اقتصادی خوب نیست و بنگاهها تعطیل یا نیمهتعطیل هستند بخش آگهی هم آسیب میبیند. این باعث میشود رسانه نتواند آنطورکه باید ظهور و بروز داشته باشد.
مرجعیت رسانهها
رحمانیان گفت: حدود 13 هزار مجوز رسانهای داریم و تا جایی که من میدانم هیچ جای عالم اینطور نیست. یعنی همین ساختن شبهرسانهها بنا به انگیزههای مختلف، باعث شده رسانه مفهوم خودش را از دست بدهد. وی افزود: مسئله مهمی که در کشور با آن مواجه هستیم، خارجشدن مرجعیت رسانهای از کشور است. الان رسانههایمان مرجعیتی در ایران ندارند. کما اینکه در حوزههای دیگر هم مرجعیت در حال از دست رفتن است. مرجعیت جریانهای سیاسی هم در کشور ما در حال از دست رفتن است که به سیاست سیاستگذاران ما برمیگردد. رسانه وقتی اعتبار و مرجعیت نداشته باشد، کسی به آن مراجعه نمیکند، چه به شکل فروش و چه بازدید سایت. رحمانیان گفت: وقتی اینها را با هم جمع میکنیم، در حقیقت باید به کسانی که الان در عرصه رسانه کار میکنند، به عنوان هنرمند نگاه کنیم. درواقع با هنر ویژهای کاری میکنند که به شدت سخت و زیانآور است. البته در حوزه تأمین اجتماعی و بیمه هم شغل سخت و زیانآور تعریف شده، گرچه رعایت نمیشود. وقتی این چند مورد را کنار هم میگذاریم باعث میشود مدیریت و خبرنگاری رسانه، سخت شود. موانع بیرونی که سازمانهای رسمی به معنای عام بر سر رسانه قرار میدهد، هم مسئلهای است که هیچ وقت حل نشده. آقای نوروزی اشاره کردند به 30 سال گذشته، ولی به نظر من قبل از انقلاب هم این موانع بر سر رسانه بوده و بعد از انقلاب هم ادامه پیدا کرده. کار روزنامهنگاری و رسانهداری در ایران، با دو مانع است. یعنی شما باید مدام از موانع بپرید و معلوم هم نیست به هدفی که دارید، برسید.
امنیت پایین شغل روزنامهنگاری
سعید ارکانزاده یزدی هم در ادامه این نشست گفت: به عنوان روزنامهنگار و کسانی که شغلشان روزنامهنگاری است، ما یک امنیت شغلی داریم که اگر بخواهیم امنیت شغلی را تعریف کنیم خیلی ساده ممکن است بگوییم احتمال حفظ یک شغل توسط یک فرد تا زمان معین. تقریبا میتوانم بگویم در تجربه روزنامهنگاری که در ایران بوده، در طی این چند دهه و مخصوصا در 15 سال اخیر، احتمال حفظ شغل توسط کسانی که مشغول روزنامهنگاری هستند، خیلی پایین است اما پیش از آن در مورد امنیت شغلی روزنامهنگاری صحبت میکنیم.
دستهبندی دیگری از روزنامهنگاری و رسانهها: ارکانزاده درخصوص انواع دستهبندی گفت: ما انواع روزنامهنگاری و انواع رسانهها را داریم. آقای نوروزی تقسیمبندیای ارائه کردند، مکمل آن تقسیمبندی، یک تقسیمبندی هم من ارائه کنم. یک روزنامهنگاری داریم در روزنامههایی که متعلق به نهادهای عمومی، دولتی و حکومتی هستند. شاید یک روزنامهنگاری داشته باشیم که خصوصی باشد و تا حدی مستقل از نهادهای عمومی باشد اما روزنامهنگاری تجاری است یعنی هدف اصلیشان تجارت و پول درآوردن است. وی افزود: نمیخواهم بگویم روزنامهنگاری عامهپسند و زرد یا چنین چیزهایی. روزنامهنگاریای که هدفش، هدف روزنامهنگاری حرفهای ما واجد آن دیدگاه انتقادی، پرداختن به خیر عمومی کمتر است. یک روزنامهنگاری سوم هم داریم که اسمش را میگذارم روزنامهنگاری حرفهای که دیدش به اتفاقات انتقادی است و توجهش بیشتر به خیر عمومی و منافع عمومی جامعه است.
تفاوت در امنیت شغلی رسانهها: ارکانزاده درخصوص تفاوت در دستهبندی رسانهها گفت: میخواهم بگویم سطح امنیت شغلی در این سه دسته به کلی متفاوت است. شاید کمی اغراق کنم و بتوانم بگویم روزنامهنگاری دسته اول تا حدی روزنامهنگاری حرفهای هم نیست، چه بسا روزنامهنگاری هم نیست. هرچند در دورههایی از این روزنامهنگاری دولتی و عمومی، روزنامهنگاران حرفهای هم داشتهایم. مثلا در زمان تأسیس روزنامه ایران که وابسته به دولت بوده یا تأسیس روزنامه همشهری که دارای روزنامهنگاران حرفهای بودند و کار میکردند.
اخلاق حرفهای در هر یک از دستهبندیها: ارکانزاده درخصوص اخلاق حرفهای در هر یک از دستهبندیها گفت: هر کدام از این سه دسته یک اخلاق حرفهای هم دارند که آدمهای آن دسته، آن اخلاق حرفهای را رعایت میکنند، اما اگر بخواهند در دسته دیگری وارد شوند مشکل ایجاد میشود. مثلا شما یک روزنامهنگار حرفهای هستید اگر در رسانه دولتی کار کنید مشکل پیدا میکنید یعنی شغلتان را از دست خواهید داد و یک گرفتاری پیدا میکنید. وی افزود: غیر از امنیت شغلی یعنی اینکه دوستان شغلشان را از دست میدهند، تفاوت در سطح دستمزدها، قراردادهای کاری بیمهای، تفاوت در فرهنگ سازمانی انواع روزنامهنگاری داریم. تفاوت در اخلاق حرفهای هم در انواع روزنامهنگاری داریم. میخواهم بگویم چطور رسیدیم به اینکه روزنامهنگاری مدام پایینتر و پایینتر میآید و یکسری راهکارها هم دارم.
امنیت شغلی: ارکانزاده از نگاه متفاوت خود به امنیت شغلی چنین گفت: امنیت شغلی یعنی روزنامهنگار کارش را از دست ندهد. نیروی رسانهها بیکار نشوند. یک ثبات شغلی هست که در آن جایگاه خودشان بمانند؛ این ثبات شغلی را به چند دسته میتوان تقسیم کرد. یکی اینکه روزنامهنگار در آن رسانهای که هست بماند. وقتی در مورد روزنامهنگاری و امنیت شغلی صحبت میکنم، راجع به آن بخش روزنامهنگاری حرفهای در روزنامهنگاری ایران صحبت میکنم. آن بخش روزنامهنگاری دولتی که بیشتر اخلاقشان شبیه کارمندهاست تا روزنامهنگاری حرفهای صحبت نمیکنم و بخشی از روزنامهنگاری تجاری و عامهپسند هم صحبت نمیکنم برای اینکه آنها هم اخلاقهای حرفهای خاص خودشان را دارند. تقریبا یکی از نمودهای روزنامهنگاری هم این است که روزنامهنگار حرفهای سن و سالدار که تماموقت در یک رسانه مشغول به کار باشد، تعدادشان خیلی کم است.
حقوق و دستمزد روزنامهنگاران: ارکانزاده درخصوص حقوق و دستمزد نیز چنین گفت: یک ماجرای دیگر میزان دستمزدهایی است که روزنامهنگاران میگیرند. نمیدانم چه اتفاقی افتاده که تقریبا دستمزد روزنامهنگاری کف دستمزدهای موجود در بازار کار است. حالا نگوییم کف دستمزد مصوب تأمین اجتماعی، یک مقدار بالاتر از کف. خیلی دستمزدهای عجیب غریبی نمیگیرند در صورتی که در صنف سینما احتمالا ماجرا متفاوتتر است. شغل روزنامهنگاری درآمدش کفاف چنین چیزهایی را نمیدهد. وی ادامه داد: شرایط پرریسک حقوقی و قضائی و سطح بسیار پایین آزادی رسانه در ایران. دوره قبل از انقلاب هم قابل مقایسه است از این نظر که من با روزنامهنگاران قدیمی بسیار صحبت کردم، قبل سال ۵۷ اینطور نبود که اینقدر خط قرمزها سیال باشد که هر لحظه احتمال دهند شاید فردا پرداختن به این لیوان هم ممنوع باشد. یکسری خطوط روشن وجود داشت از جمله اینکه به خاندان سلطنت یا انقلاب سفید نپردازید. بله، ساواک بود. مثلا دفتر نخستوزیری یا سازمان امنیت اعمال نظر میکرد منتها ماجرا سیال نبود. مشخص بود که ماجرا چیست، خط قرمزها را هم میشناختند.
رابطه مستقیم حقوق و آزادی رسانه با امنیت شغلی و حرفهای: نوروزی در ادامه میزگرد سخنان خود را با بیان رابطه و علت و معلول بودن حقوق و آزادی رسانه با امنیت شغلی و حرفهای آغاز کرده و گفت: اگر سطح حقوق و آزادی رسانه پایین باشد، امنیت شغلی و امنیت حرفهای هم پایین است. در واقع همین یک شاخص کافی است برای اندازهگیری سطح حقوق و آزادی رسانه در هر جامعهای. امنیت شغلی و امنیت حرفهای بر همدیگر کاملا مؤثر هستند. بهخصوص امنیت حرفهای بر امنیت شغلی اثرگذار است. سطح مزد و مزایا حالا اگر نگوییم نسبت به میانگین بازار کار، ولی نسبت به میانگین مزد و مزایای روزنامهنگاران در ایران بسیار بالاتر است و امتیازاتی هم دارد. وی در ادامه افزود: روزنامهنگاری قاعدتا وابسته به تیراژ و آگهی است. کیفیت روزنامهنگاری به شیوههای مختلف کسب خبر و عرضه خبر است. پیداکردن سوژههای ناب، ساختن مطالب درخشان از سوژههای ساده، ادبیات و ویرایش مناسب مطلب، تیتر و خبر و نهایتا دستهبندی درست. نوروزی گفت: بستهبندی درست، صفحهآرایی است که در یک روزنامه هست و این میشود روزنامهای که نیاز مخاطب را جواب میدهد. مخاطب یک نیازی دارد. این نیاز ممکن است نقد فیلم، سیاست، ورزش یا هر چیز دیگری باشد. ما با مخاطبی طرف هستیم که در کانون جهان رسانهایشده به انواع و اقسام منابع خبری دسترسی دارد. سطح تقاضای رسانهایاش به لحاظ کیفی ارتقا پیدا کرده. در یک رسانه حرفهای که میخواهد حرفهای کار کند هیچوقت کسی که دو سال کار کرده و چهار تا یادداشت و خبر آورده، دبیر صفحه و دبیر سرویس نمیشود. چون آنجا قرار است کار حرفهای انجام شود. وی ادامه داد: در صفحه گزارش قرار است گزارشهای حرفهای منتشر شود که مخاطب ببیند، چون دغدغه یک نشریه خصوصی دیدهشدن توسط مخاطب عام است. اما در رسانههایی که به دلیل برخورداری از بودجهها و درآمدهای خاص و به دلیل اینکه کارکردشان نه جلب مخاطب بلکه ابلاغ یکسری پیامهاست آنجا دیگر کار حرفهای اهمیتی ندارد. کسانی میآیند، در حالی که تجربه و صلاحیت حرفهای ندارند، در سمتهایی مینشینند که جایگاهشان نیست.
تفاوتهای رسانه در قبل و بعد از انقلاب: نوروزی درخصوص تفاوتهای رسانه در قبل و بعد از انقلاب اظهار کرد: نمیخواهم دورههای قبل و بعد انقلاب را مقایسه کنم اما نشریاتی داشتیم که برد منطقهای داشت. به عربی روزنامه الاخا را داشتیم که مؤسسه اطلاعات درمیآورد. به انگلیسی تهرانتایمز و چند نشریه دیگر داشتیم. اما الان نشریات ما دیگر قلمرو شهری هم ندارد چون کسی نمیتواند در حوزه مطبوعات سرمایهگذاری کند. حوزه مطبوعات میتواند خیلی اقتصادی باشد با وجود اینکه اینترنت اساسا نظام عرضه رسانهای را متحول کرده اما میبینیم نشریات معتبر جهان با این شرایط خودشان را تطبیق میدهند و باقی میمانند. وی افزود: هیچ روزنامهای نمیتواند بگوید من ماه دیگر هم هستم. هم به لحاظ فشار اقتصادی و هم فشارهای دیگر. به طور طبیعی این فشار به روزنامهنگار منتقل میشود. روزنامهای که با سرمایه خصوصی کار میکند، تیراژ ندارد و به تبعش آگهی هم ندارد. الان روزنامهنگارهای جریان اصلی در ایران که در همین بخش خصوصی کار میکنند و همهمان میشناسیمشان، بخش بزرگی از اندیشهشان برای باقیماندن در این حرفه، نمیخواهم کلمات شعاری را به کار ببرم اما واقعا علاقه عمیق درونی است وگرنه از لحاظ اقتصادی کفاف خانوار که هیچ، کفاف زندگی یک نفر را هم نمیدهد. نمیتوانند زندگیشان را بچرخانند و مدام در معرض انواع خطرها هستند.
آزادی رسانه: در پایان این نشست، ارکانزاده درخصوص آزادی رسانهها گفت: شاید مهمترین راهکاری که یک نیروی شاغل در رسانهها بتواند امنیت شغلی بیشتری داشته باشد آزادی رسانه است. یعنی تضمین انواع آزادیها، آزادی بیان، مقررات و قواعد حقوقی. وقتی میگوییم آزادی رسانه، یک آزادی نسبی وجود داشته باشد که روزنامهنگاران بتوانند کار کنند. وقتی این اتفاق بیفتد رسانه قدرتمند میشود، اقتصادش میچرخد. اقتصادش که تقویت شود مدل کسبوکارش را پیدا میکند که کجا وارد شود یا نشود. خودمختاری رسانه برایش به وجود میآید. وی ادامه داد: مکمل آزادی رسانه این است که نهادهای رسمی کمترین دخالت را در امور رسانهها داشته باشند. تضمین آزادی رسانه و کمترین دخالت در رسانه. مکملش هم میتواند این باشد که زیرساختهای فناوری نوین ارتباطی را تا حد امکان فراهم کند. وی افزود: از دست ما کاری برنمیآید و باید همینطور کجدار و مریز جلو برویم ببینیم چه میشود و چشمانتظار تغییرات و دگرگونیها فراتر از نظام رسانهای باشیم.