|

بیمار آمریکایی

شاید اگر «دونالد ترامپ» در سخنرانی خود در جریان گردهمایی انتخاباتی‌اش در پنسیلوانیا، ثانیه‌ای دیرتر سر خود را چرخانده بود، نام او اینک پنجمین نام در سیاهه رؤسای جمهور آمریکا می‌شد که جان خود را بر اثر ترور از دست داده بودند؛ سیاهه‌ای که نام آبراهام لینکلن، جیمز گارفیلد، ویلیام مک‌کینلی و جان اف کندی در آن قرار دارد.

شاید اگر «دونالد ترامپ» در سخنرانی خود در جریان گردهمایی انتخاباتی‌اش در پنسیلوانیا، ثانیه‌ای دیرتر سر خود را چرخانده بود، نام او اینک پنجمین نام در سیاهه رؤسای جمهور آمریکا می‌شد که جان خود را بر اثر ترور از دست داده بودند؛ سیاهه‌ای که نام آبراهام لینکلن، جیمز گارفیلد، ویلیام مک‌کینلی و جان اف کندی در آن قرار دارد.

اما ترامپ تنها رئیس‌جمهور سابق یا در‌حال کاری نبود که هدف ترور قرار گرفت و از آن جان سالم به در برد. حتی در سال‌های اخیر هم رؤسای جمهور آمریکا از ترورهای چندی جان سالم به در برده‌اند که البته بسیاری از آنها، چندان جدی یا -برخلاف ترور اخیر ترامپ- در آستانه موفقیت نبوده‌اند. مثلا در سال ۱۹۹۴، فرانسیسکو مارتین چند گلوله به سمت کاخ سفید شلیک کرد که با وجود آنکه بیل کلینتون آن روز در کاخ سفید اقامت داشت، اما آسیبی ندید. درست مانند نمونه مشابهی که در سال ۲۰۱۱ برای باراک اوباما اتفاق افتاد، با این تفاوت که او در آن روز اساسا در کاخ سفید حضور نداشت.

از این دو مورد و البته سوء‌قصد سال ۲۰۰۵ به جورج دبلیو بوش با یک نارنجک دست‌ساز در تفلیس -که احتمالا جز ترساندن جورج بوش و ساکاشویلی، رئیس‌جمهور وقت گرجستان و البته تیم حفاظت‌شان نتیجه‌ای نداشت- که بگذریم، شاید جدی‌ترین سوء‌قصد به رؤسای جمهور آمریکا را بتوان ترور سال ۱۹۸۱ رونالد ریگان دانست. تروری که به دست جان هینتلی در جریان یک سخنرانی در واشنگتن رخ داد و هدف آن جلب توجه جودی فاستر، ستاره هالیوود، بود که پس از اکران فیلم «راننده تاکسی» به کارگردانی مارتین اسکورسیزی در سال ۱۹۷۶ محبوبیت بسیار یافت و ضارب هم جزء دلدادگان او بود.

مروری بر برخی نتایج ترور رونالد ریگان، احتمالا از این نظر جالب باشد که بررسی آثار آن، می‌تواند تصویری از نحوه واکنش افکار عمومی آمریکا به چنین رویدادهایی به دست دهد و شاید از این مسیر بتوان آثار ترور ترامپ بر رفتار رأی‌دهندگان آمریکایی در انتخابات پیش‌روی ریاست‌جمهوری را تصور کرد.

واقعیت این است که ترور رونالد ریگان هرچند درست دو ماه بعد از روی کار آمدن او در اولین دوره از ریاست‌جمهوری‌اش اتفاق افتاد، اما محبوبیت او را در نزد افکار عمومی آمریکا چنان ثبات بخشید که میزان آرای او از ۵۰.۸ درصد در سال ۱۹۸۰، به ۵۸.۸ درصد در سال ۱۹۸۴ افزایش یافت و آرای الکترال ۴۹ ایالت از ۵۰ ایالت آمریکا را به دست آورد.

اما این همه ماجرا نبود. رونالد ریگان در سایه این محبوبیت کم‌نظیر، برنامه‌های خود را بدون مخالفتی جدی پیش برد و در موج قهرمان‌سازی رسانه‌ای از خود، سیاست‌هایش در حوزه‌های مختلف را اجرا کرد. او در دوران ریاست‌جمهوری خود جنگ سرد را پایان داد. لیبی را بمباران کرد، جریان ایران-کنترا را از سر گذراند، با میخائیل گورباچف، رهبر بزرگ‌ترین دشمن آمریکا در آن زمان، دیدار و مذاکره کرد و سال ۱۹۸۹ درحالی کاخ سفید را ترک کرد که دو‌سوم مردم آمریکا عملکرد او در دوران ریاست‌جمهوری را تأیید کرده و از آن رضایت داشتند. این بالاترین نرخ رضایت از یک رئیس‌جمهور در دوران پس از جنگ جهانی دوم بود. حالا و حدود ۴۰ سال بعد، دونالد ترامپ پس از یک سوء‌قصد نافرجام احتمالا در همان موقعیتی است که چهار دهه قبل رونالد ریگان آن را تجربه کرد. محبوبیتی که احتمالا نه‌تنها پیروزی در انتخابات پیش‌روی ریاست‌جمهوری را به او هدیه خواهد داد، بلکه حتی فرصت مناسب برای پیشبرد برنامه‌هایش را نیز به او خواهد بخشید. برنامه‌هایی که بر‌خلاف برنامه‌های ریگان احتمالا تنش‌زدایی در سطح جهان و پایان جنگ سرد را هدف‌گذاری نخواهد کرد. رونالد ریگان در سال ۱۹۵۰ از حزب دموکرات خارج شد و به جمع جمهوری‌خواهان پیوست و پس از آن همواره در لایه‌های میانه‌رو قرمزهای آمریکا سیاست‌ورزی کرد. درست برعکس ترامپ که همیشه افراطی‌ترین بخش جمهوری‌خواهان را نمایندگی کرده و چهار سال نخست ریاست‌جمهوری‌اش نشان داد سوداهای او برای مدیریت جهان تا چه حد می‌تواند جنون‌آمیز باشد.

ترامپ در ماه‌های نخست ریاست‌جمهوری خود، شمار زیادی از سیاست‌های باراک اوباما، رئیس‌جمهوری قبلی را ملغا کرد، آمریکا را از شراکت ترنس-پسیفیک و توافق پاریس خارج کرد و بخش‌هایی از پیمان گرمی روابط با کوبا را لغو کرد. ممنوعیتی بر ورود شهروندان شش کشور با بیشترین مسلمان (از‌جمله ایران) را اعمال کرد. خروج آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را امضا کرد و اعمال سیاست «فشار حداکثری» و تحریم‌ها علیه ایران را کلید زد. دیداری تاریخی با کیم جونگ‌اون، رهبر کره‌شمالی، انجام داد و مناسباتش با این کشور را بدون حصول پیشرفتی برای هسته‌ای‌زدایی رها کرد و جنگ تجاری با چین را ترتیب داد. کشیدن دیوار بین مرز آمریکا و مکزیک را شروع کرد و از شورای حقوق بشر سازمان ملل خارج شد.

اورشلیم را به ‌عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت و همه اینها در شرایطی انجام شد که او هم محبوبیت روزهای بعد از سوءقصد را نداشت و هم به رأی مجدد مردم آمریکا برای دور دوم ریاست‌جمهوری نیازمند بود.

محبوبیت امروز ترامپ برای همه جهان پدیده نگران‌کننده‌ای است؛ برای ما احتمالا بیشتر.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها