والیبال ما در حضیض و والیبال ژاپن در فینال
تیم ملی والیبال کشورمان که همین چند سال قبل جزء پدیدههای رقابتهای جهانی آنهم در حضور غولهای والیبال دنیا بود، با قرارگرفتن در مکان پانزدهم لیگ ملتهای جهان به کار خود پایان داد و تیم والیبال ژاپن که در عصر طلایی والیبال ایران، غالبا مغلوب ما بود، اکنون در فینال این رقابتهاست! ژاپنیها با شکست اسلوونی راهی فینال شدند تا از همین حالا افتخارآفرینیشان مسجل باشد.
عبدالله دارابی: تیم ملی والیبال کشورمان که همین چند سال قبل جزء پدیدههای رقابتهای جهانی آنهم در حضور غولهای والیبال دنیا بود، با قرارگرفتن در مکان پانزدهم لیگ ملتهای جهان به کار خود پایان داد و تیم والیبال ژاپن که در عصر طلایی والیبال ایران، غالبا مغلوب ما بود، اکنون در فینال این رقابتهاست! ژاپنیها با شکست اسلوونی راهی فینال شدند تا از همین حالا افتخارآفرینیشان مسجل باشد. جستوجوی علل افت فاحش تیم والیبال بزرگسالان ما در این سالهای اخیر و پیشرفت چشمگیر ژاپن، نه چندان کار شاقی است و نه چندان زحمتی نیاز دارد. فرمول همیشگی ناکامیها و پسرفتهای ما در عرصه ورزش و حتی دیگر حوزهها، این بار هم نقش اول را دارد که بازگویی آنها تکرار مکررات بدیهی است و لاغیر؛ فقط شاید در جزئیات تفاوتهایی داشته باشد.
ژاپن با شناخت دلایل افت والیبالش و برنامهریزی درست به جایی رسیده که حتی در ایران نیز به تیم ما ستی را نمیدهد و مهمتر از آن، اکنون در فینال یک رقابت معتبر جهانی است و ما هم با خواب در باد افتخارات گذشته، از برنامهریزی درست و تلاش بایسته قصور ورزیدیم؛ همینقدر ساده و ملموس! چندان نیاز به زحمت و تلاش برای پیداکردن دلایل افتمان نیست. فکر کردیم نسل معروف، مهدوی، ظریف، محمودی، غفور، موسوی و... تا نسلها هستند و ما بینیاز از پشتوانهسازی درست. والیبال جوانانمان در جهان صاحب عنوان شد و در بزرگسالان، ملتمس حضور قدیمیترها هستیم. دیگر مانند گذشته بازیکنان خلاق و آیندهدار که بتوان نام ستاره کارساز را به رویشان گذاشت، از دل والیبالمان بیرون نیامده است. پس از ولاسکو، مربیای در تراز او نتوانستهایم یا نخواستهایم جذب کنیم؛ مربیای که تحولی در فرم تیم و بازیکنان و والیبال ما ایجاد کند. رئیس فدراسیونمان با چه پشتوانه کاری چشمگیر، سکاندار این رشته جهانی شده است؟ اختلافات درونتیمی از کجا نشئت گرفته و اصلا چرا؟
اکنون نیز گفتن مکرر مشکلات، هیچ ثمری ندارد؛ راه معلوم است و چاه هم. شیوه رسیدن والیبالمان از تیم چهارم و پنجم آسیا به قهرمان این قاره و نیز به جمع تیمهای مطرح جهان و کسب عناوین برتر جهانی در نوجوانان و جوانان، خود بهترین الگو و روش برای بازیابی مجدد والیبال ایران است که متأسفانه به ورطه فراموشی سپرده شده است. ما که اینگونه پیشرفت کردیم و به افتخارات آسیایی و جهانی رسیدیم، نیاز چندانی به الگوبرداری نداریم، کافی است الگوی صعود و ترقی خود را مرور و بازآفرینی کنیم. باید در پایه باز به سراغ بوگانیکفها برویم تا والیبالمان را بسازند؛ کسی که قبل از شروع به آموزش مدعوین در تیمهای پایه و بدون تست، بازیکنان زیر 190 سانتیمتر را خط زد و وقتی مورد اعتراض واقع شد که برخی از اینان بازیکنان بسیار خوب والیبال پایه کشورند، گفت: «در والیبال روز دنیا، فاکتور قد امری اجتنابناپذیر و مهم شده، هنرآموز بالای یکمتر و 90 از شما و ساختن او از من». در بزرگسالان امثال ولاسکویی را بیاوریم که در کنار خط و در هنگام مسابقهای جهانی، با استفاده از یک تایماوت تیم را متحول میکرد. نگارنده خوب به یاد میآورد که در لیگ جهانی و در دیداری حساس (اگر اشتباه نکنم بازی با آلمان) که در زمین حریف هم بود، وقتی مدافعان حریف بهراحتی آبشارهای بازیکنان ما را دفاع میکردند و کار را برای تیم ما سخت کرده بودند، ولاسکو با گرفتن تایماوت و گوشزدکردن مسئلهای فنی که حاصل تجربه، ریزبینی، دقت نظر و دانش او بود، گره بسته را برای تیم ما باز کرد تا با وجود عقببودن، برنده آن بازی شویم؛ ولاسکو در آن تایماوت از اسپکزنهای تیم خواست که اسپکهایشان را فقط به خط بزنند (از کنار دست دفاع و فضای اندک بین آنتن و دست مدافع و به سمت خط طولی مماس خودشان) و با همین نکته بهظاهر ساده اما فنی، باعث شد دفاع حریف در مهار آبشارهای بازیکنان ما موفق نشود و اکثر قریب به اتفاق اسپکهای تیم ما منجر به امتیاز و در نهایت کسب پیروزی شود. بهراستی چرا از قبل حضور ولاسکو، نتوانستیم مربیان کارآمدی تربیت کنیم؟ دلایل افت والیبال ما، واضح است و بینیاز از کارگروه تحقیق و تفحص. فقط کافی است ارادهای برای اعتلای مجدد والیبال ما وجود داشته باشد.