چرا نباید از ژوزه مورایس گذشت
سپاهان، یکی از پرافتخارترین تیمهای لیگ برتر فوتبال ایران، قریب به یک دهه است از رسیدن به عنوان قهرمانی در این لیگ بازمانده، ولی در سالهای اخیر نشان داده در نزدیکترین حالتش برای رسیدن به عنوان قهرمانی است. این تیم در دوره اخیر لیگ برتر ایران هم جدال سفت و سختی با دو تیم پرسپولیس و استقلال داشت ولی دست آخر در رقابت با تیمهای پایتخت کم آورد و از آنها در جدول ردهبندی پایینتر قرار گرفت
سپاهان، یکی از پرافتخارترین تیمهای لیگ برتر فوتبال ایران، قریب به یک دهه است از رسیدن به عنوان قهرمانی در این لیگ بازمانده، ولی در سالهای اخیر نشان داده در نزدیکترین حالتش برای رسیدن به عنوان قهرمانی است. این تیم در دوره اخیر لیگ برتر ایران هم جدال سفت و سختی با دو تیم پرسپولیس و استقلال داشت ولی دست آخر در رقابت با تیمهای پایتخت کم آورد و از آنها در جدول ردهبندی پایینتر قرار گرفت. باوجوداین، اوج کار سپاهانیها مربوط به قهرمانی در جام حذفی ایران بود. آنها بدون حرفوحدیث این جام را از آنِ خود کردند تا بعد از وقفهای تقریبا 9ساله یک بار دیگر دستشان به جام در این عرصه برسد. قهرمانی در جام حذفی دستاورد دیگری هم برای سپاهانیها داشت؛ آنها توانستند با همین عنوان، سهمیه پلیآف لیگ نخبگان آسیا را به دست بیاورند و حالا اگر در دو بازی پیشرو که قرار است از 16 مرداد شروع شود، دست پر از زمین مسابقه خارج شوند، آن وقت به مرحله اصلی این تورنمنت میرسند که میتواند از لحاظ مالی هم برایشان آورده درخورتوجهی داشته باشد.
نکته مهم دراینمیان که نباید از یاد برد و اتفاقا باید روی آن تأکید کرد، نقش سرمربی پرتغالی سپاهان، یعنی ژوزه مورایس است. او دو سال پیش بهعنوان مربی جدید زردپوشان اصفهانی معرفی شد و خیلی زود توانست اندیشه و فلسفه فوتبالیاش را به بازیکنان این تیم دیکته کند. ژوزه که از جوانان بنفیکا بهعنوان سرمربی استارت زده بود و الهلال عربستان را هم قهرمان کرده بود، برای پایاندادن به ناکامیهای سپاهان به اصفهان آمد. در همان سال نخست، تیم او جدال پایاپایی با پرسپولیس برای قهرمانی داشت و با اندک امتیازی این رقابت را واگذار کرد. چهبسا اگر ژوزه و تیمش اندک تمرکز بیشتری داشتند، میتوانستند در همان سال به طلسم ناکامیهای متعدد سپاهان در لیگ برتر پایان دهند. سال دوم نیز همانطورکه عنوان شد، با کسب قهرمانی در جام حذفی همراه شد تا اثر این سرمربی خیلی زود در تیم اصفهانی هویدا شود. اگرچه اختلاف نظرهایی که در انتهای فصل گذشته به وجود آمد، باعث دلخوری و مأیوسشدن این سرمربی از کار در سپاهان شد ولی مسئولان این باشگاه در تصمیمی کاملا درست، رضایت این مرد پرتغالی را فراهم کردند تا او برای سومین سال متوالی روی نیمکت سپاهان بنشیند. واقعیت این است که در اوضاع پیچیده این روزهای سپاهان که هر روز یکی از ستارههایش آهنگ جدایی سر میدهد، نگهداشتن ژوزه مورایس اتفاق بسیار خوبی است.
نهتنها برای سپاهان بلکه برای فوتبال ایران. او شاید لیگ برتر را نبرده باشد ولی بهوضوح سطح فنی سپاهان را تغییر داده و این موضوع به رشد فوتبال ایران کمک میکند. مورایس حالا در بهترین شرایط ممکن به لحاظ تجربه و آشنایی با فوتبال ایران قرار دارد و شاید با توجه به تغییراتی که در رأس کادر فنی تیم قهرمان، یعنی پرسپولیس رخ داده، بتوان از سپاهانِ مواریس بهعنوان جدیترین بخت قهرمانی نام برد. درست است که این تیم چندین بازیکن تأثیرگذارش را از دست داده ولی تجربه نشان داده که سپاهانیها برای خریدن ستارهها درنگ نمیکنند. این به آن معنی است که مورایس با حضورش در اصفهان خیلی سریع برای تقویت تیمش دست به کار میشود. او کارکردن در این فضا را بهخوبی آموخته و میتواند با تقویت تیمش، دوباره از سپاهان همان تیم گردنکلفتی را بسازد که انتظارش میرود. تنها دغدغه شاید کمبود وقت مناسب برای آمادهسازی سپاهان باشد که این موضوع هم با توجه به تجربه این سرمربی، بعید است تولید دردسر کند. مورایس این بار در آخرین سال حضورش در سپاهان (اگر قراردادش تمدید نشود) به چیزی غیر از قهرمانی فکر نمیکند؛ ابزارش را که قطعا مدیران سپاهان در اختیارش قرار خواهند داد و تجربهاش را هم بهخوبی به دست آورده است. ضمن اینکه با توجه به تغییرات روی نیمکت بیشتر تیمهای لیگ برتری، او حالا در زمره معدود مربیان لیگ برتری قرار میگیرد که سه سال را روی نیمکت یک تیم دوام آورده است. در سطحی بالاتر، حفظ ژوزه مورایس برای فوتبال ملی ایران هم شاید نکته مثبتی باشد. ممکن است مطرحکردن این موضوع این روزها با برداشتهای غلط همراه شود ولی واقعیت این است که در فوتبال حرفهای کسی از فردا خبری ندارد. فردا، میتواند همان روزهای حساسی باشد که تیم ملی فوتبال ایران باید مهیای رقابتهای انتخابی جام جهانی 2026 شود. درست است که امیر قلعهنویی و کادرش تا به الان به مرحله نهایی انتخابی رسیدهاند ولی عملکرد سینوسی آنها از یک سو و ارائه بازیهای نهچندان روان و باثبات از سوی دیگر، موجب نارضایتی هواداران فوتبال شده است. آنهایی که در پی تکذیب این موضوع هستند، کافی است به رفتار هواداران تیم ملی پس از آخرین بازی ایران در تهران مقابل ازبکستان برگردند و مرور کنند تا متوجه شوند چرا تیم ملی با آنهمه ستارهاش، از سوی هواداران «هو» شد. امیر قلعهنویی و کادرش بیش از هر زمان دیگری باید خودشان را به طرفداران فوتبال در ایران ثابت کنند. آنها نسلی را در اختیار دارند که به نظر بسیاری از همین بازیکنان، بهترینِ تاریخ فوتبال هستند ولی نمایش و دستاوردشان فاصله زیادی با این ادعا دارد. حالا اگر یک درصد، تنها یک درصد، امیر قلعهنویی نتواند انتظارات را در ماههای حساس نزدیک به جام جهانی برآورده کند، حضور ژوزه مورایس بهعنوان یک آلترناتیو میتواند همه چیز را به سود فدراسیون فوتبال و احتمالا تیم ملی تغییر دهد. بدیهی است که دراینصورت، با توجه به فاصله اندک تا جام جهانی، مورایس با عنایت به شناخت کاملی که از تیم ملی دارد، میتواند گزینه خوبی باشد. ضمن اینکه همچنان باید روی این موضوع تأکید کرد که تیم ملی فعلا با امیر قلعهنویی شرایط بدی ندارد ولی مدیر برنده، مدیری است که همیشه پلن دومی داشته باشد.