|

امتداد با قطار شماره ۷۶؟!

اکنون بر کسی پوشیده نیست که با انتخاب معاون اول رئیس‌جمهور، او قدم در مسیر اصلاحاتی گذاشته است که پی و بنای آن از جنس مصالح اصلاح‌طلبی دهه 70 در ایران است؛ اما اینکه سقف آن با چه پوششی نهاده و پنجره‌ها به کدام سو باز شوند، باید منتظر تشکیل کابینه‌ای باشیم تا انتظار جامعه در حیاط آن، به زایش و باروری در سایه تغییرات نائل آید.

امتداد با قطار  شماره ۷۶؟!

اکنون بر کسی پوشیده نیست که با انتخاب معاون اول رئیس‌جمهور، او قدم در مسیر اصلاحاتی گذاشته است که پی و بنای آن از جنس مصالح اصلاح‌طلبی دهه 70 در ایران است؛ اما اینکه سقف آن با چه پوششی نهاده و پنجره‌ها به کدام سو باز شوند، باید منتظر تشکیل کابینه‌ای باشیم تا انتظار جامعه در حیاط آن، به زایش و باروری در سایه تغییرات نائل آید.

از این رهگذر، انتخاب مسیری در سیاست که سیاست‌مدار به گارد‌ریل برخورد نکند شاید در شرایط امروزی پسندیده باشد که این را می‌توان در اتخاذ تصمیم ‌یا راهکار سیاسی در استراتژی تیم ‌یا گروهی دانست که اکنون در سایه رئیس‌جمهور منتخب با دست‌فرمان و آیین‌نامه سیاسی قبلی به دنبال تشکیل کابینه و سپس خط‌مشی آینده دولت او هستند.

اما اینکه این شرایط، اقناع جامعه را به‌ویژه آن دسته از افرادی که بنا‌بر هر دلیلی پای صندوق‌های رأی حاضر شدند، برنمی‌تابد، موضوع شایان تأملی است.

اخبار جسته‌وگریخته از همایش‌ها و ملاقات‌های اخیر رئیس‌جمهور منتخب و رفتار و‌ گفتار سیاسی ایشان در برخورد با مطالبات مردمی از یک سو، و مشکلات و‌ معضلات اجتماعی از سوی دیگر، می‌رود تا پاشنه آشیل دولتی را پایه گذاری کند که از هم‌اکنون نگرانی و تردید را در دل -‌حداقل رأی‌دهندگان- به منصه ظهور گذاشته است ‌یا به بیانی، موتور تغییرات انتخابات که با سرعتی نفس‌گیر در لایه‌های پنهان و نهان مردان مدیریت و سیاست در چهار‌راه شورای راهبری به سمت همان مسیر قبلی تغییر جهت دادند و همان‌های قبلی به مقصد نهایی رسیدند، این مطابقت تغییر خط‌‌مشی سیاسی مورد انتظار عموم را با خود همراه نداشته و چالش‌زاست.

مفهوم چالش به‌و‌یژه در سیاست که مترادف با برخورد آغازین در ذهن و سپس در بدنه اجتماع تعریف می‌شود، در جامعه امروزی ایران نا‌آشنا نیست و تقریبا و تحقیقا اکثر افراد با آن هم‌خوانی و هم‌زیستی دارند و این مفهوم از همان لحظه‌های نخستین پیروزی کاندیدای پیروز در اذهان عمومی چه به صورت مشاهده‌کننده و چه به صورت تحلیل‌گر در اذهان و افواه می‌چرخد.

تفاوت مشارکت در این دوره از اتنخابات با دوره‌های قبلی دقیقا در همین نقطه، عطف‌به‌ماسبق است. در ادوار گذشته، عموم مردم ایران از گذرگاه‌های خاص چالشی عبور کردند که منجر به بی‌اعتمادی و‌ حتی بی‌اعتقادی به مبانی دولتی در پهنه سیاسی شدند تا جایی که میزان مشارکت در صحنه‌های سیاسی افول کرده بود.

آنچه در این دوره‌ بخشی از جامعه را پای صندوق‌های رأی کشاند -فارغ از پیش‌فرض‌های گوناگون‌- احساس خطر و باز‌تجربه‌ای دیگر از سوی کسانی بود که تفاوت در کلام و رفتار کاندیدایی را دیدند که صحنه را به نفع آنان نه کُل‌آرایی که گُل‌آرایی کند.

کاندیدایی که مدعی است با رؤسای جمهور قبلی تفاوت ماهوی دارد.

عدم درک تفاوت از جانب ملت برای دولت و دولتمردان در بسیاری از مواقع سویه‌ای متفاوت دارد که در جوامع فاقد دموکراسی از آن به‌ عنوان «غفلت‌ورزی جبران‌ناپذیر» می‌توان یاد کرد. غفلتی که در دولت‌های پیشین همیشه بر مدار تراز هم‌فکری و هم‌کرداری با ملت وزن‌کشی و تلقی می‌شد، اما در عمل از مدار مردمی خارج بود.

ریل قطار سیاسی این دولت باید بر زمینی هموار ‌پیاده‌سازی شود که در طول زمان هیچ مانعی ارابه‌های آن را کند نکند و پیشتازانه بر سرعت خود بیفزاید.

بر خود و بر همه فرض می‌دانیم چنانچه این قطار همچنان با مسافرانی که از شنبه بعد از انتخابات اکثر صندلی‌های آن را رزرو کردند به پیش برود‌، شاهدانی باشیم که در نزدیک‌ترین پیچ‌گاه جاده، همچنان با پرچم دادخواهی فرمان ایست صادر کنیم. حال با این پیش‌فرض ملت ایران با چه ضمانت و صیانتی می‌تواند از تونل حوادثی که آنها را در تمامی زمینه‌ها محدود و محصور کرده، به امید روزنه‌ای طی طریق کند؟ این پرسشی است که هر روز یدک‌کش زندگی آنهاست.