|

خروج از مه!

در روزهای پس از سانحه سقوط هلیکوپتر حامل رئیس‌جمهور و همراهان او و درست در همان روزهایی که سوگ عمومی و مراسم‌های مختلف تشییع و خاکسپاری جان‌‌باختگان این حادثه، هنوز پایان نیافته بود، پشت پرده چیزهای دیگری هم در جریان بود. فقدان رئیس‌جمهور، گروه‌های سیاسی را ناگهان در برابر انتخابات قریب‌الوقوعی قرار می‌داد که در حالت عادی، برای رسیدن به آن حدود یک سال وقت داشتند و طبیعی بود تعجیل یک‌ساله برای انتخاب رئیس‌جمهور آینده آنان را در شرایطی قرار دهد که هیچ فرصتی را برای «هماهنگی‌ها» و به‌خصوص انتخاب نامزدها از دست ندهند.

خروج از مه!

در روزهای پس از سانحه سقوط هلیکوپتر حامل رئیس‌جمهور و همراهان او و درست در همان روزهایی که سوگ عمومی و مراسم‌های مختلف تشییع و خاکسپاری جان‌‌باختگان این حادثه، هنوز پایان نیافته بود، پشت پرده چیزهای دیگری هم در جریان بود. فقدان رئیس‌جمهور، گروه‌های سیاسی را ناگهان در برابر انتخابات قریب‌الوقوعی قرار می‌داد که در حالت عادی، برای رسیدن به آن حدود یک سال وقت داشتند و طبیعی بود تعجیل یک‌ساله برای انتخاب رئیس‌جمهور آینده آنان را در شرایطی قرار دهد که هیچ فرصتی را برای «هماهنگی‌ها» و به‌خصوص انتخاب نامزدها از دست ندهند. در این میان اصولگرایان البته بیشتر غافلگیر شدند؛ به هر حال آنها نه‌تنها کاندیدای احتمالا برنده خود برای انتخابات ۱۴۰۴ را از دست داده بودند که ناگهان در معرض انتخاباتی قرار می‌گرفتند که تقدیرات آن برایشان مبهم و مه‌آلود می‌نمود و چشم‌انداز روشن و شفافی از آن نمی‌دیدند. حق هم داشتند! بخش مهمی از فرایند تصمیم‌گیری اصولگرایان، همواره پشت شیشه‌های مات و مه‌گرفته تمشیت می‌شود و این بار، همه چیز آن‌قدر ناگهانی بود که حتی آنها هم احتمالا نتوانسته بودند نگاهی به پشت این شیشه‌ها بیندازند.

در چنین شرایطی در میان نام‌هایی که از اردوگاه بخش رادیکال اصولگرایان -آنها که جبهه پایداری و زیرشاخه‌ها و پاچناری‌هایش را شکل می‌دهند- نام یک روحانی هم مطرح شد که اگرچه عامه مردم خاطره و شناخت چندانی از او نداشتند، اما آنها که به خاک محل رشد پاجوش‌ها هم توجه دارند، می‌دانستند پایداری احتمالا آخرین برگ خود را برای ماندن در عرصه قدرت سیاسی رو کرده است: سید محمدمهدی میرباقری، روحانی ۶۴ساله‌ای که پس از درگذشت مصباح‌یزدی، از او به عنوان پدر فکری و معنوی جریان پایداری نام برده می‌شود و هم‌اکنون نماینده سمنان در مجلس خبرگان رهبری است. او که نزد استادان مختلفی تحصیلات فقهی و حوزوی داشته، احتمالا بیش از همه تحت تأثیر دو نفر از آنان قرار گرفته: اولی مصباح‌یزدی و دومی هم سید منیرالدین هاشمی، کسی که مثل خود او چندان نزد عموم چهره‌ای شناخته‌شده به حساب نمی‌آید، اما تأسیس فرهنگستان علوم اسلامی قم احتمالا مهم‌ترین یادگار اوست. فرهنگستانی که پس از فوت سید منیرالدین هاشمی، اینک محمدمهدی میرباقری ریاست آن را بر عهده دارد و آیت‌الله حسین راستی‌کاشانی و حجت‌الاسلام محمدعلی شرعی در کنار سید منیرالدین حسینی‌شیرازی (هاشمی) مؤسسان اولیه آن محسوب می‌شوند.

سید منیرالدین هاشمی فرزند سید نورالدین هاشمی‌شیرازی، مرجع تقلید مقیم شیراز بود که حزب سیاسی مخفیانه‌ای به نام حزب برادران را برای مخالفت با رضا شاه بنیان گذاشته بود. حزبی که در دوران جدال‌های مربوط به ملی‌شدن نفت، در مخالفت با محمد مصدق، نخست‌وزیر وقت فعال شد و پس از کودتای ۲۸ مرداد و پس از سقوط و حصر مصدق، عملا فعالیت چندانی نداشت. سید منیرالدین هاشمی تنها ۱۲ سال داشت که پدر را از دست داد و حامیان پدرش سید منیر نوجوان را ملبس به لباس روحانیت کردند. او بعدها در کلاس استادانی مثل حسین نوری‌همدانی و مرتضی حائری درس آموخت و با پیروزی انقلاب در سال۵۷، عضو مجلس خبرگان رهبری شد. اما با انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها، تلاش‌های خود را بر تأسیس یک مرکز برای تولید «دانش اسلامی» متمرکز کرد. تلاش‌هایی که به تأسیس فرهنگستان علوم اسلامی قم منجر شد تا در مقابل «علوم غربی»، روش‌هایی برای اداره کشور براساس آموزه‌های دینی و اسلامی تدوین کند. هاشمی البته یک شرکت تولیدکننده لوازم خانگی را نیز براساس نظراتش -که باید از چیزی که آن را تکنولوژی و دانش مدیریتی غرب می‌دانست اجتناب کرد- تأسیس کرد. کارخانه‌ای که نام «ژرف» را بر آن گذاشته بود و البته فرجامی نیافت و به‌زودی ورشکست شد.

به هر روی به نوشته حجت‌الاسلام احمد رهدار، آن‌گونه که در توضیح «جایگاه فرهنگستان علوم اسلامی قم» نگاشته است، «مرحوم سید منیرالدین حسینی‌هاشمی، بیش از آنکه مطالعه کنند، فکر می‌کرده‌اند. ایشان به ندرت آثار دیگران را مطالعه می‌کرده‌اند، همچنان که جانشین ایشان جناب آقای میرباقری نیز تا حدودی چنین است... اینکه یک مؤسس تنها به نقشه خودش فکر کند، عیب نیست».

روحانی نه چندان صاحب‌نامی که به تبعیت از سلف خود «بیش از آنکه مطالعه کند، فکر می‌کند» و حالا بر کرسی ریاست فرهنگستان علوم اسلامی قم نشسته است، در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۴، در کنار محمود احمدی‌نژاد ایستاد و چنان از او حمایت کرد که حتی زمانی که مصباح‌یزدی بعد از تغییر جهت احمدی‌نژاد از او فاصله گرفت، میرباقری تا مدت‌ها همچنان به حمایت و دفاع از احمدی‌‌نژاد ادامه داد. او در انتخابات سال ۹۲ هم از سعید جلیلی حمایت کرد و البته دو سال بعد از لیست اصولگرایان وارد مجلس خبرگان شد.

همان مجلسی که اعتقاد داشت «اگر بخواهیم ساختار مجلس خبرگان را فعال‌تر کنیم باید به جای کوبیدن بر طبل نظارت، به حمایت از رهبری بپردازیم». میرباقری که آرام آرام نقش رهبری فکری جریان پایداری را ایفا می‌کرد، در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۶ هم از کاندیدای مورد حمایت این طیف یعنی ابراهیم رئیسی حمایت کرد و در جلسات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به نفع او سخنرانی کرد تا این گروه را به حمایت از رئیسی واداشت. او که به حامیان الحاق ایران به اقتصاد جهانی تاخته و گفته است «این یعنی اقتصادمان جهانی بشود، مناسبات هم جهانی بشود، مقاومت را هم کنار بگذاریم!» معتقد است: «این حرف‌هایی که زده می‌شود که شما الان موازنه دلار و ریال را نمی‌توانید حفظ کنید، چطور می‌خواهید وضعیت پولی جهان را تحت تأثیر خودتان قرار بدهید ناشی از این است که قبل از نگاه کلی و نگاه به کلان‌روایت‌ها می‌خواهد وارد روایت‌های خرد بشود. تحلیل علمی موضوعات باید ذیل کلان‌روایت‌ها اتفاق بیفتد والا حتما اسیر تحلیل‌های دشمن خواهیم شد».

میرباقری از طرفداران اسلامی‌کردن دانشگاه‌ها و همچنین اسلامی‌کردن علوم است. او حتی در یک سخنرانی، به نقد مثنوی مولوی پرداخته و گفته «چه معنا دارد برخی بزرگان حوزه از این کتاب تعریف می‌کنند؟ شیطان پدر جد این حرف‌ها را می‌زند...».

او همچنین پس از اتفاقات سال ۱۴۰۱ با حضور در برنامه تلویزیونی جهان‌آرا (که مجری آن دو سال بعد از لیست پایداری به مجلس راه یافت) گفت: «آنهایی که اسلام حداقلی را پیاده کرده‌اند عامل اتفاقات این روزها هستند» و افزود «ما مخالف تحصیل و اشتغال زنان نیستیم، اما با الگوی غربی آن مخالفیم».

محمدمهدی میرباقری اعتقادات و باورهای جالبی هم درباره آینده جهان دارد. او معتقد است «ما حتما باید بررسی کنیم که چه نظام ارزشی جایگزین منشور سازمان ملل بشود، آن نظام ارزشی که قرار است جایگزین شود در عین حالی که مبتنی بر عقاید ما هست باید متناسب با شرایط کنونی عالم باشد بعد از آن باید بتوانیم تکثر کنونی جهان را به سمت آرمانشهر خود ببریم».

اخباری را که از کاندیداتوری محمدمهدی میرباقری برای انتخابات قریب‌الوقوع ریاست‌جمهوری منتشر می‌شود، شاید بتوان گامی دیگر در تحقق همین «آرمانشهر» پایداریچی‌ها ارزیابی کرد، حتی اگر میرباقری برای خویش جایگاهی رفیع‌تر از جانشینی رئیس‌جمهور فقید ببیند و قائل باشد. خروج میرباقری از مه و سودای جانشینی رئیس‌جمهور فقید در شرایط فعلی، برای او و هوادارانش فرصت مغتنمی است برای مطرح‌شدن نام این روحانیِ در سایه و احتمالا قطعه‌ای از پازل قدرت شبکه‌ای است که از دوران احمدی‌‌نژاد با ثروت صادق محصولی در ساخت سیاسی کشور پا گرفت و با رهبری فکری میرباقری، آینده‌ای طولانی برای خویش، در فردای بعد از فرونشستن غبار حوادث قائل است.