|

گرفتار در کریدور سیاسی‌

مناظره سه‌شنبه‌شب، رویارویی نه دو‌ جناح و رقیب که رودررویی دو طیف گوناگون از تفکراتی بود که هر دو سال‌هاست در سایه بوده‌اند؛ یکی در سایه قدرت و دولت و دیگری در سایه ملتی که هرگونه رنج و درد را به جان خریدند و دم برنیاوردند.

گرفتار در کریدور سیاسی‌

مناظره سه‌شنبه‌شب، رویارویی نه دو‌ جناح و رقیب که رودررویی دو طیف گوناگون از تفکراتی بود که هر دو سال‌هاست در سایه بوده‌اند؛ یکی در سایه قدرت و دولت و دیگری در سایه ملتی که هرگونه رنج و درد را به جان خریدند و دم برنیاوردند. اگر بپذیریم که این مناظره هر دو کاندیدا را جلوی چشمان بینندگان در کریدور سیاسی به چالش کشید و بسیاری از «گفته‌ها» و «نهفته»های تلنبار در ضمیر اجتماع را تنها یادآوری کرد، بیراه نرفته‌ایم. «یادآوری» گاهی حسرت است و‌ گاهی محرک و انگیزه؛ اینکه این موضوع در مناطره تا چه حد در بدنه اجتماع نفوذ کرد و تأثیرگذار بود، بررسی کارنامه هر دو جناح «اصولگرا» و «اصلاح‌طلب» را در سالیان گذشته می‌طلبد. انتقال قدرت بین این دو جناح سال‌های گذشته همیشه در محور «تقابل مطالبات مردمی و دولتی» صورت پذیرفته است با این تفسیر که هرگاه نبض اجتماع در کسری و کمبود به تپش افتاده هر دو‌ جناح پای به میدان گذاشته تا چاره‌ای بیندیشد و از این محمل سودی به نفع خویش ببرند، غافل از آنکه «نبض‌گیری» تنها تشخیص نیست، بلکه درمان هم می‌طلبد. این موضوعی است که در ابتدای مسیر انتخاباتی اکثر دولت‌های منتخب! در تبی سنگین سوخته و در اندک‌زمانی پس از انتخاب به سردی گراییده و دست ما کوتاه و خرما بر نخیل مانده! در مناظره سه‌شنبه‌شب هرچند‌ واژه «عبور» در مطالبات اجتماعی را به‌گونه‌ای متفاوت معلق کرد و راه را برای تنظیم سیاستی جدید از سوی نظام و دولت جدید گشود، اما در صندوق خاطرات سیاسی ملتی صبور با چینشی «سرریزگرا» ذخیره شد. گذشته از تمام بی‌عهدی‌ها که در «سایه‌ها» رنگ باخت و جامعه امروز را به این شکل‌ دچار تلاطم کرد، وعده‌هایی است که از سوی دو کاندیدای محترم برای «رأی‌آوری» بیان شد. اینکه در مناطره پینگ‌پنگ عملکرد سیاسی دو جناح و دو رقیب بر میز ملتی ناظر و آگاه به پیروزی کدام‌یک انجامید و در عمل به انتخاب نهایی کدام بینجامد، انتظاری است که از واپسین روزهای آینده در سفره تکیده ایرانی در ظروفی نیمه‌‌خالی نمایان خواهد شد. پشتوانه و تضمین این وعده‌ها زمانی شکوفه خواهد زد که چراغ تابان تبلیغات سیاسی رو به خاموشی نهد و از درون دفاتر اداری با زرق و برق سیاسی پنجره‌ای به سمت ملت گشوده شود، در غیر این صورت ملت به دنبال «نردبان حسرت» در بازاری مکاره خواهند رفت تا به لایه‌های پنهان قدرت سرک بکشند، شاید چشمی بر خشمی پلک بگشاید.