راندهشدگان و رؤیابینان
«تبار نیرومند» عنوان نمایشنامهای است از وله شوینکا که با ترجمه سعید طلاجوی در نشر نیلا منتشر شده است
شرق: «تبار نیرومند» عنوان نمایشنامهای است از وله شوینکا که با ترجمه سعید طلاجوی در نشر نیلا منتشر شده است. وله شوینکا از مهمترین نویسندگان امروز جهان به شمار میرود. او در سال 1934 متولد شده و برنده جایزه نوبل ادبیات 1986 است. او بیش از شش دهه است که آثاری در فرمهای مختلف نوشتاری مثل نمایشنامه، داستان و رمان، شعر، خاطرهنگاری و جستارنویسی مینویسد و به جز جایزه نوبل جوایز متعدد دیگری هم کسب کرده است. شوینکا زاده آفریقا و تحصیلکرده انگلستان است و با پرداختن به ریشههای فرهنگِ بومیِ جامعه خود در قالب آثاری مدرن به زبان انگلیسی، عملا مانند نویسندهای جهانی در رفیعترین سطوح اثرگذاری بر ادبیات و فرهنگ زمانهاش ایستاده است. او از یک سو مسائلی عمیقا وابسته به فرهنگ و اساطیر کهن سرزمین خود و از سوی دیگر سرشار از وجوه اشتراک با موضوعات و مسائل فراگیر جهانی را با لحنی غالبا آمیخته به طنزی گزنده و تکاندهنده طرح کرده و مُهر خود را مانند شاهدی بر مهمترین بحرانها و پرسشهای فرهنگی عصر جدید بر روزگارش نهاده است.
نمایشنامه «تبار نیرومند» که یکی از مشهورترین و پراجراترین آثار او است، معرف وجوهی از آیینهای کهن جامعه سنتی در قالب اثری مدرن است و اجرایش در سراسر جهان غالبا نمونهای از شیوههای مدرنِ بازنمایی فرهنگهای دیرینهسال را نمایش میدهد.
در ترجمه فارسی «تبار نیرومند» به جز متن نمایشنامه در مقدمهای تفصیلی به کارنامه فرهنگی، ادبی و تئاتری شوینکا پرداخته شده است. همچنین در پایان کتاب، تحلیل ساختاری و مضمونی نمایشنامه، برای درک لایههای شکلی و معنایی این اثر و همچنین نسبت آن با کارنامه نویسندهاش آمده است. در بخشی از متن پایانی کتاب میخوانیم: «راندهشدگان و رؤیابینان که همواره قربانی یا بازیچه کوتهفکری و خومحوری سران جوامع بسته بودهاند، از شخصیتهای مورد علاقه شوینکا هستند. رؤیابینان او... باید همچون قهرمانانِ قربانی بر فراز دار درآیند تا حرفهایشان که در زمان زندگی مورد بیتوجهی واقع شدهاند، به بار بنشیند. گویی آنان که دیگرگون میاندیشند، تنها زمانی میتوانند افکار خود را به دیگران برسانند که آماده قربانیکردن جان خود برای این افکار باشند. با این حال در آثار شوینکا حتی این جانباختن نیز تضمینی برای رهاییدادن مردم نیست. همانطور که در رقص بیشهها، دیوانگان و متخصصان یا مرثیه برای یک آیندهنگار میبینیم، فراموشکاری، نادانی و آز انسانی دیگر بار با مسخ آرمانها، نظامهای بهرهکش یا ستمگر تازهای میآفریند که باز هم خیال رهایی را سلاخی میکنند. پس در آثار اولیه شوینکا جوامع به رهبرانی احتیاج دارند که به جای قربانیکردن دیگران برای اهداف خود، آمادهاند که منافع و جان خود را برای حفظ حقوق مردم به خطر بیندازند. اما آنچه پافشاری شوینکا بر ضرورت آمادگی رهبران در قربانیکردن جان خود را بااهمیت میکند، این است که او امید چندانی به رستگاری جوامع بشری ندارد. او این آمادگی آرمانی را امری فردی میداند که ویژگیهای سازنده و بارورساز انسانی را در مقابل خودخواهیهای ویرانگر او توان میبخشد. از دیدگاه شوینکای جوان، چنانکه از آثار نخستش میتوان فهمید، انسان موجودی است معیوب، سرشار از نادانی و حماقتهای کوچک و بزرگ که به خاطر داشتن اراده آزاد حتی از یاری خدا هم نمیتواند به طور کامل بهرهور شود».