|

در خواب خوش فدراسیون فوتبال صورت گرفت

اقدام علنی نهادهای نظارتی در مبارزه با فساد

سال‌ها بود که افراد فوتبالی مختلف با ارائه کدها و نشانه‌هایی از وجود فساد در فوتبال سخن می‌گفتند و ابراز نگرانی می‌کردند. نهادهای رسمی چون کمیسیون‌های اصل 90 و ورزش مجلس شورای اسلامی به شواهدی دست یافتند و خبر از وارد عمل‌شدن هم می‌دادند که البته در عمل بیشتر مصرف تبلیغاتی، انتخاباتی داشت!

اقدام علنی نهادهای نظارتی در مبارزه با فساد

عبدالله دارابی: سال‌ها بود که افراد فوتبالی مختلف با ارائه کدها و نشانه‌هایی از وجود فساد در فوتبال سخن می‌گفتند و ابراز نگرانی می‌کردند. نهادهای رسمی چون کمیسیون‌های اصل 90 و ورزش مجلس شورای اسلامی به شواهدی دست یافتند و خبر از وارد عمل‌شدن هم می‌دادند که البته در عمل بیشتر مصرف تبلیغاتی، انتخاباتی داشت! در این میان متولی اصلی فوتبال کشور را خواب خوش یا غفلت یا سهل‌انگاری فرا‌گرفته بود، تا جایی که افراد فوتبالی معتقد به وجود فساد، تبانی، رشوه و... در فوتبال مورد غیظ فدراسیون قرار می‌گرفتند و با محرومیت و جریمه‌های هنگفت نیز مواجه می‌شدند. دریغا که مسئولی در این فدراسیون عریض و طویل با آن ارکان قضائی مختلف و پرتعداد، توجهی بایسته و شایسته حتی در حد بررسی موضوع نیز به عمل نیاورد تا جایی که خود فدراسیون‌نشینان نیز مورد ظن اهالی فوتبال- به‌خاطر این بی‌توجهی- قرار می‌گرفتند و می‌گیرند، اما آقایان برای تبرئه خویش نیز از خواب خوش و خوش‌بینی بی‌جا دست نکشیدند.

شرایط تا جایی پیش رفته است که کمتر کسی می‌تواند وجود فساد در فوتبال را منکر شود، اما دلیل عدم پیگیری و مبارزه با آن از سوی فدراسیون فوتبال... الله اعلم... و گذشت زمان عیان خواهد کرد.

سرانجام پرونده‌ای در رابطه با فساد در فوتبال شکل گرفت و مورد اقدام قرار گرفت، اما نه از طرف متولی اصلی فوتبال کشور بلکه با شکایت مسئولان شرکت مس رفسنجان و ورود نهادهای نظارتی و قضائی کشور. مسئولان فدراسیون که به رغم رسانه‌ای‌شدن پرونده‌ همچنان سکوت اختیار کرده بودند مجبور به حرکتی لاکپشتی در این زمینه شدند؛ ابتدا پس از چند روز، اعتراف به تشکیل پرونده و احضار متهمان کردند، سپس فعالیت چندین مدیر برنامه را معلق کردند و اخیرا محترمانه عذر دو نفر از مسئولان ارشد کمیته‌های داوران و مسابقات را خواستند تا معلوم شود دیگر مجالی برای کتمان و اهمال نمانده است. هنوز جامعه فوتبال متحیر است که چرا زودتر از اینها و توسط خود فدراسیون فوتبال به گزارش‌ها و شکایت‌های مدیران فوتبالی و داوران وقعی شایسته نهاده نشد و مبارزه‌ای فراگیر در برابر فساد شکل نگرفت؟! همان گزارش‌هایی که این روزها مدیرعامل سابق باشگاه مس رفسنجان و داور سرشناس و بازنشسته فوتبال از ارائه آن در سال‌های قبل به مسئولان فدراسیون، سخن می‌گویند و بی‌گمان موارد دیگری هم وجود داشته و دارد.

آنچه باعث امیدواری است، این است که هرچند دیر ولی بالاخره استارت برای مبارزه با فساد در فوتبال، آن‌هم توسط نهادهای قدرتمند نظارتی و قضائی و با شکایت به‌جای مسئولان وظیفه‌شناس باشگاهی شهرستانی و شاید خلاف میل باطنی عده‌ای، زده شده است، اما انتظار می‌رود این مسیر تازه آغاز‌شده با قدرت، قاطعیت، پیگیری و بدون ملاحظات مصلحتی پیموده شود تا شاید مقداری از فساد، رشوه، تبانی (که حجمش اندک نیز نیست) از پیکر نحیف کرده فوتبال کشور زدوده شود. امید است در این میان فرقی بین خرد و کلان، آقازاده و غیرآقازاده، مشهور و گمنام، تهرانی و شهرستانی، با نفوذ و بی‌نفوذ و رده‌بالا و رده‌پایین قائل نشود که همه نیک می‌دانیم در صورت وجود تبعیض و تفاوت در برخورد، نهادینگی فساد و کانالیزه‌شدن آن از طریق متنفذین، قدرتمندان و ثروتمندان را سبب شده‌ایم.

درس، تجربه و عبرتی که همگان و به‌ویژه مسئولان امر باید از این پرونده و به‌طور کلی قضیه فساد در همه ابعادش بگیرند عبارت است از:

۱- بر‌هم‌زدن خطوط قرمز بیهوده و مضر که خود فسادزاست.

۲- از آنجایی که نشان داده‌ایم متأسفانه علاج قبل از وقوع را جدی نگرفته و نمی‌گیریم که این نیز به گسترش فساد انجامیده و می‌انجامد، لاجرم باید از تنومندشدن فساد در زمان مقتضی جلوگیری کنیم که متأسفانه اکنون دیر هم شده است و لذا باید از تنومندتر‌شدنش ممانعت به عمل آورد.

باید عبرت بگیریم که هر‌قدر وجود چنین فسادهایی را حتی در همه سطوح مملکت، چشم بسته و با اطمینان کاذب و بی‌توجه به محتمل‌بودن وقوعش نفی کنیم، کشور، مردم و سرمایه‌هایی نظیر اعتماد عمومی، ثروت کشور و نیروی انسانی سالم و بالنده آسیب جدی و شاید جبران‌ناپذیر خواهند خورد؛ برای مثال اگر در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ بی‌جهت وجود فساد در بین برخی مدیران و دستگاه‌ها مورد انکار و برخورد چکشی برخی مسئولان قرار نمی‌گرفت و حداقل وجود آن محتمل شمرده می‌شد و مورد تحقیق و اقدام مقتضی قرار می‌گرفت به تنومندشدن فساد و حتی عادی‌شدن اخبار آن نزد افکار عمومی در سال‌های اخیر منجر نمی‌شد. اکنون چند درصد از جامعه دیگر با شنیدن خبرهای اختلاس، کلاهبرداری، ارتشای کلان در شوک فرو می‌روند و بهت‌زده می‌شوند؟ اینها نتیجه عدم علاج قبل از وقوع و آن خط قرمزهای کاذب اشاره شده است که فساد را تعمیق داده و مردم را در قبال انعکاس اخبارش، دیگر چنان سال‌های پیشین متحیر و متعجب نمی‌کند و مبارزه با آن را سخت‌تر، هزینه‌برتر و پیچیده‌تر کرده است.